خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 11 آذر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

سرقت از گاوصندوق؛ انگیزه پسر ورشکسته برای قتل مادر

اعتماد | همه | سه شنبه، 11 آذر 1404 - 21:52
پسر ۵۰ ساله مادرش را با انگیزه مالی به قتل رساند.
پسر،مرد،گاوصندوق،رفتند،تصاوير،روز،راهرو،آسانسور،ماسك،مظنون،ك ...

کد خبر: 750247 | ۱۴۰۴/۰۹/۱۱ ۲۱:۴۶:۲۰
پسر ۵۰ ساله مادرش را با انگیزه مالی به قتل رساند.
به گزارش سایت جنایی، چهارم آذرماه امسال، یکی از برج‌های لوکس خیابان شمال تهران ناگهان غرق در وحشت شد، چون همسایه‌ها صدای جیغ‌های ضعیف و غیر معمولی را از آپارتمان طبقه هشتم شنیدند و وقتی به واحد موردنظر رفتند جسد پیرزنی ۷۵ ساله را دیدند که روی فرش اتاق خواب غرق در خون افتاده بود.
سپس پلیس از موضوع مطلع و تحقیقات آغاز شد.
کارشناسان پزشکی قانونی که در محل حضور یافته بودند حدس زدند که چاقوی آشپزخانه آلت قتل بوده و ۲۳ ضربه با عمق متفاوت بر گردن، سینه و شکم زن سالخورده فرو رفته است.
همچنین گاوصندوق گوشه اتاق باز و جای خالی طلاها و ظروف نقره قدیمی کاملاً مشهود بود که اعضای خانواده زن کشته شده پس از حضور بلافاصله متوجه آن شدند و احتمال دادند حدود ۱۰ میلیارد تومان از اموال خانوادگی‌شان غارت شده است.
بررسی‌های اولیه حکایت از آن داشت که هیچ اثری از شکستن در ورودی، دستکاری قفل یا پنجره باز وجود ندارد.
در ادامه نیز قطعی شد که گاوصندوق با رمز و کلید باز شده و این برای کارآگاهان قطعی بود که قاتل کسی بوده که پیرزن او را می‌شناخته و با خیال راحت در را به رویش باز کرده بود.
در مرحله دیگری از تحقیقات کارآگاهان سراغ تصاویر دوربین‌های مداربسته راهرو و آسانسور رفتند.
تصاویر نشان می‌داد مردی با کلاه لبه‌دار و ماسک مشکی حدود ساعت ۱۰:۴۷ صبح زنگ در را زده است.
تصاویر نشان می‌داد پیرزن در را باز کرد، چند کلمه با فرد مهاجم حرف زده و مرد داخل شده و دقیقاً ۱۸ دقیقه بعد، همان مرد با عجله و در حالی که یک کوله‌پشتی بزرگ به دوش داشته از آپارتمان بیرون آمده و در آسانسور ماسک را برداشته و سوار موتورسیکلتی شده که پایین منتظرش بوده و فرار کرده است.
پلاک موتورسیکلت در تصاویر کاملاً مشخص بود، کارآگاهان اداره دهم همان روز سراغ مالک موتور رفتند.
جوانی که مالک موتورسیکلت بود، گفت: موتورم را صبح همان روز به دوستم قرض دادم.
وقتی صاحب موتورسیکلت نام دوستش را گفت، ماموران سراغ مظنون پرونده رفتند.
این مظنون پسر خود مقتول بود، مرد ۵۰ ساله‌ای که فقط چند کوچه آن‌طرف‌تر زندگی می‌کرد.
به این ترتیب چند ساعت بعد و شب همان روز کشف جسد، عملیات ضربتی در خانه پسر مقتول آغاز شد.
وقتی ماموران در را باز کردند، مرد مظنون با چشم‌های قرمز و پف‌کرده جلوی تلویزیون نشسته و انگار منتظر بود تا دستگیر شود.
در تفتیش خانه مرد بازداشت شده در کمد لباس، همان کوله‌پشتی بدست آمد که در دوربین آسانسور ثبت شده بود.
کوله‌ای پر از طلا و ظروف نقره مادرش که هنوز لکه‌های خون روی بعضی‌ از آنها دیده می‌شد.
متهم ابتدا همه‌چیز را انکار کرد، اما وقتی فیلم دوربین راهرو را جلویش گذاشتند، سرش را در دستانش گرفت و شروع به گریه کرد.
پس از آن گقت:«من و پدرم سال‌ها لوازم خودرو می‌فروختیم.
اما پدرم که فوت کرد، همه‌چیز از دست رفت و ورشکست شدم.
الان هم یک پسر دارم که خارج از کشور است و درس می‌خواند، باید خرجش را بدهم که هزینه سنگینی هم دارد.
پسر دیگرم هم می‌خواهد داماد شود و پول عروسی او را هم ندارم.
هر چه از مادرم خواستم کمک کند جوابش منفی بود و گفت طلاهایش را برای روز مبادا گذاشته، برای همین راه دیگری برایم نماند و برای بدست آوردن دارایی‌ها دست به این قتل زدم.
وقتی به خانه‌اش رفتم در حالی که صورتم را پوشانده بودم، گفتم می‌خواهم یک مقدار طلا در گاوصندوق خانه شما بگذارم، در را باز کرد.
وقتی رمز را زد و در گاوصندوق را باز کرد.
او ناگهان مرا شناخت.
همان لحظه وحشت کردم، چاقو را از جیبم در آوردم، فقط می‌خواستم ساکتش کنم.
او داد زد و به سمتم آمد.
بعد از آن هیچی یادم نیست.
طلاها را در کوله ریختم و فرار کردم.
فکر می‌کردم چون ماسک داشتم کسی من را نمی‌شناسد و نمی‌فهمند که کار من است، فکر نمی‌کردم دوربین راهرو همه‌چیز را گرفته باشد.»
با فاش شدن راز این جنایت، متهم در بازداشتگاه اداره دهم به سر می‌برد و تحقیقات در مورد این پرونده ادامه دارد.