۴ سد تهران فقط ۸درصد آب دارند؛ چرا کشور دچار خشکسالی شد؟
رضا سپهوند در حالي كه يكي از عوامل اصلي خشكسالي و بحران كنوني را، تغييرات گسترده اقليمي دانست، گفت كه ميانگين بارش امسال نسبت به سال گذشته ۸۴ درصد كاهش يافته و تاكيد داشت كه حكمراني آب، از ديگر دلايل بحران كنوني كشور است.
کد خبر: 750139 | ۱۴۰۴/۰۹/۱۱ ۱۱:۱۳:۲۸
آخرین گزارش وزارت نیرو درباره میزان ذخایر آب سدهای کشور نشان میدهد که حجم ورودی به مخازن سدها از ابتدای مهر امسال تا 8 آذر ماه، با کاهش 38 درصدی نسبت به مدت مشابه پارسال، معادل 2.33 میلیارد مترمکعب است و مخازن سدهای مهم کشور هم فقط 32 درصد پرشدگی دارند.
به گزارش اعتماد، طبق این گزارش 16 سد کشور در استانهای تهران، خراسان رضوی، آذربایجان غربی، هرمزگان، گیلان، زنجان، کرمان و فارس کمتر از 10 درصد پرشدگی دارند که بهطور مشخص، میزان پرشدگی سدهای لار، امیرکبیر، لتیان ماملو در استان تهران فقط 8 درصد است آن هم در حالی که طبق گزارش وزارت نیرو، مصرف فعلی پایتخت حدود ۳۳.۵ مترمکعب در ثانیه است که فقط ۱۶ مترمکعب از این رقم، از منابع زیرزمینی برداشت شده و مابقی آن باید از ذخایر سدها تامین شود که ذخایر آبی سدهای تهران هم حاکی از کمبود سه میلیارد مترمکعبی است .
این میزان پرشدگی در حالی حکایت از فوق بحرانی شدن وضع منابع تامین آب این استانها دارد که طبق گزارش سازمان هواشناسی کشور، میزان بارش در فاصله اول مهر تا 7 آذر امسال با کاهش 88.3 درصدی نسبت به مدت مشابه پارسال بهطور میانگین 3.9 میلیمتر بوده در حالی که در مدت مشابه پارسال، 33.5 میلیمتر ریزش جوی در کشور ثبت شده بود و علاوه بر آنکه بارش در تمام استانها در این بازه زمانی کمتر از حد نرمال بوده و استانهای بوشهر، خراسان جنوبی، قم و یزد از این حیث بدترین وضع را در این مدت داشتند، 9 استان کشور هم طی 67 روز و از ابتدای مهر امسال، هیچ ریزش جوی نداشتند و بهطور مشخص، میانگین بارش در استان تهران هم حاکی از آن است که از ابتدای مهر تا 7 آذر امسال، میانگین بارش در این استان، با کاهش 97.4 درصدی نسبت به مدت مشابه پارسال، 1.2 میلیمتر بوده است.
در دهمین روز آذر ماه، احد وظیفه که ریاست مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران سازمان هواشناسی را برعهده دارد، در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا اعلام کرد که 70 روز اخیر، با توجه به اینکه بسیاری نقاط کشور در این بازه زمانی هیچ گونه بارشی نداشتهاند، یکی از خشکترین پاییزهای پنج دهه اخیر بوده و مدیرعامل آبفای استان تهران هم گفت که خشکسالی 5 ساله تهران، در یک قرن اخیر بیسابقه بوده است.
در میزگردی که هفته اول آذر امسال در خبرگزاری ایسنا برگزار شد، مهدی زارع (استاد تمام پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله)، رضا سپهوند (دبیر کمیسیون انرژی مجلس) و هومان لیاقتی (عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی) ابعاد بحران آب در کشور را تشریح کردند.
مهدی زارع با این هشدار که کاهش بارندگی به دلیل تداوم خشکسالی و همچنین ضعف در بهکارگیری روشهای علمی در مدیریت منابع آب، کشور را وارد شرایط نگرانکنندهای کرده، گفت: «سال آبی ۹۸-۱۳۹۷ یکی از سالهای پربارش کشور بود و سیلاب فروردین ۹۸ در ۱۹ استان رخ داد، اما پس از آن سال، عملا به صورت پیدرپی با کمبود بارش روبهرو بودهایم و در 5 سال گذشته، بارندگی سالانه تقریبا همواره زیر ۲۰۰ میلیمتر بوده و حتی به حدود ۱۵۰ میلیمتر رسیده در حالی که در سالهای نسبتا پربارش، متوسط بارندگی کشور حدود ۲۵۰ میلیمتر است.
بنابراین اکنون با کاهش حدود ۳۰ تا ۴۰ درصدی بارش نسبت به دورههای نرمال مواجهیم.
البته خشکسالی در کشور تنها در سطح هواشناسی و کشاورزی باقی نمانده و در بسیاری مناطق، وارد مراحل اقتصادی و اجتماعی شده چنانکه در برخی حوزهها مانند دریاچه ارومیه و تالاب هامون، حتی نشانههای خشکسالی اکولوژیک مشاهده میشود؛ به این معنا که برخی گونهها از محیط حذف شده یا میشوند و این موضوع در بلندمدت مشکلات جدی برای تنوع زیستی و محیطزیست کشور ایجاد خواهد کرد.
اما آثار خشکسالی در شهرها هنوز بهطور کامل آشکار نشده در حالی که یکی از مهمترین نمونهها، شهر تهران است و بیش از یکسال است گزارشهایی درباره فرونشست زمین در منطقه ۱۸ با نرخ ۱۸ تا ۳۰ سانتیمتر در سال منتشر میشود که البته این پدیده بخشی از تبعات مستقیم خشکسالی و برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی است.
طبق آمارها 1.2 میلیارد مترمربع نیاز آبی تهران است که طبق آمارهای رسمی ۵۰ درصد از این نیاز، از آبهای زیرزمینی تامین میشود ولی برخی گزارشها نشان میدهد در ۶ ماه اول سال، این سهم برای تهران و البرز حتی بالاتر و حدود ۷۰ درصد بوده و برداشتهای فعلی از آبهای زیرزمینی در حدود ۶۷۰۰ میلیون مترمکعب در سال و در بازه ۱۰ ساله حدود ۶ تا 7 میلیارد مترمکعب است که بخش مهمی از این برداشتها مربوط به مناطق مسکونی پُرشمار است، آن هم در حالی که تهران کم آب است و آب سدها در سال جاری به خشکی کامل کشیده شده است.
اگر روند برداشت فعلی ادامه یابد و برنامهریزی در مدیریت منابع آب اصلاح نشود، در برخی نقاط شهری چارهای جز قطع یا محدودسازی برنامهریزیشده آب وجود نخواهد داشت.
علاوه بر تهران، بخشهایی از سرزمین عملا به خشکی کامل رسیدهاند و تبعات خشکسالی و از جمله، آلودگی شدید آبهای زیرزمینی، بروز فرونشستهای متفاوت یا تغییر شکلهای بزرگ در سطح زمین با آسیب به خانههای مردم و کاهش نفوذپذیری خاک در گسترههای وسیع، از سالهای ۱۴۰۷ و ۱۴۰۸ به تدریج خود را نشان خواهد داد.
وقتی در یک بازه تقریبا ۱۰ ساله حدود ۶ تا 7 میلیارد مترمکعب آب از لایههای زیرزمینی خارج میشود، این حجم عظیم برداشت پیامدهای زمینشناختی قابل توجهی دارد و یک نگرانی شخصی و تخصصی من در این حوزه، تاثیر این برداشتها بر گسلهای فعال است.
از نظر تئوریک نشان دادهایم که این میزان افت سطح آب میتواند بر گسلهای فعال تهران نیز اثر بگذارد.»
رضا سپهوند هم در حالی که یکی از عوامل اصلی خشکسالی و بحران کنونی را، تغییرات گسترده اقلیمی دانست، گفت که میانگین بارش امسال نسبت به سال گذشته ۸۴ درصد کاهش یافته و تاکید داشت که حکمرانی آب، از دیگر دلایل بحران کنونی کشور است و گفت: «با وجود قانون توزیع عادلانه آب (مصوب سال ۱۳۶۱ مجلس) دولتها این قانون را اجرا نکردهاند.
طبق اصل ۴۵ قانون اساسی، حکمرانی بر آب از بر تا رودخانهها، سرابها، چشمهها و آبهای زیرزمینی کاملا بر عهده دولت است و دولت باید مدیریت میکرد ولی پس از پنج دهه، از دوران اصلاحات ارضی تا امروز، به این وضعیت بحرانی رسیدهایم.
بنابراین، بخش بزرگی از بحران کنونی، ناشی از سیاستهای غلطی است که به دلیل ضعف قانونگذاری و عدم دقت قانونگذاران در موضوع حکمرانی آب، فشارهای سیاسی و منطقهای مسبب اجرای نادرست سیاستها، اتفاق افتاده که طرح بزرگ قمرود، مصداقی از این سیاستهای غلط است.
در این طرح ۱۸۰ میلیون مترمکعب آب به قم منتقل میشود و قرار بود این آب برای شرب باشد، اما به دنبال توسعه صنعتی شدید در قم، طرحهای گلخانهای، فضای سبز، تولید ماهیان خاویاری و...
در دل کویر گسترش یافتهاند.
این سیاستهای غلط موجب انتقال جمعیت شده در حالی که حکمرانی آب مترادف با حکمرانی جمعیت است.
چرا باید ۱۵ میلیون نفر در تهران متمرکز شوند؟
اگر این حجم آب به تهران منتقل نمیشد و اینقدر آب زیرزمینی برداشت نمیکردیم، چرا باید شهر اینطور گسترش مییافت؟
چرا باید امکانات را به تهران میآوردیم تا جمعیت جذب شود و حالا برای تامین آب آن دچار بحران شویم؟
عامل دیگری که امروز ما را درگیر بحران کرده، ضعف دیپلماسی آب است.
ما با اغلب کشورهای همسایه، از افغانستان و ارمنستان تا ترکیه و عراق، در مساله آب مشکل داریم و ضعف در دیپلماسی باعث شده حقوق آبی ما در حوضههای مرزی حفظ نشود.
در ترکیه دو طرح بزرگ اجرا شده که بخش عمدهای از آنها روی رودخانه ارس قرار دارد.
سوال این است که دیپلماسی ما چرا تا این حد ضعیف عمل کرده که بخش قابل توجهی از حقابهمان از دست رفته و امروز ما دچار بحران شدهایم؟
ریزگردها و خشک شدن تالابها، از دیگر پیامدهای این سیاستهای غلط است چنانکه ریزگردهایی که اکنون از غرب وارد کشور میشوند تا حد زیادی به خشک شدن تالابهای عراق و بخشهایی از داخل کشور برمیگردد که عامل آن، طرحهای بالادستی و مدیریت نامناسب منابع آبی در منطقه است و در این زمینه هم، دیپلماسی آب ما ناکافی عمل کرده است.
بیش از ۸۰ تا ۹۰ درصد آب کشور در کشاورزی مصرف میشود آن هم در شرایطی که الگوی کشت در بسیاری از استانها هیچگونه توجیه اقلیمی و مزیتی ندارد.
مثلا در استانی با دمای 50 درجه که هیچ مزیتی هم در تولید برنج ندارد، حدود ۲۵۰ هزار هکتار سطح زیرکشت برنج داریم در حالی که در چنین اقلیمی باید محصولاتی مانند گندم و ذرت کشت شود نه اینکه منابع آبی به کشت برنج و هندوانه و سیبزمینی اختصاص پیدا کند.
در بسیاری از مناطق کشور، بحران آب نتیجه فقدان الگوی کشت صحیح و مصرف گسترده سموم و کودهای شیمیایی است آن هم در حالی که مصرف بیرویه سموم و کودهای شیمیایی، نه تنها مصرف آب را به شدت افزایش میدهد، یکی از عوامل اصلی افزایش موج سرطان در کشور است و البته به دلیل نظارت ناکافی وزارت جهاد کشاورزی بر این روند، محصولات ما زمانی که به مرزها میرسند، به دلیل سطح بالای آلودگی اجازه ورود به بازارهای خارجی را پیدا نمیکنند، چون باقی مانده سموم آنها بالاست.»
هومان لیاقتی هم با ابراز نگرانی نسبت به میزان بسیار زیاد مصرف آب در بخش کشاورزی در این وضع بحرانی گفت که حدود 90 درصد منابع آبی برای کشاورزی مصرف میشود در حالی که در کشور کانادا، میزان آب مصرفی برای بخش کشاورزی، حدود ۱۲ درصد است و افزود: «در کنار بحران آب در کشاورزی، در شهرهای بزرگ در شرایط اورژانسی قرار داریم و در سطح ملی نیازمند استراتژیهای جدید در حکمرانی آب هستیم.
در شرایط فعلی باید همه جا درباره مصرف آب به شکل اورژانسی صحبت کرد.
صداوسیما، مساجد، حتی مکانهایی مثل تئاتر، سینما و کنسرت، همه اینها باید پنج دقیقه از برنامههای خود را به آگاهی درباره وضعیت آب در شهر تهران اختصاص دهند.
شرایط آب بحرانی است؛ وقتی آب نباشد، بهداشت هم وجود ندارد.اکوسیستم شهرهای بزرگی چون تهران، تبریز و مشهد به آب نیاز دارد .مثلا اگر فردا بگوییم آبیاری فضای سبز را قطع کنیم، با اینکه حدود ۲۰۰ میلیون مترمکعب آب در تهران صرف فضای سبز میشود، این کار پیامد دارد و این شهر با آلودگی هوا، نبود تصفیه طبیعی، ریزگردها و مشکلات متعدد مواجه میشود، چون فضای سبز، سالانه بهطور متوسط حدود ۷ نوع گرد و غبار را جذب میکند.
طبق آمارهای سال گذشته، هر شهروند تهرانی حدود ۲۵۰ لیتر آب مصرف میکند در حالی که استاندارد جهانی مصرف آب برای هر شهروند ۱۳۰ لیتر و طبق استاندارد سازمان بهداشت جهانی ۱۵۰ لیتر و در کشور پیشرفتهای مثل آلمان ۱۲۲ لیتر است.
مصرف با جریمه و زور و تحمیل هزینه به مردم پایین نمیآید، بلکه برای تحقق آن در درجه اول نیازمند فرهنگسازی و آموزش صحیح هستیم که آموزش صحیح هم یکشبه اتفاق نمیافتد.
خواهش از مردم این است که در این شرایط بحرانی کمک کنند تا وضعیت تهران به «روز صفر آب» و وضع غیر قابل مدیریت نرسد.
بازچرخانی آب در شهر تهران یک امر ضروری است و باید آب شرب و آب خاکستری از هم جدا شوند که این مساله، سالها مطرح بوده و حتی پیشنهادهای سرمایهگذاری در این زمینه وجود داشته، اما به دلایل مختلف و از جمله، چارچوبهای اقتصادی کشور، اجرا نشده است.
در هیچ جای دنیا، آب شرب را برای همه چیز استفاده نمیکنند.
نمیتوانیم صنایع را تعطیل کنیم، اما باید با بهره از تکنولوژی، آب خاکستری به این واحدها تحویل بدهیم.توجه جدی به «آمایش سرزمینی» ضروری است و الگوی کشت هم جزیی از آمایش سرزمینی است.
در اطراف دریاچه ارومیه کشت محصولاتی مانند انگور کاهش یافت و به جای آن سیب، گوجه و هلو کشت شد که مصرف آب بسیار بیشتری دارند و در مقابل، صادرات غیرنفتی مانند کشمش که در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی در دنیا اول بودیم، کاهش یافت و البته این تغییرات بدون توجه به مزیتهای سرزمینی انجام شد و به بخشی از اقتصاد نیز آسیب زدیم، چون مزیتهای سرزمینی خودمان را ندیدیم و بنابراین، خیلی از مواقع، ما با محصولات صادراتی، آب را هم صادر میکنیم چنانکه برای تولید یک لیتر شیر، بیش از هزار لیتر و برای تولید یک کیلوگرم پرتقال، بیش از هزار لیتر آب مصرف میشود و اگر مجموع آب شیرینی که برای تولید کالا، ارائه خدمات یا مصرف مستقیم یک فرد بهکار میرود در نظر بگیریم، تصویر دقیقتری از فشار وارد بر منابع آبی به دست میآید.»
مهدی زارع، هفته قبل هم در یک گزارش اینترنتی که در فضای مجازی منتشر شد، در مورد دلایل بحران آب در ایران و تبعات آن اعلام کرده بود: «کشور ما در یک نوار بیابانی در نیمکره شمالی و در منطقهای قرار دارد که صحراها و بیابانهای مهم دنیا و مناطق مهم خشک هم در این نوار بیابانی قرار گرفتهاند و بنابراین، کشور ایران در کنار عربستان و بیابان گوبی و صحرای ترکستان واقع شده در حالی که این مناطق، منطقه خشک تلقی میشوند.
اما دلیل اصلی کم بارشی در این منطقه هم این است که تودههای هوای پر فشار و گرم و خشک بر این منطقه حاکم میشود و متاسفانه در سالهای اخیر و به خصوص امسال، این توده هوای پرفشار گرم و خشک ماندگاری داشته چنانکه در ماههای مهر و آبان 1404 همین توده هوای پرفشار گرم و خشک موجب عدم بارش در بسیاری نقاط کشور و از جمله در شهر تهران و رشته کوههای البرز شد در حالی که تامین آب تهران، به این رشته کوهها به عنوان نقاط بالادست پایتخت وابسته است.»
زارع در ادامه صحبتهایش به نقش گرمایش زمین هم اشاره کرد و افزود: «در هر دهه برآورد میشود حدود نیم درجه افزایش دما را تجربه کنیم و طی دهههای اخیر حدود 2 تا 2.5 درجه افزایش دما هوا اتفاق افتاده که البته این افزایش دما، تبعاتی مثل افزایش تبخیر و افزایش از دست رفتن آبهای سطحی را به دنبال دارد.
علاوه بر این، در دهههای اخیر با افزایش پمپاژ آبهای زیرزمینی مواجه بودهایم چنانکه طبق برآوردها، طی 54 سال اخیر، حدود 160 میلیارد مترمکعب از مخازن زیرزمینی برداشت شده و بهطور مشخص در محدوده تهران و مناطق پیرامون، در 5 سال اخیر که با خشکسالی پی در پی مواجه شدهایم، میزان برداشت از آبهای زیرزمینی حدود 500 میلیون مترمکعب در سال بوده که حاکی از رشد تجمعی فوقالعاده بالای برداشت از سفرههای زیرزمینی برای همین محدوده شهری است و البته نتیجه این برداشت، یک کسری تجمعی در آب بوده که این کسری، برای محدوده تهران و اطرافش حدود 6 میلیارد و در استان البرز حدود 2 میلیارد مترمکعب برآورد میشود.»
بیتوجهی به آمایش سرزمینی و تجمع جمعیت بیش از ظرفیت منابع آبی و انرژی استان تهران، از دیگر نکات مورد اشاره زارع بود که این استاد تمام پژوهشگاه زلزلهشناسی در این مورد هم گفت: «جمعیت ایران در سال 1340 که شروع اصلاحات ارضی است حدود 22 میلیون نفر، در سال 1350 حدود 28 میلیون و در سال 1404 حدود 87 میلیون نفر است که با اضافه کردن جمعیت 7 میلیون نفری مهاجران و اتباع مجاز و غیرمجاز ساکن در کشور، جمعیت کل حدود 94 میلیون نفر است.
اما سرانه آب در سال 1340 و برای جمعیت 22 میلیون نفری حدود 7 هزار لیتر بوده و امروز 94 میلیون نفر ساکن داریم که همگی از تمام منابع آب و انرژی هم استفاده میکنند.
معمولا آمار جمعیت اتباع و مهاجران در مصرف آب و انرژی محاسبه نمیشود، چون جمعیت کشور را بر مبنای تعداد افراد دارای شناسنامه و کارت ملی شمارش و گزارش می کنند در حالی که تعداد واقعی ساکنان کشور، جمعیت دارای کارت ملی به علاوه اتباع است و به خصوص، از سال 1400 به این سو با موج گسترده مهاجرت اتباع به داخل ایران مواجه شدهایم.
بنابراین، جمعیت کشور در سال 1404 نسبت به سال 1340 حدود 4.3 برابر و نسبت به سال 1353 حدود 3.3 برابر افزایش یافته ولی سرانه آب برای هر نفر از ساکنان ایران حدود یکدهم سال 1340 است.
تاکید من بر تاریخ شروع اصلاحات ارضی به عنوان مبدا، از این جهت است که با شروع انقلاب سفید و اصلاحات ارضی، ساختار تولید کشاورزی و مصرف و توزیع جمعیت و مهاجرت هم تغییر کرده و اگرچه که در تمام زمینهها، شاهد پیشرفت و توسعه بودهایم، اما متاسفانه در خیلی از جنبهها این توسعه ناپایدار بوده چنانکه امروز شاهدیم که در عمل، همزمانی تغییر اقلیم و گرم شدن زمین با فعالیتهای انسانی و مدیریت نامناسب و بذل و بخشش و توزیع نامناسب منابع در کشور، زندگی مدرنتر ولی بسیار پرمصرف و با صرف دست و دل بازی از منابع طبیعی و سطحی و سفرههای زیرزمینی کشور بوده و البته، نتیجه این توسعه این است که امروز با رشد 4.3 برابری جمعیت ساکن ایران، سرانه آب به یکدهم 64 سال قبل کاهش یافته شده و این وضع ما را در شرایط کمبود مطلق آب قرار میدهد به گونهای که وضعیتمان حتی نسبت به 5 سال قبل بغرنجتر و پیچیدهتر شده است.»