پدربزرگ رایان قاسمیان، کوچکترین شهید جنگ دوازده روزه: بنگاهیهای املاک محله میترسیدند برایمان خانه پیدا کنند؛ حتی صاحبخانهها هم میترسیدند ملکشان را به آنها اجاره دهند مبادا هدف اصابت موشک قرار بگی
رایان قاسمیان، نوزاد دوماههای که بعدها به «کوچکترین شهید جنگ ۱۲ روزه» شهرت یافت، همراه با پدر و مادرش، بهنام قاسمیان، کارآفرین نخبه و زهره رسولی، پزشک متخصص، در میان شعلههایی جان داد که هیچ مرزی میان نظامی و غیرنظامی نمیشناخت.
رایان قاسمیان، نوزاد دوماههای که بعدها به «کوچکترین شهید جنگ ۱۲ روزه» شهرت یافت، همراه با پدر و مادرش، بهنام قاسمیان، کارآفرین نخبه و زهره رسولی، پزشک متخصص، در میان شعلههایی جان داد که هیچ مرزی میان نظامی و غیرنظامی نمیشناخت.
کد خبر: 749167 | ۱۴۰۴/۰۹/۰۵ ۱۰:۵۱:۱۷
هفت صبح نوشت: در شبی که پهپاد رژیم صهیونیستی آسمان سعادتآباد را شکافت، ساختمانی ۱۳ طبقه که خانه اساتید دانشگاه بود، تبدیل به میدان جنگ شد؛ جایی که یک خانواده نخبه ایرانی در چند ثانیه در آتش سوختند.
رایان قاسمیان، نوزاد دوماههای که بعدها به «کوچکترین شهید جنگ ۱۲ روزه» شهرت یافت، همراه با پدر و مادرش، بهنام قاسمیان، کارآفرین نخبه و زهره رسولی، پزشک متخصص، در میان شعلههایی جان داد که هیچ مرزی میان نظامی و غیرنظامی نمیشناخت.
پس از انفجار، خانواده رسولی در میان سوگ، سوختگی، آوارگی و انگ «هدف نظامی بودن» مدام پس زده میشدند؛ نه بیمارستانها جرأت پذیرش داشتند، نه صاحبخانهها حاضر به اجاره دادن.
دکتر رسولی پدربزرگ رایان در روایت خود از آن روزها به هفتصبح میگوید: همه زندگیمان سوخته بود و داغدار و عزادار بودیم.
بنگاهیهای املاک محله میترسیدند برایمان خانه پیدا کنند.
حتی صاحبخانهها هم میترسیدند ملکشان را به آنها اجاره دهند مبادا هدف اصابت موشک قرار بگیرد.
اما حقیقت این است که هیچ کدام از ما نه نظامی بودیم و نه حتی ثروتمند!
در بیمارستان هم پرستاران میترسیدند که مجروحان آنجا بستری شوند: شب اول پرستاران به ما میگفتند شاید به خاطر حضور شما بیمارستان را بزنند...
اکنون در خانهای موقت، در احاطه وسایلی که آخرین نشانههای حضور دختر و داماد شهیدش هستند، پدری روزهای سوگ را میشمارد