خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 11 آذر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

معمار عقل‌گرایی شیعی و احیاگر کلام؛شیخ مفید در تاریخ هم معیارش عقل بود

مهر | دین و اندیشه | یکشنبه، 09 آذر 1404 - 11:52
شیخ مفید با بهره‌گیری از بستر موجود، مکتب کلامی و فقهی بغداد را پایه‌گذاری کرد و با عبور از نص‌گرایی صرف و عقل‌گرایی افراطی معتزله، راهی میانه و استوار را پیش روی تشیع نهاد.
مفيد،شيخ،عقل،مكتب،معتقد،معتزله،غيبت،انديشه،امام،روايات،الهي، ...

به گزارش خبرنگار مهر، محمد بن محمد بن نعمان، ملقب به «شیخ مفید»، یکی از برجسته‌ترین فقها و متکلمان تاریخ تشیع است که در دورانی حساس و پرالتهاب، نقشی بنیادین در صورت‌بندی اندیشه شیعی ایفا کرد.
حیات او با دوران غیبت کبری و همچنین حکومت آل‌بویه مقارن بود؛ دورانی که فضای باز سیاسی و فرهنگی بغداد، امکان تعامل و تقابل اندیشه‌ها را فراهم می‌آورد.
شیخ مفید با بهره‌گیری از این بستر، مکتب کلامی و فقهی بغداد را پایه‌گذاری کرد و با عبور از نص‌گرایی صرف مکتب قم و عقل‌گرایی افراطی معتزله، راهی میانه و استوار را پیش روی تشیع نهاد.
مبانی معرفتی و جایگاه عقل در منظومه فکری
یکی از مهم‌ترین ابعاد شخصیتی شیخ مفید، رویکرد ویژه‌ی او به مقوله «عقل» و جایگاه آن در استنباط دینی است.
برخلاف مکتب حدیثی قم که نماینده شاخص آن شیخ صدوق بود و بر ظواهر اخبار تکیه داشت، شیخ مفید عقل را دارای جایگاهی اصیل می‌دانست.
البته باید توجه داشت که در اندیشه او، عقل لزوماً منبعی مستقل برای صدور حکم شرعی در عرض کتاب و سنت نیست، بلکه «طریقی» برای شناخت حجیت قرآن و روایات است.
او اصول احکام را سه چیز می‌دانست: کتاب خدا، سنت پیامبر و اقوال ائمه؛ و عقل را راهی برای رسیدن به معرفتِ این اصول معرفی می‌کرد.
این تفکیک میان «اصل» و «طریق»، شیخ مفید را قادر ساخت تا با نگاهی نقادانه به روایات بنگرد.
او معتقد بود اگر حدیثی مخالف احکام عقل باشد، باید رها شود و نمی‌توان تنها به خبر واحد اعتماد کرد، مگر آنکه با قرائن عقلی یا اجماع همراه باشد.
همین رویکرد باعث شد تا او در موارد متعددی، استاد خود شیخ صدوق را نقد کند.
برای مثال، در بحث مشیت الهی، صدوق را نقد کرد که بر پایه ظواهر احادیث متناقض عمل کرده و از روش کسانی که با نظر و استدلال، درست را از نادرست تشخیص می‌دهند، دور شده است.
مفید معتقد بود اصحاب حدیث (اخباری‌گری قدیم) گاهی بدون تحقیق، روایات متناقض و حتی جعلی را نقل می‌کنند و این امر موجب وهن مذهب می‌شود.
از سوی دیگر، شیخ مفید در تقابل با معتزله نیز موضعی ظریف داشت.
مک درموت در پژوهش خود نشان می‌دهد که مفید وارث دو مکتب بود: مکتب امامیه و مکتب معتزله بغداد.
کلام شیخ مفید در بسیاری از مسائل مانند نقش عقل و صفات الهی به معتزله بغداد نزدیک بود و برخلاف اشاعره و اهل حدیث می‌اندیشید.
با این حال، او در مسائلی کلیدی همچون امامت و عصمت، راه خود را از معتزله جدا می‌کرد و هرجا نظر شیعه با معتزله مخالف بود، سرسختانه از مذهب خود دفاع می‌نمود.
امام شناسی و جایگاه تکوینی و تشریعی امام
در اندیشه شیخ مفید، مسأله امامت محور اصلی تمایز تشیع از سایر مذاهب است.
او با دیدگاهی تعدیل‌گرایانه، ضمن اثبات مقامات ائمه، با غلو مبارزه می‌کرد.
مفید وجود ارواح ائمه پیش از خلقت اجسام را به معنای وجودی زنده و فعال نمی‌پذیرفت و معتقد بود که تنها صور نوری آن‌ها در عرش الهی وجود داشته است.
او روایاتی را که دلالت بر خلقت ارواح پیش از اجساد داشتند، اغلب از اخبار آحاد یا جعلیات غلات می‌دانست و حتی نظر شیخ صدوق در این باره را ناشی از تأثیرپذیری از تناسخیان می‌خواند.
از دیدگاه شیخ مفید، شأن اصلی امام، حفظ دین، اجرای احکام و مرجعیت دینی است.
او امامان را «مفروض الطاعه» می‌دانست و عصمت را شرط ضروری برای امام برمی‌شمرد، زیرا بدون عصمت، اعتماد مردم به دین سلب می‌شد.
مفید حتی برای امامان در عالم برزخ و قیامت نیز شئونی قائل بود، از جمله اینکه اعمال شیعیان بر آن‌ها عرضه می‌شود و آن‌ها صدای زائران خود را می‌شنوند.
تاریخ‌نگاری انتقادی و کلامی
شیخ مفید در نگارش تاریخ نیز اسلوب خاصی داشت که تحت تأثیر مبانی کلامی او بود.
او تاریخ را بستری برای اثبات حقانیت امامت و دفاع از اصول عقاید شیعه می‌دید.
در کتاب «الجمل»، او با استفاده از روایات اهل سنت و با رعایت انصاف، تلاش کرد تا حقانیت امیرالمؤمنین (ع) را در جنگ جمل اثبات کند.
یکی از ویژگی‌های بارز تاریخ‌نگاری او، «امانت‌داری در نقل» بود؛ به طوری که حتی سخنان توهین‌آمیز دشمنان اهل‌بیت (مانند خطبه ابن زبیر) را بدون تغییر نقل می‌کرد تا واقعیت تاریخی حفظ شود.
با این حال، مفید در پذیرش گزارش‌های تاریخی نیز از معیار عقل بهره می‌برد.
او معتقد بود اگر گزارشی مخالف عقل باشد، حتی اگر سند داشته باشد، باید کنار گذاشته شود.
برای نمونه، او در تحلیل وقایع جنگ تبوک و جانشینی حضرت علی (ع) در مدینه، با استدلالی عقلی اثبات می‌کند که این انتخاب نشان‌دهنده جایگاه ویژه آن حضرت بوده است.
او همچنین در تحلیل وقایع تاریخی، به نقش «تأویل» و باطن روایات توجه داشت و ظاهرگرایی صرف را نقد می‌کرد.
اندیشه سیاسی و اجتماعی در عصر غیبت
حیات شیخ مفید در دوران غیبت کبری و در سایه حکومت آل‌بویه سپری شد.
این شرایط، او را به بازتعریف اندیشه سیاسی شیعه واداشت.
بر اساس «قاعده لطف»، مفید معتقد بود که وجود امام در هر زمانی لطف خداوند است و غیبت او ناشی از عملکرد نادرست مردم و عدم آمادگی آن‌هاست.
او با تغییر مفهوم انتظار از یک حالت انفعالی به یک وضعیت فعال، مسئولیت شیعیان را در عصر غیبت سنگین‌تر کرد.
شیخ مفید همکاری با سلطان جائر (حاکم غیر معصوم) را در شرایطی خاص مجاز می‌دانست.
او معتقد بود اگر پذیرش ولایت از سوی سلطان جائر به منظور دفع ضرر از مؤمنان، اجرای حدود الهی، یا امر به معروف و نهی از منکر باشد، نه‌تنها جایز بلکه گاهی واجب است.
این دیدگاه، راه را برای حضور فقها و شیعیان در دستگاه حکومت آل‌بویه و تأثیرگذاری بر روندهای اجتماعی هموار کرد.
مفید سلطان واقعی را امام معصوم می‌دانست، اما در غیاب او، فقیهان را به عنوان نایبان عام که می‌توانند برخی از شئون حکومتی (مانند قضاوت و اجرای حدود) را بر عهده بگیرند، معرفی می‌کرد.
اخلاق و انسان‌شناسی
در حوزه اخلاق، اندیشه شیخ مفید بر پایه‌های کلامی استوار بود.
او انسان را موجودی مختار می‌دانست که افعالش را خود خلق می‌کند و خداوند اراده قبیح نمی‌کند.
مفید اصالت انسان را به «روح» می‌داد و بدن را ابزاری در خدمت روح برای انجام افعال می‌دانست.
بر این اساس، نظام اخلاقی او نظامی توحیدی و معادمحور بود که در آن، اعتقاد به وعده و وعید الهی و جاودانگی نفس، انگیزه اصلی برای رفتار اخلاقی محسوب می‌شد.
او عقل را دارای دو کارکرد نظری (ادراک) و عملی (الزام) می‌دانست و معتقد بود که عقل به تنهایی می‌تواند حسن و قبح افعال را درک کند، اما برای جزئیات و ایجاد انگیزه قوی‌تر، به وحی نیاز دارد.
بنابراین، اخلاق در نظر او ترکیبی از حکم عقل و تأیید شرع است.
میراث شیخ مفید
شیخ مفید با تأسیس مکتب بغداد، نقطه عطفی در تاریخ تفکر شیعی ایجاد کرد.
او با تلفیق عقلانیت و وحی، و با ایستادگی در برابر افراط و تفریط، هویت مستقلی برای کلام و فقه امامیه ترسیم نمود.
شاگردان برجسته‌ای چون سید مرتضی و شیخ طوسی، راه او را ادامه دادند و میراث گران‌بهای او را بارورتر ساختند.
شیخ مفید تنها یک متکلم یا فقیه نبود؛ او استراتژیستی بود که در دوران گذار تشیع از حضور به غیبت، با تبیین مبانی عقلی و سیاسی، جامعه شیعه را از سرگردانی نجات داد و ساختار فکری آن را برای قرن‌های متمادی استوار ساخت.