خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

چهارشنبه، 12 آذر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

یک نقد به اظهارات «خطرناک» سریع‌القلم درباره تقسیم پست‌ها بین افراد متوسط رو به بالا؛ اقشار فرودست کار کنند تا سوگلی‌های آفتاب مهتاب ندیده مدیر و ارباب شوند!

اعتماد | همه | چهارشنبه، 12 آذر 1404 - 08:24
از بحث‌های تئوریک که بگذریم این معنا برای مردم ناامید‌کننده خواهد بود اگر عهد شود که سهم اقشار فرودست کشور همچنان باید به دوش کشیدن سنگین‌ترین بارهای امنیت و کار و تحرک جامعه باشد تا سوگلی‌های آفتاب و مهتاب ندیده در بهترین آموزشگاها درس بخوانند و به فرنگ بروند و در نهایت مدیر و ارباب شوند.
جامعه،طبقه،علمي،ايران،طبقاتي،طبقات،خطرناك،فرودستان،اقشار،دمو ...

روزنامه اعتماد نوشت: از بحث‌های تئوریک که بگذریم این معنا برای مردم ناامید‌کننده خواهد بود اگر عهد شود که سهم اقشار فرودست کشور همچنان باید به دوش کشیدن سنگین‌ترین بارهای امنیت و کار و تحرک جامعه باشد تا سوگلی‌های آفتاب و مهتاب ندیده در بهترین آموزشگاها درس بخوانند و به فرنگ بروند و در نهایت مدیر و ارباب شوند.
کد خبر: 750282 | ۱۴۰۴/۰۹/۱۲ ۰۸:۱۹:۳۰
«تئوری‌پردازی برای آپارتاید پست‌ها و مقام‌ها» عنوان یادداشت جعفر گلابی برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده؛ از زمانی که شکاف طبقاتی در کشور ما رو به افزایش گذاشت و مستمرا در حال تعمیق است باید انتظار می‌داشتیم که کسانی پیدا شوند و برای شرافت ذاتی!
طبقات بالای جامعه تئوری‌پردازی کنند و از عوارض سهمگین این شکاف ناعادلانه دستاورد بسازند.
سخنان صریح آقای سریع‌القلم که هیچ مبنای علمی یا پژوهشی برای آن ارایه نمی‌کند بیش از آنکه از بنیان سستی برخوردار باشد، خطرناک است.
خطرناک است، چون زمینه نظام طبقاتی از ایران باستان وجود داشته و همواره به صور مختلف بازتولید و استمرار یافته است.پذیرش تفاوت روحی و روانی اشراف‌وار با بها کم‌کم به تلقی تفاوت خون آنان سرایت کرد و کاملا منطقی شد که بزرگی و دانایی و ادب و شرافت در وراثت استمرار می‌یابد!!
اینکه پست‌ها و مقامات حساس باید به افراد متوسط و رو به بالا اختصاص پیدا کند، خطرناک است، چون در نظام آموزشی ما هم‌اکنون طبقات بالای جامعه از بهترین و متنوع‌ترین آموزش‌ها برخوردارند و طبیعی است که رفته‌رفته چرخش مدیران در کل جامعه متوقف و در میان طبقات مرفه محدود شود.
توجه کنیم که تئوری‌پرداز ضرورت تقسیم پست‌های سیاسی و اقتصادی میان طبقه متوسط رو به بالا به توصیف یک واقعیت مورد نظر خود نمی‌پردازد، بلکه به تاکید حکم می‌کند که فرودستان نباید وزیر خارجه یا وزیر اقتصاد شوند!
منطقی است که وی و همفکران او چنانچه احساس مقبولیت رای و نظر خود را پیدا کنند و قدرتی داشته باشند برای تخصیص پست‌ها و مدیریت‌ها نظارت استصوابی طبقاتی را پیشنهاد کنند و این ‌بار تفتیش نظرات و افکار و عملکردها متوجه میزان درآمد و طبقه افراد شود!
اتفاقا اگر التزام نامزدان وزارت و وکالت به اسلام، کشدار و قابل اعمال سلیقه است، ثروت و مکنت و طبقه اجتماعی مرزهای مشخص دارد و اعمالش آسان و جاری شونده است .
اما اگر بخواهیم اشاره‌وار به نقد و نفی فکر ایجاد نظام طبقاتی و محدود کردن قدرت در طبقات بالای جامعه بپردازیم و تالی‌های فاسد آن را آشکار کنیم ابتدا باید از ضدیت بنیان آن با دموکراسی نام ببریم.
شالوده دموکراسی پذیرش حقوق و موقعیت‌های برابر برای همه افراد جامعه فارغ از جنس و فکر و عقیده و قومیت و طبقه اجتماعی است که با حق تعیین سرنوشت از طریق رای دادن آغاز می‌شود و تا بالاترین حقوق ادامه پیدا می‌کند.
چگونه می‌شود در شرایط مساوی علمی و کارآمدی کسی را از داشتن پست و مقامی به جرم!
فقیر بودن محروم کرد؟
افزون بر مغفول ماندن این دستاورد عظیم بشری یعنی دموکراسی در نظر وجوب محروم کردن فرودستان برای احراز پست‌ها و مقام‌ها، متوقف کردن بخش عظیمی از مردم از رشد و پیشرفت را در پی دارد که البته در همه ابعاد زندگی امکان سرایت پیدا می‌کند و جامعه را از شکوفایی انواع ظرفیت‌های انسانی محروم می‌کند.
از زاویه دیگر اگرچه قائلان به اشرافیگری برای مدخلیت اخلاق در توسعه وجهی باقی نمی‌گذارند ولی باید پاسخ بدهند که با تناقض آرامش و احساس رضایت در همه اقشار جامعه و محدود کردن بخش عظیمی از مردم برای حضور در ساختار قدرت چه می‌کنند؟
سرکوب فرودستان تا کجا امکان‌پذیر است؟
بله، اگر می‌خواهیم مانند جوامع سرمایه‌سالار توسعه را با هر وسیله ممکن و با هر شرایط و ابزاری پیش ببریم نه تنها باید از اخلاق عبور کنیم که حد یقفی برای گذشتن از گرایش‌های انسانی و آرمانی قائل نباشیم .همان‌گونه که غربیان برای توسعه و رفاه خود دوران سیاه استعمار را پدید آوردند و به قیمت غارت ملل ضعیف خود را قبله آمال بسیاری از روشنفکران جهان کردند.
متاسفانه بازتاب‌ها و پاسخ‌ها به ارائه یک نظر مرتجعانه و خطرناک و ضد جامعه باز، جنبه سیاسی و جناحی پیدا کرد و ظاهرا به همین دلیل پاسخ علمی و شایسته را از همه سو پیدا نکرد.به نظر می‌رسد سرچشمه این مشکل را باید در تعویض طبقه اجتماعی آرمانگرایان مردم‌گرا جست‌وجو کرد.
گویی قائلان به دفاع از حقوق محرومان جامعه چون خویش از گذشته ساده و انقلابی ترفیع یافته‌اند یا اساسا احساس خطر نکرده‌اند یا سکوت‌شان نشانه رضاست!
از بحث‌های تئوریک که بگذریم این معنا برای مردم ناامید‌کننده خواهد بود اگر عهد شود که سهم اقشار فرودست کشور همچنان باید به دوش کشیدن سنگین‌ترین بارهای امنیت و کار و تحرک جامعه باشد تا سوگلی‌های آفتاب و مهتاب ندیده در بهترین آموزشگاها درس بخوانند و به فرنگ بروند و در نهایت مدیر و ارباب شوند.البته اغلب و در طول تاریخ همین‌گونه بوده که فقیران خون و جان بدهند و جبهه‌دار امنیت از ما بهتران شوند!
بگذار بگوییم که واقعیات مسلم و کثیر نشان می‌دهد متوسطین رو به پایین اغلب باهوش‌تر و مدیرتر و به شکوه ایران پایبندتر بوده‌اند و در جنگ‌ها و ساختن‌ها جان‌نثاری و ابتکارشان قابل شمارش نبوده تا پای جان‌ برای میهن ایستاده‌اند ولی بسیاری از توانگران ثروتمند در اوج برخورداری‌ها نه در دانش‌پژوهی و ترجمه افکار غربی شق‌القمر کرده‌اند و نه در خدمت به ایران کاری درخور عرضه داشته‌اند.اگر در نظر برخی روشنفکران اتاق جداگانه داشتن در کودکی یک اماره علمی برای آپارتاید مقام داشتن است در نظر و عمل نگاه دارندگان ایران با زحمت درس خوانده، جهان را عمیق‌تر شناخته و لذت زندگی را فقط در تن‌آسایی ندیده‌اند.چقدر دنیا ناشناس و دور از شناخت امیال و اهداف دولت‌های غربی است، کسی که علت دشمنی آنان با ایران را در نارواگویی فلان روزنامه به زن رییس‌جمهور فرانسه می‌داند!
این بحث سر دراز و دردناک دارد، جای علامه محمدرضا حکیمی خالی است که با تکیه بر دریای بیکران علمی خود محور این معرکه خسارت‌بار شود و داد ضعیف‌شدگان زمین را با منطق بالغه بستاند.
شاید مهجوریت افکار بلند آن دانشمند فرزانه منشا عامدانه داشته باشد و ناشی از تلاش تئوری‌پردازان ژن‌های خوب و پدران آقازاده‌های فرنگ‌نشین باشد.