چارهای جز بازنگری در تبلیغات نظامی نداریم
بازنگری و اصلاح پروتکلهای نظامی و امنیتی، وظیقه ذاتی فرماندهان و مسئولان عالی رتبه و تصمیمگیر در نیروهای مسلح است اما در بُعد رسانهای و تبلیغات نیز به همان اندازه نیاز به اهتمام وجود دارد.
به گزارش مشرق، مهدی بختیاری طی یادداشتی نوشت:
سالها پیش در گزارش یکی از مراکز اسرائیلی میخواندم که مهندس شهید «یحیی عیاش» فرمانده وقت گردانهای شهید عزالدین قسام (شاخه نظامی حماس)، بعد از انجام هر عملیات استشهادی در سرزمینهای اشغالی، با زحمت فراوان خودش را به محل عملیات میرسانده تا نتیجه کار را از نزدیک ببیند و نقاط ضعف و قوت را شناسایی کند.
خطرات زیاد این کار برای یک فلسطینی آن هم در منطقهای مثل کرانه باختری -که احتمال لو رفتن در آن بسیار زیاد است-، نشاندهنده یک نکته مهم بود: باید برای انجام عملیاتهای موثرتر، اطلاعات دقیقی از اقدامات قبلی داشت و این اصل، آنقدر اهمیت دارد که حتی جان فرمانده و طراح بزرگی مثل عیاش هم به خطر بیفتد.
طی روزهای اخیر، انتشار ویدئویی کوتاه از لحظه حمله اسرائیل به یکی از مراکز پدافند هوایی در کشور -در جریان جنگ ۱۲ روزه- در رسانه ملی، با انتقادات فراوانی روبرو شده است.
ماجرا از این قرار است که در خلال گفتگوی تلویزیونی با معاون عملیات پدافند هوایی، فیلمی از لحظه اصابت موشک به یکی از مراکز پدافند منتشر شده و عجیبتر از آن اینکه، بخشی از این تصاویر، مربوط به دوربینهای مدار بسته این مرکز است؛ در حالی که تقریباً امکان ندارد که طرف مقابل یعنی رژیم صهیونیستی، حتی یک فریم از تصاویر مشابه حمله به مراکز نظامی خود را از فضای بیرون منتشر کرده باشد؛ چه برسد به انتشار تصاویر دوربین مداربسته.
همانگونه که اشاره شد، در درگیریهای نظامی همیشه یکی از مهمترین الزامات، سنجش میزان دقت و تاثیرگذاری حملات است.
یعنی بعد از انجام عملیات، مستنداتی داشته باشید که بتوانید از آن نقاط ضعف و قوت حمله شامل موارد مهمی چون میزان دقت تسلیحات به کار رفته، تجهیزات و اجزای آسیب دیده و نوع سامانههای موجود در آن مرکز خاص را احصا کنید و از همین جهت، در طرف مقابل، رفتار منطقی این است که تا جای ممکن اجازه ندهد این مستندات به دست دشمن بیفتد.
در عملیاتهای وعده صادق ۱ و ۲ و نیز در جریان جنگ ۱۲ روزه بارها اعلام شد که مراکز مهم نظامی اسرائیل نظیر پایگاههای هوایی جزو اهداف اصلی ایران بوده و تصاویر عمومی هم نشان میداد که موشکهای زیادی هم به این مراکز اصابت کرده اما هیچگاه حتی یک فریم عکس افراد غیرنظامی هم از سوی صهیونیستها اجازه انتشار نیافت چراکه دشمن نباید به راحتی بداند حملهاش چه نتیجهای داشته است.
عدم انتشار تصاویر دو دلیل عمده دارد:
یکی همان که گفته شد یعنی جلوگیری از درز اطلاعات برای دشمن که نتواند نتیجه عملکرد خود را بسنجد و دیگری جلوگیری از ضربه به شخصیت و اقتدار نیروهای مسلح که هردو، از مهمترین دلایل انتقادات به انتشار فیلم اخیر (و البته موارد مشابه گذشته) هم هست.
احتمالاً منطق و استدلال منتشرکنندگان این فیلم (که اتفاقاً در موارد دیگر، بیشترین سختگیریهای حتی غیر منطقی را در خصوص برخی رسانه های دیگر غیر از رسانه ملی دارند) این بوده که مردم ایران بدانند نیروهای مسلح تا آخرین نفس و حتی در شرایط بسیار خطرناک نیز به وظیفهشان در حراست از خاک کشور عمل کردند که البته هیچ ایرانی یا حتی غیرایرانی منصفی منکر آن نیست.
تقدیم شهدای نظامی چه ارتشی و چه سپاهی آنهم رزمندگان غیور و شجاع پدافند در طول جنگ اخیر روشنترین دلیل برای اثبات همین گزاره است اما آیا این استدلال میتواند منطق مناسبی برای انتشار فیلمها و مستنداتی باشد که هم موجب تضعیف اقتدار نظامی کشور میشود و هم از آن مهمتر، اطلاعاتی را به دشمن میدهد که نتیجه حملات خود به یکی از مراکز مهم پدافند را بر اساس مستندات، به راحتی و دقت بسنجد؟
به راستی رژیم صهیونیستی چقدر باید هزینه میکرد تا حتی یک فریم از نتیجه اصابت موشکهایش به یک مقر نظامی را با این جزییات و اطمینان، بدست بیاورد؟
اما حالا به راحتی و با دست خودمان، خیلی بیشتر از آنچه او میخواست را -آن هم از دو زاویه متفاوت- در اختیارش قرار میدهیم.
اینها علاوه بر آن است که انتشار بی ضابطه تصاویری که حتی کم اهمیتتر به نظر میرسد هم برای دشمن -با توجه به توسعه روز افزون اقداماتی مانند اوسینت و هنر کسب اطلاعات از منابع آشکار- میتواند بسیار راهگشا باشد.
ضمن آنکه برخی دیگر از جزییات منتشره در تصاویر مذکور مانند وضعیت اتاق، سامانههای رایانهای و اجزای متصل به آن مانند نوع مودم نیز برای دشمن بسیار مهم و اثرگذار است.
در پی همین مصاحبه اخیر، برخی کاربران فضای مجازی مدعی شدهاند که توانستند با تطبیق دادههای جغرافیایی، محل انجام گفتگو را پیدا کنند و در موارد مشابه در گذشته نیز -در زمان رونمایی از برخی دستاوردها- همین اتفاق افتاده است و اثر آن، در تسهیل کامل شدن نقشه دشمن از مراکز مهم نظامی کشورمان، قابل چشم پوشی نیست.
به نظر میرسد علی رغم همه دغدغههایی که نیروهای مسلح در حوزه رسانه و تبلیغات دارند، ما همچنان به یک بازنگری جدی در روندها و افراد تصمیم گیر نیاز داریم.
جنگ ۱۲ روزه علی رغم همه خساراتی که یک جنگ برای یک کشور دارد، فرصت مغتنمی برای بازنگری در بسیاری از همین روندها چه در عرصه های امنیتی و نظامی و چه رسانهای است.
بازنگری و اصلاح پروتکلهای نظامی و امنیتی که اخیراً هم در فضای رسانهای بیش از گذشته مورد نقد قرار گرفته، وظیقه ذاتی فرماندهان و مسئولان عالی رتبه و تصمیمگیر در نیروهای مسلح است اما در بُعد رسانهای و تبلیغات نیز به همان اندازه نیاز به اهتمام وجود دارد و این اهتمام اول باید از سوی فرماندهان نظامی جدی گرفته شود و دوم از سوی رسانهها.