خواندن، بهمثابه ایستادن
امروز بزرگترین کنش فرهنگی ما میتواند کتاب خواندن باشد. خواندن، بهمثابه ایستادن؛ نگهداشتن واژه، در جهانی که هر روز در بیصداترین شکل، در حال سقوط است.
خبرگزاری مهر، یادداشت مهمان- مهدی سلیمانی، فعال فرهنگی: در جهانی که سرعت، معنا را بلعیده و حافظۀ جمعی در حال فراموشی است، کتاب دیگر فقط وسیلهای برای دانستن نیست؛ شکل آرامی از مقاومت است.
خواندن، تصمیمی آگاهانه است برای کندکردن زمان، برای نپذیرفتنِ فرهنگی که از ما «مصرفکنندۀ لحظه» میخواهد بسازد.
روزگار شبکههای اجتماعی روزگار دیدهشدن است، نه فهمیدهشدن.
ذهنها میان کلیپها و پستها قطعهقطعه شدهاند و فرصت ساختن معنا آرامآرام تبخیر میشود.
در چنین فضایی، کتابخوانی عملاً کنشی خلاف جریان است.
کُند و ظاهراً کمسود، اما ریشهدار.
خواننده کتاب، زمان را کش میدهد از مدار مصرف لحظهای بیرون میرود و به صدایی گوش میسپارد که جواب فوری نمیدهد.
این انتخاب، یک مقاومت نرم در برابر جهانی است که آرامش را به حاشیه رانده و تفکر را به پاسخهای زودگذر فروکاسته است.
کتاب به ذات خود سرعت را برنمیتابد؛ برای فهمش باید ایستاد نفس کشید و با سکوتی درونی روبهرو شد.
برخلاف رسانههای بیوقفه پاسخده، کتاب پاسخی آماده نمیدهد.
تو را وامیدارد که جستوجو کنی و بسازی.
به بیان دیگر کتاب از ما میخواهد فهمیدن را تمرین کنیم.
نشر و کتابفروشی نیز در این میدان حکم خط مقدم را دارند.
در کشوری با تیراژهای ناچیز و خوانندگان پراکنده، تداوم چاپ هر کتاب، عمل نمادینی است که راه را بر انقطاع گفتوگو میبندد.
ناشری که متن اندیشمندانهای را منتشر میکند، منطق بازار را کنار میگذارد تا به «ارزش مانای معنا» وفادار بماند، حتی اگر «سود آنی» را قربانی کند.
اما شاید اهمیت اصلی، به همان خوانندهای برگردد که شب چراغ خاموش نمیکند تا چند صفحه دیگر پیش برود.
او در سکوت خانۀ خود بیهیاهو از زبان و اندیشۀ جامعه دفاع میکند.
هر کتابخوان بیآنکه شعار بدهد، حامل استمرار تمدن است.
استمرار حافظه، تخیل و گفتوگو با گذشته.
در جهانِ تصویرزده و شتابزده، کتاب آخرین پناهگاه زبان آهسته باقی مانده است.
در ایران امروز، مقاومت فرهنگی از شکلهای گوناگون سر برمیآورد.
از پاسداری از واژگان فارسی در برابر هجوم لغات بیریشه تا بیاعتنایی به موجهای تبلیغاتی و تأمل مستقل.
کتاب در این میان اسلحهای بیصدا اما مؤثر است.
خواننده قدرت تحلیل میآفریند و از صف مصرفکنندگانِ صرف جدا میشود.
تا زمانی که جامعه کتاب میخواند هرگز بیتفاوت و «بله قربانگوی فضای مجازی» نخواهد شد؛ زیرا ابزار نقد را نگه داشته است.
شاید فروش کتاب رو به کاهش باشد، اما شأن آن هرگز فرو نمیافتد.
هر جلد، فریادی آرام در برابر سلطه فراموشی است.
مقاومت همیشه نیاز به شعار ندارد.
گاهی کافی است کسی صفحهای را آرام بگشاید بیشتاب بخواند و بماند.
همان عمل، کوچکترین اما اصیلترین شکل ایستادگی در برابر عصرِ فوریسازی و یکبارمصرفی فرهنگ است.
کتاب، صرفاً شیئی روی قفسهها نیست؛ حرکتی انسانی است، ملایم اما قاطع، در دفاع از عمق و حافظه.
شاید امروز بزرگترین کنش فرهنگی ما همین باشد: خواندن، بهمثابه ایستادن؛ نگهداشتن واژه، در جهانی که هر روز در بیصداترین شکل، در حال سقوط است.