گزارش اختصاصی روزنامه اعتماد از آتشسوزی جنگلهای الیت؛ ۱۵ هکتار از جنگلهای هیرکانی سوخت
روزنامه اعتماد نوشت: آنچه این گروه همیار شاهد بودهاند، این است که حدود 15 هکتار از جنگل در آتش سوخته اما حدود 5درصد از وسعتی که گرفتار آتش شده، آسیب عمیق دیده و به خاکستر نشسته و 95 درصد آسیب، سطح جنگل را سوزانده است.
کد خبر: 748929 | ۱۴۰۴/۰۹/۰۴ ۰۹:۰۰:۴۵
برهان مجیدینیا و دوستانش که از اهالی مریوان و کرمانشاه و کامیاران هستند، از اول آذر در دل جنگل الیت بودند و ظهر دیروز، بعد از 45 ساعت بیداری بیوقفه، وقتی مطمئن شدند که شعلههای کوچک و دود غلیظی که در جنگل هست، نه نشان آتش دوباره بلکه حاصل مرگ تدریجی درختان کهنسالی است که میسوزند تا خاکستر شوند، کولهبار مختصرشان را جمع کردند و در جاده چالوس به راه افتادند تا به خانهشان در مریوان برسند.
به گزارش اعتماد،سالار اسفندیاری و گروه 24 نفرهاش که غروب یکشنبه، در جاده شیراز به سمت روستای الیت مازندران میراندند تا جان جنگل را از سوختن نجات بدهند، در میانه راه و پیش از نیمه شب دوشنبه، شنیدند که آتش، مهار شده و به شیراز بازگشتند و آمادهباش بودند تا در صورت نیاز به منطقه بروند.
برهان و سالار و گروهشان، همیاران محیطزیست از استانهای کردستان و کرمانشاه و فارس هستند که طی سالهای اخیر و از زمانی که دستهای آلوده به طمع، بیشتر از قبل آتش به جنگلها میاندازند، بارها در اطفای حریق رویشگاههای طبیعی نوار زاگرس، کمک کردهاند و با بهره از تجربیات ارزشمندشان، جای خالی نیروهای دولتی برای نجات منابع ملی کشور را پر کردهاند.
شیوه همیاری هم ساده است؛ برهان و سالار که در زندگی روزمره به شغلهای معمولی مشغولند، با شنیدن خبر آتشسوزی در جنگل، فراخوانی برای گروهشان میفرستند و از آنهایی که توانایی جسمی بیشتری دارند، میخواهند که برای اطفای آتش، همراهی کنند و این فراخوان هم هیچ وقت بیجواب نمیماند.
اسفندیاری به «اعتماد» میگوید که برای مهار آتشسوزی جنگل الیت هم، حداقل 4 گروه همیاران محیطزیست استان فارس به فراخوان اعزام جواب مثبت دادهاند.
برهان مجیدینیا، جوشکار تاسیسات گاز است و به «اعتماد» میگوید در این 21 سال، بس که پای اطفای آتشسوزی جنگلهای نوار زاگرس حاضر بوده، مهار حریق، جای شغل جوشکاری را گرفته است.
برهان و گروه کوچکش، مثل همیشه با ماشین شخصیشان و بدون هیچ کمک دولتی از مریوان حرکت کردند تا مثل همیشه، جان یک جنگل دیگر را از آتش طمع و فساد نجات بدهند.
برهان در توضیح 45 ساعتی که بر این 4 نفر گذشت میگوید: « 12 ساعت طول کشید تا از مریوان به روستای الیت برسیم و بعد از تعویض لباس، رفتیم به دل جنگل و مشغول خاموش کردن و بریدن آتش شدیم و ساعت 9 شب از جنگل بیرون آمدیم.»
دیروز ظهر، برهان گفت که بالاخره با گذشت بعد از 20 روز از اولین شعلههایی که در این جنگل، زبانه کشید، آتشسوزی کاملا کنترل شده و دودهایی که در جنگل هست، مربوط به سوختن تنه درختان خشک شدهای است که پیش از آتشسوزی روی زمین افتاده بودند و سوختن این درختان و فروکش کردن دود هم حدود یک هفته طول میکشد.
برهان و دوستانش شاهد بودند که تعدادی از مردم، برای کمک به خاموش کردن شعلهها آمده بودند اما تعدادی دیگر هم سوار هلیکوپتر شدند و با فیلم و عکس یادگاری به خانهشان برگشتند.
برهان میگوید اگر از همان روز اول که آتش به جان جنگل افتاد و اولین شعلهها تا آسمان رسید، 4 نفر همیار دلسوز برای نجات جنگل میرفتند، با چنین فاجعهای مواجه نمیشدیم.آنچه این گروه همیار شاهد بودهاند، این است که حدود 15 هکتار از جنگل در آتش سوخته اما حدود 5درصد از وسعتی که گرفتار آتش شده، آسیب عمیق دیده و به خاکستر نشسته و 95 درصد آسیب، سطح جنگل را سوزانده است.
برهان میگوید آتش، چه یک درصد بسوزاند و چه صددرصد، چه به جان جنگلهای زاگرس بیفتد و چه به جان جنگلهای البرز، یک فاجعه تلخ است و از یاد نخواهد رفت.
این گروه، با 45 ساعت بیخوابی و تلاش جانفرسایی که برای مهار آتش داشت، به اندازه 10 روز توان از دست داده و حالا هم با دستهای خالیتر از قبل به خانهاش برمیگردد.
برهان میگوید: «تلخترین اتفاقی که این چند روز شاهد بودیم، واقعیت حرف همان مردی بود که رو به دوربین میگفت ما خیلی تنهاییم.
ما در مهار آتش جنگلها، واقعا تنهاییم؛ چه در زاگرس و چه در البرز، واقعا تنهاییم.
ما هیچ تجهیزاتی نداریم.
من 21 سال است که با آتش جنگلها دست و پنجه نرم میکنم ولی تنها وسیلهای که دارم، یک دستگاه دمنده است و حتی یک لباس ضدحریق و کفش مناسب ندارم و 99 درصد هزینه حضور در جنگلهای آتش گرفته و اطفای حریق را از جیب خودمان میپردازیم چون هیچ حمایتی از هیچ ارگانی و از هیچ محیطبانی و از هیچ جنگلبانی نداریم.
همیاران طبیعت خیلی تنگدست هستند.
بهمن ایزدی، فعال محیطزیست و مدیرعامل کانون سبز فارس و تنها نهاد نیکوکاری در حوزه محیطزیست که از وضع و تلاش همیاران محیطزیست باخبر است، ظهر دیروز، در گفتوگو با «اعتماد» از مهار آتش جنگلهای الیت خبر داد و اینکه تلاشها برای مقابله با جنگلسوزیها چه در نوار زاگرس و چه در نوار البرز، نه اینکه بیفایده باشد ولی مقابله با معلول است چون علتهایی عامل این جنگلسوزیهاست .
ایزدی ضمن آنکه اهمیت جنگلهای زاگرس و هیرکانی را برشمرد، تاکید کرد که خشک کردن جنگلها از طریق آتشسوزیهای سهوی و عمدی، باعث مرگ آبخوانها در این سرزمین دچار بحران بیآبی میشود و نتیجه نهایی این وضع، برهم خوردن اعتدال طبیعی کشور است که البته، هدف اتاق فکر خشکاندن ایران هم، حصول همین نتیجه است.
طی روزهای اخیر علاوه بر گروههای مردمی، از کوهنوردان و همنوردها هم خواسته شد که در صورت توانایی جسمی، هر چه سریعتر برای خاموش کردن آتش جنگلهای الیت به منطقه بروند.
از آخرین وضعیت اطفای حریق در جنگلهای الیت مازندران چه خبری دارید؟
آخرین اطلاعم براساس صحبت با گروههایی است که سالها در مقابله با آتشهای زاگرس تلاش کردند و در این زمینه، تبدیل به مربیان بسیار مجرب شدهاند و در روزهای اخیر هم به جنگلهای الیت رفتند.
چند روز قبل به محض آنکه گستره آتش رو به پیشروی گذاشت، از بچههای مجرب در زاگرس کمک خواستیم و یک گروه از منطقه کردستان و از بچههای مریوان و کرمانشاه و کامیاران به منطقه رفتند و به ارتفاعات الیت رسیدند و با جان و با بهره از تجربیات بسیار ارزشمندشان برای جلوگیری از گستردگی آتش تلاش کردند و میدانم که در این تلاش، حدود 50 ساعت نخوابیدند.
گروه دیگری از استان فارس که کارنامه بسیار موفقی در مقابله با آتش زاگرس مرکزی و جنوبی کشور داشتند، غروب یکشنبه به سمت مازندران حرکت کردند اما در میانه راه به ایشان اعلام شد که آتش جنگلهای الیت اطفا شده و این گروه به شیراز بازگشتند.
طبق فیلم و عکسهایی که تا دیروز از جنگل برای من ارسال شد، در بعضی نقطهها، شعلههای بلند آتش مشاهده میشد.
در آخرین صحبتی که صبح دیروز (دوشنبه سوم آذر) با گروه کردستان داشتم، گفتند که با وجود این شعلهها، جای نگرانی نیست چون این شعلهها، حاصل سوختن کنده درختان پوسیده یا بسیار کهنسال است و تا چند روز هم این شعلهها ادامه خواهد داشت تا زمانی که این درختان کهنسال بسوزند و خاکستر شوند ولی با وجود این شعلهها، به دلیل آنکه تمام برگها و گیاهان مرتعی و محیط اطراف این درختان کهنسال هم، سوخته، احتمال سرایت آتش به سایر نقاط، بسیار ضعیف است.
با این گفتهها، نگرانی من تا حد زیادی مرتفع شد ولی پایش بعد از آتشسوزی جنگلها بسیار مهم است و نیروهای اطفای آتش، باید تا حدود 48 ساعت در منطقه حضور داشته باشند تا اگر زیر برگ لاشههای انباشته در ادوار مختلف، آتشی پنهان باشد و با وزش باد، شعلهور شود، به سرعت خاموش شود.
مثال این مورد را هم بارها در زاگرس شاهد بودیم که آتشی که بعد از 9 شبانهروز، خاموش شد ولی به دلیل پایش نشدن منطقه، وزش باد شدید، به فاصله 24 ساعت بعد از خاموش کردن آتش، گستره آتش را افزایش داد.
البته با توجه به تجربه 6 سال اخیر درخصوص آتش زدنهای زاگرس، موضوع بسیار مهمتر از مقابله با آتش این است که حتی اگر دولت به طرح ملی مقابله با آتش زدن جنگلها اعتقادی ندارد، بخش قضایی و امنیتی باید به صورت جدی وارد عرصه شوند و آمران و اتاق فکر و عاملان و نیروهای عملیاتی و جریانی که جنگلهای ما را آتش میزند، شناسایی و با این افراد برخورد کنند.
خاموش کردن آتش جنگلها، مبارزه با معلول است و ما باید علت را پیدا کرده و با علت مقابله کنیم.
علت، ممکن است دستهایی باشد که قصد دارد در این شرایط بحرانی وضع آب و خاک کشور، با آتش زدن و از دست رفتن رویشگاههای حیاتی ما در زاگرس و هیرکانی، ایران را بخشکاند.
امسال و تا امروز، یک قطره باران در زاگرس نداشتیم و به دلیل آتش زدن جنگلها و برهم ریختن اعتدال اقلیمی، طبق گزارش سازمان هواشناسی، طول فصل تابستان زاگرس از سه ماه به 5 ماه افزایش یافته که یک زنگ خطر جدی است ولی متاسفانه موردتوجه مسوولان نیست و برای مقابله جدی با عوامل و اتاق فکر آتش زدن رویشگاههایمان، اقدامی انجام نمیشود.
از اواسط فروردین امسال، در سیطره 1600 کیلومتری جنگلهای زاگرس، از کردستان و آذربایجان غربی تا خوزستان و هرمزگان، آتشهای مهیبی داشتیم ولی هیچ برخوردی با علت و عاملان و اتاق فکر این آتشسوزیها و خشکاندن ایران صورت نگرفت.
این اتاق فکر و عاملانش، در تابستان موفق به آتش زدن هیرکانی نشدند چون در تابستان، گیاهان مرتعی در سطح جنگل و سرخسها و سایر گونههای گیاهی، سبز هستند و به آسانی آتش را انتقال نمیدهند.
پس این اتاق فکر و عاملانش تا پاییز صبر کردند چون حالا فصل برگریزان است و برگهای خشک، روی علوفههای سبز را میپوشاند و این علوفهها هم رمق تابستان و بهار را ندارند و برگهای انباشته شده زیر درختان هم، آماده اشتعالند و در این ایام و با چنین وضعی، ایرانستیزان و کسانی که به فکر هر چه خرابتر کردن اعتدال زیستی و به ویژه، منابع آبی ما هستند، آسیبرسانی به هیرکانی را شروع کردند چنانکه روز یکشنبه هم در چند نقطه در هیرکانی و ارسباران، آتش داشتیم و از نیمه شب یکشنبه هم، جنگلهای بسیار ارزشمند و متراکم ارتفاعات سوادکوه را به آتش کشیدهاند.
چرا مسوولان فقط نگاه میکنند؟
چرا بخش قضایی وارد نمیشود؟
چرا دولت بیخیال است؟
چرا با ریشه برخورد نمیشود؟
این ریشه تعادلات طبیعی را در ایران ازبین می برد .
وقتی تعادلات طبیعی ایران از بین برود، مهاجرتهای اجباری شکل میگیرد چنانکه از چند سال قبل تا امروز، این مهاجرت را در نوار زاگرس شاهدیم و بخشی از خوزستان به هیرکانی و تهران و کرج آمده و روستاها و آبادیها، یکی پس از دیگری خالی از سکنه میشود چون منابع آب در نوار زاگرس از دست رفته.
اگر اسم یک روستا، حسنآباد و اسماعیلآباد بوده، به دلیل آب است و به معنای آبادانی ناشی از وجود آب.
وقتی در این روستا، آب نباشد، حسنآباد و اسماعیلآباد هم بیمعنا میشود و مهاجرتی شکل میگیرد که هر روز، شاهد شدیدتر شدن ضرباهنگش هستیم.
متاسفانه مسوولان به این موضوع توجه نمیکنند که با خشک شدن زاگرس، نیمی از کشور دربهدر خواهند شد، چون 12 استان ما از مواهب طبیعی زاگرس بهرهمند است.
پوشش جنگلی زاگرس، آبخوانداری میکند و سفرههای آبی را نگه میدارد و هنگامی که این پوشش جنگلی ازدست برود، آب از دست میرود و دربهدری و مهاجرت اجباری شکل میگیرد.
در این چند روز اخیر که جنگلهای الیت در آتش میسوخت، علاوه بر آنکه به واسطه قدمت و ثبت هیرکانی در فهرست میراث جهانی یونسکو موردتوجه فعالان محیطزیست و همه مردم بود، سوختن جنگلهای الیت به یک دغدغه ملی تبدیل شد.
اهمیت جنگلهای هیرکانی چیست؟
اکولوژیستها، هیرکانی را یک فسیل زنده میدانند چون در عصر یخبندان، تمام بیوسفر دچار یخزدگی شد و بسیاری از رویشگاهها از دست رفت و تنها نقطهای که از شرایط سخت عصر یخبندان جان به در برد، هیرکانی بود.
هیرکانی، بیش از 40 میلیون سال قدمت دارد و به همین دلیل، به نام فسیل زنده نامیده میشود و به همین دلیل دومین اثر طبیعی ایران است که بعد از بیابان لوت در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شد.
ثبت جهانی یک اثر در فهرست یونسکو به این معناست که افتخار مالکیت این اثر، متعلق به کشور مربوطه است.
ما مفتخر به این هستیم که یک زیرگونگی طبیعی و یک فسیل زنده در کشورمان داریم که در هیچ کشور دیگری، مشابهش یافت نمیشود.
علاوه بر این، منحصر به فرد بودن این اثر جهانی باعث میشود که تمام کشورها، در پایش و حفاظت از این اثر، دخیل باشند و یونسکو، عامل واسط این حمایت جهانی است.
بنابراین، عجیب نیست که سوختن جنگلهای الیت، به نگرانی ملی تبدیل شده چون با این آتش زدنها، در حال از دست دادن موزه بسیار ارزندهای در بیوسفر هستیم.
علاوه بر آتش زدنها، قاچاق چوب در هیرکانی بیداد میکند و شبی نیست که در جنگلهای این منطقه، صدای اره برقی شنیده نشود.
آتش زدن جنگل، اتفاق هولناکی است که با آن مواجهیم ولی سالهاست که قاچاقچیان چوب در حال از بین بردن جنگل هستند.
جنگلهای هیرکانی و زاگرس، منابع حیاتی ما هستند چون آبخوانهای ما را تقویت میکنند و آبخوانداری میکنند.
اگر اقتصاد معیشتی ما در شمال، شمال شرقی، جنوب و جنوب غرب هیرکانی هنوز استمرار دارد، به خاطر برکت وجود همین رویشگاههای مرتفع در هیرکانی است.
هیرکانی، هویت طبیعی ما و موجب مباهات هویت ملی ماست و باید مانند چشممان از آن نگهداری کنیم.
جهان اکنون به ما نگاه میکند که چگونه از این اثر طبیعی بسیار ارزشمند و منحصر به فرد حفاظت میکنیم.
ای کاش همان روزهای اول که ارتفاعات الیت آتش گرفته بود، برای مهار آتش به سرعت اقدام میکردند تا وسعت کمتری از این جنگل از دست برود، چراکه بازسازی این رویشگاه، نیازمند سالها مراقبت و محافظت است.
اطلاع دارید که چه وسعتی از جنگلهای الیت در این آتشسوزی از دست رفته؟
برخی فعالان محیطزیست که در عمق منطقه حضور داشتند، گفتند بیش از 10 هکتار در آتش سوخته ولی به نظر میرسد آتش 20 روزه، دهها هکتار از رویشگاه را نابود کرده باشد و البته متاسفانه آنچه هیچگاه به طور دقیق، چه در آتشسوزی هیرکانی و چه در آتشسوزی زاگرس توسط مسوولان رصد نمیشود، همین عرصههای خاکستر شده جنگلها در آتشسوزیهاست.