خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

دوشنبه، 03 آذر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

دو جنایت بعد از باخت بزرگ در بازی قمار

اعتماد | همه | دوشنبه، 03 آذر 1404 - 20:40
دو دوست که در خانه‌ای در تهران پس از باخت سنگین دو نفر را کشته‌اند, پای میز محاکمه رفتند و جزئیاتی از یک روز هولناک را توضیح دادند.
شهاب،آرش،سعيد،قتل،متهم،مشروب،دوست،درگير،مواد،محمود،زد،قبول،ت ...

کد خبر: 748827 | ۱۴۰۴/۰۹/۰۳ ۲۰:۳۰:۳۳
دو دوست که در خانه‌ای در تهران پس از باخت سنگین دو نفر را کشته‌اند, پای میز محاکمه رفتند و جزئیاتی از یک روز هولناک را توضیح دادند.
به گزارش سایت جنایی، این دو دوست بعد از اینکه صدها میلیون تومان در قمار باختند با یکی از افرادی که برنده شده بود درگیر شدند و بعد از به قتل رساندن او، فردی دیگر را هم کشتند.
دو متهم مدتی بعد از قتل شناسایی و بازداشت شدند.
خبر قتل دو مرد در خانه‌ای در شرق تهران وقتی به ماموران داده شد که خانواده مرد جوانی گفتند او گم شده است.
پلیس بعد از ردیابی‌هایی که انجام داد ابتدا یکی از متهمان به نام محمود را شناسایی و سپس نفر دوم را که برای مدتی مخفی شده بود، خود را به پلیس معرفی کرد.
آنها به قتل اعتراف کردند و پرونده بعد از تکمیل به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی، اولیای‌دم هر دو مقتول درخواست قصاص کردند.
پدر یکی از مقتولان به نام آرش گفت: شهاب، پسری که متهم به قتل پسر من است، رابطه بسیار خوبی با پسرم داشت.
آنها خیلی با هم دوست بودند.
در واقع خانه یکی بودند.
من تا لحظه‌ای که گفته شد شهاب خودش را معرفی و به قتل اعتراف کرده است اصلا باورم نمی‌شد او این کار را کرده باشد.
من درخواست قصاص دارم.
در ادامه شهاب در جایگاه قرار گرفت.
او گفت: من هیچ چیز به یاد ندارم و حرفی هم برای گفتن ندارم.
ما مشروب خورده و مواد زده بودیم.
اصلا حالمان خوب نبود.
سپس متهم دیگر به نام محمود در جایگاه قرار گرفت.
او گفت: من شهاب را می‌شناختم اما آرش را نمی‌شناختم.
شهاب به من گفت یک دورهمی بگذاریم.
من هم به دوستم سعید گفتم که دور هم باشیم و او هم گفت می‌توانیم در خانه من در پردیس جمع شویم.
شب اول کنار هم بودیم.
حتی دوست دختر شهاب هم آمده بود.
قمار کردیم و شهاب به آرش 260 میلیون تومان باخت و همانجا کارت کشید.
چند ساعت مشروب خوردیم و شیشه زدیم.
متهم درباره اینکه با سعید چطور آشنا شده بود، گفت: من توزیع‌کننده مواد هستم.
برای سعید مواد می‌بردم و اینطوری با او آشنا و دوست شدم.
من و سعید هم آن شب مشروب خوردیم و مواد زدیم.
صبح که شد آرش گفت یک معامله جوش داده و اگر بتواند پول معامله را بگیرد وضع‌اش خیلی خوب می‌شود.
بیرون رفت و برگشت.
من چای دم کرده بودم.
شهاب گفت بیایید مشروب بخوریم و همگی باید امروز حسابی مست کنیم.
چای خوردیم و بعد مقداری هم مزه خریدیم که مشروب بخوریم و مواد بزنیم.
شهاب حسابی مشروب خورد بعد در گوش من گفت دیشب که من باختم تو کاری نداشتی.
حالا هم اگر درگیری شد دخالت نکن.
من هم قبول کردم.
بعد در گوش سعید هم چیزی گفت که من متوجه نشدم.
بعد به سمت اتاق پیش آرش رفت و با او درگیر شد.
او چند ضربه چاقو به آرش زد.
سعید به سمت آنها رفت تا جدایشان کند که ضربه‌ای هم به سعید زد.
در این هنگام قاضی گفت: در دادسرا اعتراف کردی که تو سعید را زدی.
گفته‌ای که وقتی درگیری بالا گرفت تو هم یک ضربه به سعید زدی تا درگیری تمام شود.
متهم گفت: من در دادسرا دروغ گفتم.
ضربه را شهاب به سعید زد.
بعد که آن دو را زد به زور من را با خودش برد.
می‌گفت اگر بمانی همه چیز را لو می‌دهی.
حتی در آسانسور انگشترش را به عنوان یادگاری به من داد و گفت کار من تمام است.
این انگشتر را به عنوان یادگاری از من بگیر.
بعد به خانه دوست شهاب رفتیم.
او لباس‌هایش را عوض کرد و بعد رفتیم آرایشگاه چون شهاب می‌خواست چهره‌اش را تغییر دهد تا شناسایی نشود.
قاضی به متهم گفت: چرا از شهاب جدا نشدی؟
متهم گفت: من می‌خواستم بروم.
به شهاب گفتم هیچ پولی برایم نمانده و همه آن را باختم.
کمی به من پول بده تا بتوانم بروم که شهاب قبول نکرد.
گفت باید با من بیایی تا مرا لو ندهی و من را به زور با خودش برد.
متهم ادامه داد: شهاب گفت با من تا شیراز بیا و بعد هرجا خواستی برو.
ما با هم به شیراز رفتیم.
شهاب بعد از آن خودش را به لب مرز رساند تا از کشور خارج شود اما من دوباره به تهران برگشتم و خودم را تسلیم کردم.
من هیچ انگیزه‌ای برای قتل نداشتم و در هیچ قتلی هم شرکت نداشتم.
هیچ اتهامی را قبول ندارم.
در این هنگام وکیل اولیای‌دم گفت: آرش اعتیاد داشت و شهاب باعث شد او ترک کند.
صاحب کمپی که آرش در آنجا بستری بود، گفته وقتی شهاب دنبال آرش آمد با هم دست به یقه شدند و اختلاف داشتند.
پس این مهمانی در واقع پوششی بوده برای اینکه آرش را به قتل برسانند و همه چیز برنامه‌ریزی شده بود.
در این هنگام شهاب گفت: این درست نیست.
البته نمی‌گویم درگیر نشدیم.
ما با هم درگیر هم می‌شدیم اما همدیگر را دوست داشتیم.
در این هنگام وکیل گفت: آرش در کمپ به شهاب گفته نگذار دهن من باز شود.
اگر اینطور شود تو اصلا نمی‌توانی زندگی کنی.
شاهدان این حرف را تایید می‌کنند.
این دو بر سر چند سند ملکی با هم اختلاف داشتند.
محمود هم این مساله را تایید کرد و گفت: شهاب و آرش با هم سر سهمی که از معامله باید بین‌شان تقسیم می‌شد اختلاف داشتند به همین خاطر هم درگیر شدند.
سپس دادگاه آخرین دفاعیات را از متهمان گرفت .
شهاب یکبار دیگر مدعی شد که چیزی به یاد ندارد چون مشروب خورده و کاملا مست بوده.
محمود هم گفت قتل سعید را قبول ندارد و ادامه داد: من هیچ انگیزه‌ای برای قتل نداشتم.
در پایان قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.