خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

پنجشنبه، 06 آذر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

گریزها و گرایشها به دین به خانواده برمی‌گردد؛راه تربیت نوجوان نمازخوان

مهر | دین و اندیشه | پنجشنبه، 06 آذر 1404 - 08:40
خانواده به عنوان نخستین و تأثیرگذارترین نهاد اجتماعی، خشت اول بنای تربیت دینی را می‌نهد.
نماز،نوجوان،والدين،مدرسه،ايجاد،عنوان،آرامش،ديني،خانواده،نوجو ...

به گزارش خبرنگار مهر، دوره نوجوانی به عنوان یکی از حساس‌ترین و پیچیده‌ترین مراحل رشد انسانی، نقطه عطفی در شکل‌گیری هویت فردی و اجتماعی محسوب می‌شود.
در این دوران، نوجوان از لاک کودکی بیرون آمده و با روحیه‌ای پرسشگر و استقلال‌طلب، در پی یافتن جایگاه خود در جهان هستی است.
یکی از مهم‌ترین ابعاد این هویت‌یابی، بُعد دینی و معنوی آن است.
نماز به عنوان ستون دین و عالی‌ترین جلوه ارتباط انسان با خالق، نقش محوری در سلامت روانی و معنوی نوجوان ایفا می‌کند.
با این حال، مشاهده می‌شود که گاهی رغبت و اشتیاق نوجوانان نسبت به اقامه نماز کاهش می‌یابد یا این فریضه را صرفاً به صورت یک عادت خشک و بی‌روح انجام می‌دهند.
واکاوی چرایی این مسئله و بررسی راهکارهای جذب نوجوانان به نماز، نیازمند نگاهی عمیق و چندجانبه به عوامل فردی، خانوادگی، آموزشی و محیطی است.
بر اساس متون پژوهشی و دینی مورد بررسی، فرآیند جذب نوجوان به نماز نه یک اقدام دستوری و لحظه‌ای، بلکه جریانی پیوسته، تدریجی و نیازمند هماهنگی میان نهادهای مختلف تربیتی است.
در این نوشتار، با بهره‌گیری از منابع معتبر، به بررسی تفصیلی این عوامل و راهکارها می‌پردازیم.
بنیان‌های خانوادگی و نقش الگویی والدین
خانواده به عنوان نخستین و تأثیرگذارترین نهاد اجتماعی، خشت اول بنای تربیت دینی را می‌نهد.
تحقیقات نشان می‌دهد که ریشه بسیاری از گرایش‌ها یا گریزهای مذهبی در نوجوانی، به تجربیات دوران کودکی و جو حاکم بر خانواده بازمی‌گردد.
در متون تربیتی، از خانه به عنوان بستر اصلی «انتقال ارزش‌ها» یاد می‌شود، اما نکته کلیدی اینجاست که تربیت و آموزش نماز، صرفاً انتقال اطلاعات یا آموزش قرائت و ارکان نماز نیست؛ بلکه هدف اصلی، تغییر در جهان‌بینی و ایجاد شوق درونی است.
والدین نقش «الگوهای عملی» را ایفا می‌کنند.
نوجوانان بیش از آنکه به «گفتار» والدین گوش دهند، به «رفتار» آنان می‌نگرند.
زمانی که والدین خود با اشتیاق و در اول وقت به نماز می‌ایستند و در حین اقامه آن، آرامش و تواضع از وجناتشان پیداست، این پیام غیرمستقیم به فرزند منتقل می‌شود که نماز پناهگاهی امن و ارزشمند است.
در مقابل، اگر والدین در توصیه به نماز سخت‌گیر باشند اما خود در عمل کاهلی کنند، یا نماز را با شتاب و بی‌حوصلگی بخوانند، بذر تضاد و دوگانگی را در ذهن نوجوان می‌کارند.
تضاد میان گفتار و رفتار، سمی مهلک برای تربیت دینی است.
علاوه بر این، روابط عاطفی حاکم بر خانواده نیز بر این روند تأثیرگذار است.
اگر فضای خانه آکنده از محبت، احترام و آرامش باشد، فرزندان ناخودآگاه ارزش‌های والدین محبوب خود را درونی می‌کنند.
به عبارت دیگر، همانندسازی با والدین، مکانیزمی روانی است که طی آن نوجوان دوست دارد شبیه کسانی شود که به آن‌ها عشق می‌ورزد.
بنابراین، والدین باید پیش از دعوت به نماز، پل‌های عاطفی مستحکمی با فرزندان خود بنا کنند.
اگر رابطه والد و فرزند مخدوش باشد، دعوت به دین نیز با مقاومت روبرو خواهد شد.
همچنین در منابع دینی تأکید شده است که والدین باید از روش‌های «تغافل» و «مدارا» استفاده کنند.
سخت‌گیری‌های بیش از حد، سرزنش‌های مداوم و تبدیل کردن نماز به ابزاری برای تنبیه یا مچ‌گیری، نه تنها جاذبه‌ای ایجاد نمی‌کند، بلکه موجب دل‌زدگی و فرار نوجوان از دین می‌شود.
هنر والدین در این است که نماز را با خاطرات شیرین و تجربه‌های لذت‌بخش در محیط خانه گره بزنند.
مدرسه و نظام آموزشی؛ فراتر از تکلیف‌مداری
پس از خانواده، مدرسه دومین رکن اساسی در شکل‌دهی به نگرش‌های مذهبی نوجوانان است.
با این حال، آسیبی که گاه در نظام آموزشی مشاهده می‌شود، نگاه «تکلیف‌مدارانه» و «بخشنامه‌ای» به مسئله نماز است.
اگر نماز در مدرسه صرفاً به عنوان یک قانون انضباطی یا وظیفه‌ای خشک مطرح شود که عدم انجام آن جریمه به دنبال دارد، روح معنوی آن قربانی می‌شود.
مدرسه باید محیطی باشد که در آن نماز به عنوان پاسخی به نیازهای فطری و روحی دانش‌آموز معرفی گردد، نه باری بر دوش او.
یکی از عوامل مؤثر در جذب دانش‌آموزان به نماز در محیط مدرسه، رفتار کادر آموزشی و مدیران است.
زمانی که مدیر مدرسه، معلمان محبوب و مربیان پرورشی خود در صف اول نماز جماعت حاضر می‌شوند و با اشتیاق در کنار دانش‌آموزان قرار می‌گیرند، اثر تربیتی آن به مراتب بیش از صدها ساعت سخنرانی است.
حضور صمیمانه معلمان در نمازخانه، بدون ایجاد سلسله مراتب خشک اداری، فضایی از همدلی و معنویت ایجاد می‌کند.
علاوه بر این، فیزیک و فضای نمازخانه مدرسه نیز نقش مهمی در «خاطره‌سازی» دارد.
نمازخانه‌ای که تمیز، خوش‌بو، زیبا و دارای تهویه مناسب باشد، ناخودآگاه حس احترام و آرامش را القا می‌کند.
در مقابل، نمازخانه‌هایی که در زیرزمین‌ها، فضاهای متروک یا محیط‌های نامرتب برپا می‌شوند، پیام بی‌اهمیتی نماز را به ذهن حساس نوجوان مخابره می‌کنند.
نکته مهم دیگر در محیط‌های آموزشی، پاسخگویی به «شبهات» و «پرسش‌های» نوجوانان است.
نوجوانی فصل بیداری عقل و تفکر انتزاعی است.
آن‌ها دیگر پذیرای دستورات تعبدی صرف نیستند و مدام می‌پرسند «چرا باید نماز بخوانیم؟»، «نماز چه فایده‌ای برای خدا دارد؟» یا «چرا باید به زبان عربی بخوانیم؟».
اگر مربیان و معلمان دینی نتوانند با زبانی منطقی، استدلالی و در عین حال صمیمانه به این پرسش‌ها پاسخ دهند، دیواری از بی‌اعتمادی و تردید میان نوجوان و دین کشیده می‌شود.
تبیین فلسفه نماز، اسرار معنوی آن و آثار کارکردی‌اش در زندگی فردی و اجتماعی (مانند آرامش روانی، انضباط، دوری از گناه و…) می‌تواند انگیزه درونی نوجوان را بیدار کند.
در واقع، مدرسه باید گذرگاه عبور از «عادت» به «معرفت» باشد.
پاسخ به نیازهای شناختی و عاطفی: از اجبار تا انتخاب آگاهانه
برای اینکه نماز در عمق جان نوجوان ریشه دواند، باید دو بال «شناخت» و «احساس» به طور همزمان تقویت شوند.
در بُعد شناختی، همان‌طور که اشاره شد، نوجوان نیازمند درک چرایی اعمال است.
متون دینی و روانشناسی بر این نکته اشتراک نظر دارند که آگاهی‌بخشی باید متناسب با سطح درک مخاطب باشد.
صحبت از جهنم و عذاب برای نوجوانی که تشنه محبت و امید است، شاید کارساز نباشد؛ در عوض، معرفی خداوند به عنوان دوستی مهربان، پشتیبانی قدرتمند و منبع بی‌پایان انرژی مثبت، تصویری جذاب از نماز به عنوان «گفتگو با محبوب» ترسیم می‌کند.
باید به نوجوان آموخت که نماز، نیاز ماست نه نیاز خدا؛ همچون مسافری که برای ادامه مسیر به آب و غذا نیاز دارد، روح انسان نیز برای تعادل و آرامش در دنیای پرهیاهوی امروز، نیازمند اتصال به منبع لایزال الهی است.
در بُعد عاطفی و هیجانی، مفهوم «خاطره‌سازی» اهمیت ویژه‌ای می‌یابد.
انسان فطرتاً به زیبایی گرایش دارد.
استفاده از زیبایی‌های بصری و شنیداری در امر نماز می‌تواند جاذبه فوق‌العاده‌ای ایجاد کند.
صدای دلنشین مؤذن، سجاده‌های زیبا، عطرهای خوشبو و برگزاری جشن‌های تکلیف باشکوه و معنادار (نه صرفاً تشریفاتی)، همگی می‌توانند «تداعی‌های مثبت» نسبت به نماز ایجاد کنند.
وقتی تجربه نماز با حس زیبایی‌شناسی و لذت همراه شود، رغبت به تکرار آن افزایش می‌یابد.
از سوی دیگر، پرهیز از «اجبار و اکراه» اصلی بنیادین است.
خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «لا اکراه فی الدین».
اجبار ممکن است منجر به اطاعت ظاهری و موقت شود، اما در باطن، کینه و نفرت تولید می‌کند که در اولین فرصت آزادی، به صورت ترک کامل نماز نمود می‌یابد.
راهکار جایگزین، «تشویق» و «تسهیل» است.
تشویق نباید شکل رشوه به خود بگیرد، بلکه باید تأییدکننده رفتار مثبت باشد.
توجه به تلاش‌های نوجوان، حتی اگر نمازش هنوز کامل نیست، و پرهیز از خرده‌گیری‌های مکرر بر جزئیات، باعث می‌شود او احساس کفایت و موفقیت کند.
اصل «تدریج» نیز در اینجا حیاتی است؛ نباید انتظار داشت نوجوانی که تازه در آغاز راه است، همچون عارفی وارسته نماز بخواند.
پذیرش نوسانات روحی او و همراهی صبورانه، کلید موفقیت است.
همسویی نهادهای تربیتی و نقش رسانه
در نهایت، باید توجه داشت که نوجوان در جزیره زندگی نمی‌کند.
او به طور همزمان تحت تأثیر خانواده، مدرسه، گروه همسالان و رسانه‌های جمعی است.
اگر میان این نهادها «هماهنگی» وجود نداشته باشد، تلاش‌های یک بخش توسط بخش دیگر خنثی می‌شود.
برای مثال، اگر خانواده بر نماز تأکید کند اما رسانه و الگوهای سلبریتی نوجوان، ارزش‌های دیگری را ترویج کنند، نوجوان دچار تعارض می‌شود.
رسانه‌ها می‌توانند با تولید آثار هنری جذاب، غیرمستقیم و هنرمندانه، زیبایی‌های نیایش و آرامش حاصل از آن را به تصویر بکشند، بدون اینکه دچار شعارزدگی شوند.
همچنین، جامعه باید محیطی مساعد برای اقامه نماز فراهم کند.
وقتی در فضاهای تفریحی، پارک‌ها و مراکز خرید، مکان‌های مناسب و دسترسی آسان برای نماز وجود داشته باشد و زمان‌بندی برنامه‌های اجتماعی با اوقات نماز تداخل نداشته باشد، «هزینه» اقامه نماز برای نوجوان کاهش می‌یابد.
ایجاد فضای فرهنگی که در آن نماز خواندن یک «ارزش اجتماعی» و مایه مباهات باشد (نه سبب تمسخر یا انگشت‌نما شدن)، به تقویت اعتماد به نفس نوجوان نمازگزار کمک می‌کند.
رغبت نوجوانان به نماز، محصول تعامل پیچیده عوامل شناختی، عاطفی و محیطی است.
برای نهادینه‌سازی این فریضه الهی، باید از روش‌های دستوری و تک‌بعدی فاصله گرفت.
خانواده با ایجاد فضایی سرشار از محبت و ارائه الگوی عملی، مدرسه با تبیین عقلانی و ایجاد محیطی پرنشاط، و رسانه با فرهنگ‌سازی هنرمندانه، اضلاع مثلث تربیتی را تشکیل می‌دهند.
کلید طلایی در این مسیر، «تبدیل تکلیف به نیاز» و «پیوند زدن نماز با تجربیات خوشایند و معنادار» است.
تنها در صورتی که نوجوان نماز را پناهگاهی برای آرامش و نردبانی برای رشد خود بیابد—و نه صرفاً وظیفه‌ای تحمیلی—می‌توان انتظار داشت که این ستون دین در عمق جان او استوار گردد و در طوفان‌های دوران بلوغ و پس از آن، دستگیر و راهنمای او باشد.