خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 11 آذر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

جهان از خلأ آمد، اما خلأ چگونه شکل گرفت؟؛ پرسش بدون پاسخ دانشمندان

مهر | دین و اندیشه | سه شنبه، 11 آذر 1404 - 12:40
علم در نهایت نمی‌تواند «چرایی‌های نخستین» را تبیین کند. تبیین چنین پرسش‌هایی به‌حوزه «فوق‌علمی» تعلق دارد، حوزه‌ای که فلسفه و دین در آن نقش ایفا می‌کنند.
جهان،دين،خلأ،كوانتومي،علم،قوانين،پاسخي،تبيين،انرژي،واقع،خودِ، ...

به گزارش خبرنگار مهر، نسبت علم به دین و نسبت هر کدام از این مقوله‌ها به زندگی انسان در ابعاد گوناگون پرسشی است که همواره ذهن آدمی را در طول تاریخ بشر به خود مشغول کرده است.
بخش بزرگی از این پرسش‌های عمیق به کاربرد دین و علم باز می‌گردد و اینکه آیا وجود هر یک از این دو می‌تواند خلأ نبود دیگری را جبران کند یا خیر.
آنچه در برخی مکاتب شاهد آن هستیم حذف یکی از این دو گزاره است، در مکتب غربی دین به کنار گذاشته شده و در برخی مکاتب دین محور، علم و تجدد به طور مطلق حذف شده است، اسلام اما درباره هر یک از این دو و نسبت دین و علم با یکدیگر، پاسخی متفاوت دارد.
حجت الاسلام حمیدرضا شاکرین استاد گروه منطق فهم دین پژوهشکده حکمت و دین پژوهی در سلسله مباحثی به پرسش‌هایی که بر سر دوگانه علم و دین به خصوص پرسش‌هایی که در ارتباط با علم فیزیک و پدید آمدن جهان هستی اشاره دارد با نگاهی دینی پاسخ داده است.
وی در بحث پیش رو به شکل گیری جهان در خلأ که فیزیک کوانتوم آن را مطرح کرده است و نسبت آن با آنچه دین عنوان کرده صحبت می‌کند.
قبلاً مطرح شده است که برخی می‌گویند جهان از افت‌وخیزهای خلأ کوانتومی و در واقع از «هیچ» به‌صورت تصادفی پدید آمده است.
اما در توضیحاتی که درباره خلأ ارائه می‌شود، باید توجه داشت که خلأی مورد بحث در فیزیک کوانتومی، «هیچ» به معنای فلسفیِ عدم مطلق نیست؛ بلکه یک «هیچ فیزیکی» است.
به تعبیری که آقای النگود (Ellen Gould) بیان کرده، گفتن اینکه «جهان از هیچ به وجود آمده» تفاوتی با گفتن اینکه «جهان از یک تکه کلاسیک آغاز شده» ندارد، زیرا همین خلأ کوانتومی خود در واقع یک میدان پرانرژی است که در آن افت‌وخیزهای مداوم رخ می‌دهد.
بنابراین، پرسش اصلی هنوز باقی می‌ماند: خود این خلأ کوانتومی چگونه و از کجا به وجود آمده؟
انرژیِ درون آن از کجا سرچشمه گرفته؟
چرا این افت‌وخیزها به‌صورت نظام‌مند و قانون‌مند رخ می‌دهند؟
چه چیزی سبب شده که این فرآیندها طبق قوانین فیزیکی مشخصی پیش روند و به‌تدریج، مراحلی را طی کنند که در نهایت به جهانِ فعلی منجر شوند؟
در پاسخ به این سوالات، روشن می‌شود که گفتن «جهان از هیچ (خلأ کوانتومی) پدید آمده» در واقع یعنی جهان از «چیزی» ساخته شده، چیزی که خود حاوی ساختار، انرژی و قوانین است.
پس هیچ‌گاه نمی‌توان ادعا کرد که جهان واقعاً «از عدم مطلق» شکل گرفته است.
در واقع، این تبیین‌ها، چه از طریق تونل‌زنی کوانتومی، چه از طریق مدل‌های دیگر کیهان‌شناسی، صرفاً «توصیفات میانی» هستند که به پرسش بنیادینِ «چرایی هستی» پاسخی نمی‌دهند.
این تبیین‌ها ممکن است نحوه شکل‌گیری جهان را توصیف کنند، اما ریشه خودِ قوانین، انرژی و ساختارِ خلأ را تبیین نمی‌کنند.
به همین دلیل، نمی‌توان با استناد به این مدل‌ها استدلال کرد که «خدا وجود ندارد» یا «خدا دیگر جایی در عرصه هستی ندارد».
بلکه، این فرآیندها خود می‌توانند به‌عنوان «مجرای مشیت الهی» در نظر گرفته شوند، یعنی خدایی که خلأ کوانتومی، این اقیانوسِ پر از انرژی، را آفریده، افت‌وخیزهای آن را برنامه‌ریزی کرده، قوانین حاکم بر آن را وضع نموده و فرآیند تحول را به‌صورتی هدفمند و مرحله‌به‌مرحله تا شکل‌گیری جهان کنونی هدایت کرده است.
این دیدگاه به‌خوبی در دیالوگی که رابرت جاستو (Robert Jastrow) از آقای الکساندر ویلنکین (Alexander Vilenkin) نقل می‌کند، آشکار می‌شود.
ویلنکین در مدلی بر اساس «تونل‌زنی کوانتومی از هیچ»، تلاش می‌کند توضیح دهد چگونه جهان می‌تواند بدون نیاز به علتی پیش از خود، آغاز یابد.
اما جاستو از او می‌پرسد: «خوب، این همه‌چیز خوب است؛ اما خودِ این قوانین که همه این فرآیندها را تبیین می‌کنند، از کجا آمده‌اند؟
کی آن‌ها را ایجاد کرده است؟» ویلنکین در پاسخ می‌گوید: «این سوال مهم است و دغدغه من نیز هست، اما برای آن پاسخی ندارم.» این اعتراف نشان می‌دهد که علم در نهایت نمی‌تواند «چرایی‌های نخستین» را تبیین کند.
تبیین چنین پرسش‌هایی به‌حوزه «فوق‌علمی» تعلق دارد، حوزه‌ای که فلسفه و دین در آن نقش ایفا می‌کنند، و تنها از طریق مفهومی چون «خالقی هوشمند و غایت‌گرا» است که می‌توان به این پرسش‌های اساسی پاسخی هستی‌شناختی داد.
در نتیجه، علم ما را در درک «چگونگی» پیدایش جهان یاری می‌کند، اما «چرایی» آن به‌ویژه چراییِ وجودِ خودِ قوانین، انرژی و ساختار فراتر از مرزهای تجربه علمی است و نیازمند نگاهی فلسفی و معنوی است.