خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

چهارشنبه، 05 آذر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

از کُردانیسم تا دِلفانیسم

اعتماد | همه | چهارشنبه، 05 آذر 1404 - 19:06
۱) یک زخم قدیمی


داستان جعل مدرک علی کُردان در سال ۱۳۸۷ فقط یک ماجرای سیاسی نبود؛ مقدمه‌ای بود بر آشکار شدن یک زخم عمیق اجتماعی. جامعه‌ای که لقب
حقيقت،بحران،آب،جامعه،ايران،اجتماعي،تخصص،نجات،بازگشت،داستان،ف ...

کد خبر: 749247 | ۱۴۰۴/۰۹/۰۵ ۱۹:۰۳:۱۴
۱) یک زخم قدیمی
داستان جعل مدرک علی کُردان در سال ۱۳۸۷ فقط یک ماجرای سیاسی نبود؛ مقدمه‌ای بود بر آشکار شدن یک زخم عمیق اجتماعی.
جامعه‌ای که لقب و عنوان را جدی‌تر از تخصص می‌گیرد، دیر یا زود گرفتار فریب‌های بزرگ‌تر می‌شود.
آن روز همه دیدند چگونه یک عنوان علمی ساختگی، بدون راستی‌آزمایی، پذیرفته شد و برای مدتی کوتاه تبدیل به حقیقت رسمی کشور گردید.
۲) وقتی یک رسوایی تبدیل به واژه شد
ماجرای کُردان آن‌قدر فراگیر شد که نام او تبدیل شد به یک واژه مستقل برای توصیف پدیده جعل مدرک و پذیرش بی‌چک‌وچرا.
اصطلاحاتی از جنس «کردانیسم» و «kordanize» وارد ادبیات سیاسی و رسانه‌ای ایران و جهان شد.
یعنی آن رسوایی، فقط یک حادثه ملی نبود؛ تبدیل به مفهوم شد.
تبدیل به هشدار شد.
اما هشدارها همیشه زود فراموش می‌شوند.
۳) سندروم «کردانیسم»
بحران کردانیسم عمیق‌تر از یک رویداد تاریخی است و بیش از اینکه سیاسی باشد، اجتماعی است.
کردانیسم یعنی پذیرش بدون پرسش؛ یعنی اعتماد به ظاهر و عنوان، بدون بررسی شواهد.
یعنی بستن چشم بر سابقه و باز کردن آغوش برای ادعایی جذاب بدون صحت‌سنجی.
جامعه‌ای که به چنین رفتاری عادت کند، به تدریج توان تشخیص حقیقت از ادعا را از دست می‌دهد.
و این دقیقاً همان اتفاقی است که امروز دوباره، اما با شکل جدید، در حال تکرار و تبدیل شدن به یک سندروم اجتماعی است.

۴) فراموشی خطرناک
امروز زخم کردان به عفونت تبدیل شده است.
از «کردان‌گیت» پانزده سال گذشته اما حافظه جمعی ما کوتاه‌تر از آن است که از آن پدیده درس گرفته باشیم.
آن ماجرا از یاد رفته، شبکه‌های اجتماعی قدرت گرفته اند، سرعت انتشار خبر هزاران برابر شده، اما میزان حساسیت جامعه به دروغ کاهش یافته است.
اکنون پیش از آنکه مطلبی را صحت سنجی کنیم، آن را بازنشر می‌کنیم.
بدون آنکه راوی و جایگاهش را بشناسیم، مطالبش را به دیگران توصیه می‌کنیم.
شبکه‌های اجتماعی و تلفن‌های همراه پر شده از متخصصان و منجیان و نصیحت‌گرانی که هیچ‌کس نمی‌شناسد اما حرف‌های جذاب و متفاوت می‌زنند.
و این یعنی بازتولید همان چرخه قدیمی.
۵) ظهور دِلفانیسم
ظهور ناگهانی شخصی به نام شبنم دلفان آذری که در فضای انگلیسی‌زبان خود را Shery Delfani معرفی می‌کند یک نمونه شاخص از وضعیت است.
او از بستر بحران آب ایران به‌طور ناگهانی سر برآورد و در مدت کوتاهی تبدیل شد به یک «صاحب نسخه نجات».
ویدئوهایش میلیون‌ها بار دیده و به اشتراک گذاشته شد، آن هم نه فقط توسط مردم عادی، بلکه توسط صفحات پرطرفدار و فعالا رسانه‌ای معتبر.
اما عجیب اینکه هیچ‌کس حتی زحمت یک جست‌وجوی ساده را به خود نداد تا بداند او کیست.

۶) چرا هیچ‌کس راستی‌آزمایی نکرد؟
داستان ظهور یک شبه شبنم دلفان یا همان شری دلفانی یک پدیده تصادفی نیست و نباید از آن به سادگی عبور کرد.
این داستان مشتی است نمونه خروار جامعه‌ای که احتمالا دوست دارد.
حقیقت را نداند.
باید پرسید:
چرا هیچ‌یک از صفحاتی که ویدئو را منتشر کردند بررسی نکردند این فرد کیست؟
چرا کسی رزومه علمی او را نگاه نکرد و نپرسید در کدام دانشگاه کرسی استادی دارد که خود را «پروفسور دکتر» معرفی می‌کند؟
چرا برای هیچ‌کس سوال نشد که فردی که حتی یک مقاله معتبر در حوزه مدیریت آب ندارد، چگونه می‌خواهد ماموریت نجات ایران از بحران آب را رهبری کند؟
چرا هیچ‌کس نپرسید او از کجا آمده و چه تخصص تحصیلی یا اجرایی دارد که صلاحیت سکانداری حوزه آب در کشور ۹۰ میلیونی را داراست؟
چرا فعالان فضای مجازی و مردم نپرسیدند که نسخه جادویی او چیست که می‌تواند ایران را از یک مشکل اساسی نجات دهد؟
چرا یک نفر چرا جامعه‌ای که به همه چیز بدبین است، ناگهان به چنین ادعاهایی بی قید و شرط اعتماد می‌کند؟
پاسخ روشن است:
هیجان شیرین‌تر از حقیقت است و امیدِ فوری، جذاب‌تر از واقعیت تلخ.
۷) اقتصاد سیاسیِ عنوان‌سازی
شبنم دلفان آذر خود را «پروفسور»، «استاد دانشگاه در انگلستان»، «مشاور ارشد سازمان ملل»، «رئیس یک اندیشکده»، «سفیر سبز»، «محقق بین‌المللی»، و صاحب راه‌حل نجات ایران از بحران آب معرفی کرده است.
این یک رزومه نیست؛ یک بسته‌بندی بازاری است.
چنین فهرستی از عناوین پرطمطراقی برای مخاطبی که در بحران است، جذاب‌ترین چیز ممکن است.
اما بدون سند، فقط یک داستان است.
داستانی که به‌جای حقیقت، با هیجان تغذیه می‌شود.
او در هیچ دانشگاهی در انگلستان کرسی استادی ندارد، برای سازمان ملل کار نمی‌کند و اندیشکده‌ای که مدعی ریاستش است را هیچ کس نمی‌شناسد.
اما این عناوین من‌درآوردی برای جامعه جذاب است تا جایی که او را با کاوه مدنی مقایسه می‌کنند و حتی به او پیشنهاد می‌کنند که قبل از بازگشت به ایران سرنوشت کاوه مدنی را مرور کند.
آری برای جامعه‌ای که نمی‌خواهد بداند فرقی بین جایگاه او و یک متخصص سرشناس بین‌المللی با رزومه مشخص نیست.

۸) چرا جامعه چنین داستان‌هایی را می‌پذیرد؟
بحران‌های طولانی، جامعه را خسته می‌کنند.
وقتی امید واقعی نایاب شود، امید جعلی جذاب‌تر می‌شود.
وقتی راه‌حل‌های دشوار بی‌نتیجه بمانند، «راه‌حل‌های جادویی» معنای تازه پیدا می‌کنند.
کاسبی رویا فروشان رونق می‌یابد و متخصصان خودخوانده در فضای مجازی پرطرفدار و صاحب تریبون می‌شوند.
دلفانیسم محصول طبیعی چنین روان‌شناسی جمعی است، محصول کمبود حوصله، کمبود حافظه، فقدان حساسیت تحلیلی و شوق بی‌حد و حصر برای حضور یک منجی و جادوگر که بتواند مشکلات را یک شبه حل کند.
۹) خطر برای کشور
وقتی عنوان‌سازی جای تخصص را بگیرد، علم سقوط می‌کند.
تصمیم‌های حساس در اختیار افراد فاقد صلاحیت قرار می‌گیرد.
در این شرایط بحران‌ها حل نمی‌شوند، عمیق‌تر می‌شوند.
جامعه‌ای که به نسخه‌های ساده دل ببندد، در برابر فریب‌های پیچیده آسیب‌پذیرتر می‌شود.
حتی حاضر می‌شود با آینده کشور قمار کند و حل مساله بحران آب را به فردی ناشناخته بسپارد نه چون سابقه‌ای مرتبط دارد، چون خوب حرف می‌زند و از لقب «پروفسور دکتر» برای خودش استفاده می‌کند.
کردان‌ها و دلفان‌ها در طول تاریخ بوده‌اند و تکرار خواهند شد.
مشکل جامعه وجود آنها نیست، مشکل جامعه پر و بال دادن به آنها و ترجیح دادن آنها به دیگرانی‌ است که هم تخصص دارند و هم القاب واقعی، اما در فضای مجازی نیستند، غلو نمی‌کنند، دروغ نمی‌گویند و وعده‌های سر خرمن نمی‌دهند.
⸻۱۰) راه توقف چرخه
تنها راه خروج، بازگشت به حقیقت است.
بازگشت به پرسشگری.
بازگشت به بررسی دقیق.
اگر یاد بگیریم قبل از بازنشر، تحقیق کنیم؛ قبل از اعتماد، سند بخواهیم؛ قبل از هیجان، مکث کنیم، دیگر قربانی کردانیسم و دلفانیسم‌ نخواهیم شد.
اما اگر همچنان با حافظه کوتاه پیش برویم، تاریخ، دوباره تکرار خواهد شد و این بار تلخ‌تر از بار اول.
مانا افراز