نوار کاستی که هرگز به خانه نرسید؛ راز سیساله یک شهید مستند شد
احسان صبوری کارگردان مستند «آخرین خداحافظی» درباره شهید صفرعلی و راز یک نوار کاست که هیچ گاه به دست مادرش نرسید صحبت کرد.
احسان صبوری کارگردان مستند «آخرین خداحافظی» درباره این اثر به خبرنگار مهر گفت: من قصد داشتم مستندی درباره تاریخچه تیم استقلال بسازم اما در جریان این پروژه، موضوع مستند به مادر یک شهید کشیده شد.
ابتدا به دنبال شهید ورزشکار گشتیم و در این مسیر با مادر شهید «صفرعلی» آشنا شدیم.
صفرعلی پیشتر والیبالیست بوده اما به صورت حرفهای فعالیت نمیکرد.
هدف اولیه ما دیدار با مادر این شهید بود و پس از ملاقات متوجه شدیم که باید در آن مکان بمانیم و چند روز بعد نیز به آنجا بازگشتیم.
در نهایت، موضوعات مرتبط با ورزش و فوتبال کنار گذاشته شد و محور اصلی مستند، مادر شهید و روایت زندگی او شد.
وی افزود: داستان زندگی صفرعلی برایم جالب بود.
ما در آن مکان ماندیم، دوربین را نصب کردیم تا مستند درباره خود مادر ضبط شود.
بهاینترتیب، ما مادر شهید را پیدا کردیم و کار ضبط مستند را آغاز کردیم.
بزرگترین ویژگی این مادر یعنی فاطمه شریعتی، این بود که حتی پس از سیسال، با حسرتی خاص از پسرش صحبت میکرد و گویی هنوز منتظر بود.
سکانسی درباره یک نوار کاست داریم که نشاندهنده انتظار این مادر بود، انگار او هنوز منتظر شنیدن صدای پسرش بود.
تلویزیون خانهاش نیز صرفاً یک دستگاه معمولی نبود، بلکه مانند دوربین مداربسته عمل میکرد و حس انتظار را تقویت میکرد، انگار منتظر بود کسی بیاید و خبری به او بدهد، حتی اگر فقط یکصدا باشد.
در نهایت، در طول فیلم ما نتوانستیم به آن نوار کاست برسیم یا آن را پیدا کنیم و این انتظار همیشگی مادر، بخش مهمی از روایت مستند باقی ماند.
صبوری مطرح کرد: صفرعلی قبل از بازگشت و در زمان جبهه به یکی از همرزمانش گفته بود که میخواهد وصیتی کند و این وصیت را روی نوار ضبط کند تا بعداً به یکی از دوستانش در کوچهشان برسد.
صحبتهای صفرعلی روی نوار ضبط شد و او حتی در همان نوار میگوید که این نوار را هرگز به مادرش ندهند.
بعد از گذشت بیش از سیسال، نوار هنوز به دست مادر نرسیده است.
شخصی که وصیت را ضبط کرده، میگوید که «چون وصیت این بود که نوار پیش من بماند، به مادر داده نمیشود و من فقط به وصیت عمل کردهام».
این کارگردان درباره این مستند که این روزها از فیلیمو در حال پخش است، اظهار کرد: در ابتدا، من فکر میکردم که این تصمیم صفرعلی بیرحمانه بوده است اما وقتی با روحیه مادر صفرعلی آشنا شدم، متوجه شدم که اگر نوار به دست مادر میرسید، او شاید در طول روز بارها از شدت دلتنگی میمرد و دوباره زنده میشد.
این تصمیم صفرعلی در واقع نوعی محافظت و احترام به حس مادر بود و نشاندهنده عمق احساسات و واقعیتهای زندگی مادران شهدا است.
صبوری در ادامه درباره بازخوردها اظهار کرد: خودم هرگز فکر نمیکردم که این مستند چنین بازخورد گستردهای داشته باشد و حتی در جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور یابد.
پس از پخش مستند، بسیاری با من تماس گرفتند و گفتند که مادر صفرعلی و خود صفرعلی که در کوچه هیچکس او را نمیشناخت، حالا یک اتفاق بزرگ برایشان افتاده و تمام ایران یا درباره فیلم شنیدهاند، یا آن را دیدهاند یا مطالبی درباره آن خواندهاند.
این داستان، دقیقاً همان چیزی بود که برای من تعریف کردند.
این کارگران در پایان درباره پخش مستندها از فیلیمو بیان کرد: از آنجا که جهان مستند اغلب کمتر مورد توجه قرار میگیرند، بسیار اتفاق خوشایندی است که این اثر اکنون در پلتفرمهای بزرگ به نمایش گذاشته میشود.
این نمایش میتواند مخاطبانی را که تاکنون با مستندها رابطه نداشتهاند یا حتی از آنها فاصله گرفته بودند، دوباره به تماشای آثار باکیفیت ترغیب کند و مستند فرصتی برای پیداکردن مخاطب خود بیابد.
طبیعتاً پیداکردن مخاطب نیز میتواند موجب بازگشت سرمایهگذاران به حوزه سینمای مستند شود و در نتیجه، این اتفاق برای سینمای مستند بسیار مثبت و امیدوارکننده است.