عروسکهای بومی را به کودکان معرفی کنیم
مسئول موزه سیار عروسک سخنگو گفت: در زمینه ترویج عروسکهای بومی، تلاشهای کافی انجام نشده و حتی خود ما هم هنوز بسیاری از این عروسکها را بهطور کامل شناسایی نشده است.
گیسو فکوری مسئول موزه سیار عروسک سخنگو، در گفتوگو با خبرنگار مهر، گفت: عروسکها فراتر از یک اسباببازی ساده هستند و در واقع میتوانند بخشی از فرهنگ و هویت اقوام مختلف را به نمایش بگذارند.
هر عروسک با توجه به منطقهای که به آن تعلق دارد، از طریق پوشش، مواد اولیه استفاده شده در ساخت آن و جزئیات دیگر، فرهنگ، آداب و رسوم و حتی شرایط اقلیمی آن منطقه را بازتاب میدهد.
علاوه بر این، بسیاری از عروسکها نقش آموزشی دارند و داستانهایی که پشت آنها وجود دارد، میتواند برای بچهها جذاب و آموزنده باشد.
وی ادامه داد: برای مثال، در آذربایجان عروسکی به نام «چرداق» داریم که الهام گرفته از یکی از داستانهای محلی است.
این عروسک یک شخصیت کوچک باهوش دارد که مادربزرگش همیشه مراقبش بوده تا در امان بماند.
در یکی از داستانها، این باهوشی و هوشمندی عروسک باعث نجات جان چند کودک از دست دیوی خطرناک میشود؛ کودکانی که به لحاظ فیزیکی قویتر و تنومندتر بودند اما توان مقابله با آن شرایط را نداشتند.
این قصه به کودکان یاد میدهد که ظواهر و ویژگیهای جسمانی چندان اهمیتی ندارند، بلکه قدرت فکر، هوش و عقل است که ارزشمند است.
چنین داستانهایی، پیامهای مهمی درباره اعتمادبهنفس و پذیرش خود به بچهها منتقل میکنند و آنها را تشویق میکنند برای تواناییها و ویژگیهای درونیشان ارزش قائل شوند.
مسئول موزه سیار عروسک سخنگو گفت: برخی دیگر از عروسکها نیز آیینی هستند و در مناسبتها یا مراسم خاص استفاده میشوند.
به طور مثال، عروسک «بوکه وارانه» (عروس باران) که برای دعا جهت بارش باران و افزایش برکت به کار میرفته یا عروسک «ورزا مشته» در شمال ایران که نشانگر رسوم خاص کشاورزی است.
همچنین در کردستان از نمادهایی مانند شاماران در سیسمونی کودکان استفاده میشود.
این نمادها علاوه بر تزئین، مفاهیمی مثل سلامتی نوزادان یا استفاده از گیاهان دارویی برای شفابخشی را منتقل میکنند.
وی افزود: عروسکها تنها برای بازی نیستند.
بسیاری از آنها حامل داستانها، آموزهها و مفاهیم فرهنگی ارزشمندی هستند که به غنای هویت اقوام ایرانی کمک کرده و نسلهای جدید را با میراث فرهنگی خودشان آشنا میسازند.
در زمینه عروسکهای بومی کمکاری کردهایم
فکوری گفت: بخشی از عروسکها جنبه آیینی دارند و میتوانند در مراسمهای خاص مورد استفاده قرار گیرند.
کشور ما به قدری گسترده است که هر شهر و روستا دارای نوع خاصی از این عروسکهاست؛ عروسکهایی که از گذشتههای دور ساخته میشدند و معمولاً در اختیار بچهها قرار میگرفتند.
اما متأسفانه امروزه شاهد کمرنگ شدن حضور این عروسکها هستیم و بیشتر کودکان به عروسکهای وارداتی علاقه نشان میدهند که این موضوع نیز تا حد زیادی به دلیل تبلیغات گستردهای است که برای آنها صورت میگیرد.
وی در پاسخ به این پرسش که برای احیای این عروسکهای بومی و سنتی چه باید کرد، گفت: بخشی از این مسئله به کمکاری ما بازمیگردد، به ویژه در حوزه میراث فرهنگی که نتوانسته است عروسکهای سنتی را به کودکان معرفی کرده و علاقهمندی لازم را در آنها ایجاد کند.
البته از طرف دیگر، با توجه به مواجهه دائم کودکان با فضای مجازی، طبیعی است که در این رقابت، کمی عقب بمانیم.
اما قدمهایی برداشته شده است، مثل فعالیت موزههایی نظیر موزه سیار عروسک سخنگو.
این موزه به مناطق مختلف از جمله مدارس و مناطق دورافتاده که شاید هیچ اطلاعی درباره میراث فرهنگی ندارند، سفر میکند و با معرفی عروسکهای بومی و آیینی، تلاش میکند کودکان را به فرهنگ و هنر سنتی کشورمان علاقهمند کند.
ما در تلاش هستیم تا چنین اقدامات ارزشمندی را بیشتر جایگزین کنیم و اهمیت عروسکهای بومی را احیا کنیم.
مسئول موزه سیار عروسک سخنگو اظهار کرد: در زمینه ترویج عروسکهای بومی، تلاشهای کافی انجام نشده و حتی خود ما هم هنوز بسیاری از این عروسکها را بهطور کامل نمیشناسیم.
من چندین سال تحقیق کردم، اما همچنان عروسکهایی را میبینم که برایم جدید هستند؛ مثلاً محصول یک روستا در شمال یا یک منطقه خاص.
اینها نیازمند توجه بیشتری هستند.
هدف موزه سیار ما نیز همین است؛ منتظر نباشیم کودکان به موزه بیایند، بلکه ما اقدام کنیم، چمدانها را ببندیم و به دل کودکان برویم.
برنامههایی هم برای بیمارستانها در نظر گرفتهایم؛ بیمارستانهایی که کودکان در آنها بستری هستند.
در این بازدیدها داستانسرایی میکنیم تا علاوه بر سرگرم کردن بچهها، آنها را با عروسکهای بومی آشنا کنیم.
این تجربه در شرایط خاص جسمی کودکان که ممکن است چند ماه در بیمارستان بمانند، خاطرهای ماندگار برایشان خواهد بود.
آنها به یاد میآورند که یک عروسک آمد، معرفی شد، قصه تعریف کرد و رفت.
وی ادامه داد: اما مسئله این است که مقابله با جریان عظیم تبلیغات غربی درباره عروسکهایشان کار آسانی نیست.
عروسکهایی با ویژگیهای ظاهری و کممحتوا مثل چشمان بزرگ، نه آموزشی ارائه میدهند و نه مفهومی دارند، ولی تبلیغات گسترده باعث میشود کودکان به آنها علاقهمند شوند.
کودکان را باید با عروسکهای بومی درگیر کنیم
فکوری در پاسخ به این پرسش که چگونه میتوانیم عروسکهای بومی خودمان را جایگزین عروسکهای وارداتی کنیم، گفت: راهکار موجود فقط کار کردن است؛ ما باید از طریق جشنوارههای اسباببازی، موزهها، نمایشهای سنتی مثل خیمهشببازی و سایهبازی، و سایر فعالیتهای فرهنگی وارد عمل شویم.
لازم است کودکان را بهگونهای درگیر کنیم که به عروسکهای بومی علاقهمند شوند و درباره آنها چیزهایی یاد بگیرند.
این مسیر هیچ جایگزینی ندارد.
وی افزود: ما بخشی از عروسکها را برای هدیه و بخشی دیگر را برای فروش تولید میکنیم.
مثل عروسک کوچک دختر اناری که برای شب یلدا طراحی کرده بودیم؛ ما این عروسک را در بیمارستانها به کودکان هدیه دادیم.
همچنین در جشنوارههایی که امکان فروش وجود داشت، عروسکهایی مثل تکمو (عروسکی مرتبط با نوروز در آذربایجان) را ارائه کردیم.
استقبال از این عروسکها خوب بود و تمامی موارد عرضهشده به فروش رفت.
مسئول موزه سیار عروسک سخنگو گفت: البته نکتهای که باید توجه کنیم این است که گاهی بزرگترها به دلیل نوستالژی بیشتر از کودکان به خرید این عروسکها علاقه نشان میدهند، ولی وقتی عروسکی همراه کودک به خانه برود و داستانش روایت شود، کودک نیز ممکن است علاقهمند شود.
اخیراً در نمایشگاهی برنامه قصهگویی داشتیم و یکی از بچهها آنقدر به عروسک تکم علاقهمند شد که حاضر نبود آن را بازگرداند؛ من به مادرش اطلاعاتی درباره مکان خرید این عروسک دادم تا برای کودک تهیه کنند.
فکوری گفت: در نهایت باید اشاره کنم که کارهای فرهنگی زمانبر هستند و نمیتوان انتظار داشت طی چند ماه نتیجه بدهند.
ممکن است ۲۰ سال طول بکشد تا اثرات قابلتوجهی دیده شود.
بنابراین باید بدون توقف کار کنیم و صبور باشیم تا این فرهنگ در جامعه جا بیفتد.