خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

چهارشنبه، 28 آبان 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

روایتی از غصب سرزمین و بازگشت به خانه‌ای که دیگر «خانه» نبود

مهر | فرهنگی و هنری | چهارشنبه، 28 آبان 1404 - 00:18
کتابی که سال‌ها پیش درباره واقعه نکبت نوشته شده بود، در میانه پروژه «آوای غزه» دوباره جان گرفت؛ روایتی از خانه‌ای فلسطینی که نامش را گلدا مایر اشغال کرد.
كتاب،ترجمه،عنوان،مرادي،عربي،فلسطين،داستان،آثار،سعاد،ماير،متر ...

به گزارش خبرنگار مهر، در جریان اجرای طرح «آوای غزه» برای گردآوری آثار موسیقایی و ادبی مرتبط با فلسطین، نام کتابی قدیمی توجه مهدی مرادی مترجم حوزه ادبیات را جلب کرد؛ اثری که سال‌ها پیش نوشته شده بود اما روایتش با تکان‌دهنده‌ترین لحظات امروز هم‌خوانی داشت.
بخشی از معرفی عربی کتاب سانسور برنامه‌های عربی توسط انگلیسی‌ها و اعتراض نویسندگان فلسطینی نخستین نشانه بود.
با ورق خوردن داستان، غصب خانه‌ها، کوچ اجباری و بازگشت شخصیت‌ها به خانه‌ای که زمانی متعلق به آن‌ها بود اما حالا «گلدا این‌جا می‌خوابید»، نشان داد که این کتاب فقط یک روایت تاریخی نیست؛ بازخوانی یک درد امتداددار است که از واقعه نکبت تا روزهای جنگ اخیر، پیوستگی رنج را ثبت می‌کند.
مهدی مرادی مترجم این اثر در توضیح این کتاب به خبرنگار مهر گفت: ایده اولیه داستان از جایی آغاز شد که در مرکز مطالعات راهبردی ژرفا، طرحی با عنوان «آوای غزه» شروع شد.
در این طرح قرار بود تمام آثار موسیقیایی تولید شده بعد از عملیاتِ طوفان الاقصی در سراسر جهان جمع‌آوری شود و پس از داوری، برترین آثار انتخاب شوند.
سپس تهیه‌کنندگان و خوانندگان برگزیده با همکاری ارگان‌های مربوطه به ایران دعوت می‌شدند.
این اتفاق در نخستین دوره پروژه هم رخ داد و خوانندگانی از لبنان، مصر، عراق، سوریه و چند کشور دیگر به ایران آمدند.
در کنار جمع‌آوری آثار موسیقی، مسئولیت جمع‌آوری آثار ادبی نیز به من سپرده شد؛ به این معنا که هر اثر ادبی تولیدشده از ۷ اکتبر به بعد در جهان باید جمع‌آوری می‌شد.
او در توضیح این‌که چطور با کتاب «گلدا اینجا می‌خوابید» آشنا شد، گفت: در جریان همین کار بود که با کتاب سعاد العامری رسیدم.
این کتاب سال‌ها قبل نوشته شده بود.
عنوان اثر را دیدم، توضیحاتش را خواندم و فهمیدم کتاب خوبی است.
آن را ذخیره کردم و از طریق یکی از دوستانم در عراق، نسخه PDF کتاب را تهیه کردیم.
او کتاب را در عراق خرید و برایم فرستاد.
مرادی درخصوص ترجمه این اثر افزود: از اواخر دی‌ماه ۱۴۰۳ ترجمه را آغاز کردم، اما به‌خاطر مشغله‌های روزمره نتوانستم آن را یک‌باره به پایان برسانم و ترجمه آرام‌آرام جلو می‌رفت.
تا این‌که ایام جنگ ۱۲ روزه پیش آمد؛ تعطیلاتی که فرصتی شد تا ترجمه را تمام کنم.
هم‌زمان با ترجمه، کار ویرایش را نیز انجام می‌دادم.
پس از پایان کار، نسخه کامل را برای مهدی بوشهریان فرستادم.
کتاب اصلاحاتی لازم داشت مثل این‌که عکس‌های بهتری برای داخل کتاب انتخاب شود؛ یا این‌که برخی عنوان‌ها مناسب نیستند.
اصلاحات را انجام دادم و پس از دو هفته نسخه جدید را برایش فرستادم.
سپس کار به ارشاد رفت و مجوز هم به‌سرعت صادر شد.
مترجم کتاب «گلدا این‌جا می‌خوابید» درباره روند پژوهش کتاب تا رسیدن به نسخه نهایی گفت: رسیدن به این کتاب نتیجه همان تهیه و تحقیق در حوزه آثار پژوهشی مرتبط با طوفان الاقصی بود.
یکی از چیزهایی که مرا جذب کرد و باعث شد به ترجمه اثر ترغیب شوم، جمله‌ای بود در متن معرفی عربی کتاب آمده بود: در آن آمده بود که «مقامات انگلیسیِ مدافع صهیونیست‌ها با سیاست‌های جانب‌دارانه به نفع صهیونیست‌ها، تمام برنامه‌های عربی در PBC را تحت سانسور شدید قرار می‌دادند.
همین موضوع، موجب شد تا بسیاری از فلسطینی‌هایی که در بخش عربی کار می‌کردند، استعفا دهند.
بهترین دوستان پدرم هم جزو استعفادهندگان بودند؛ «ابراهیم عبدالفتاح طوقان، شاعر مشهور فلسطینی و خلیل قُسطندی سکاکینی، معلم برجسته فلسطینی به‌محض شنیدن این‌که گوینده یهودی اعلام کرد: «این‌جا سرزمین اسرائیل است»، استعفای خود را به رئیسِ انگلیسی‌اش داد.
خلیل سکاکینی بر سر مافوق انگلیسی‌اش فریاد زد: «اگر این‌جا اسرائیله، پس سرزمینِ فلسطین کجاست؟» مأمور انگلیسی پاسخ داده: «خیلی خُب.
او از منظرِ خودش می‌گه، شما هم بیا نظر خودت رو بگو.»؛ «چه منظری؟
وقتی اسمِ رسمی این ایستگاه رادیویی «ایستگاه رادیویی فلسطینه»، چرا می‌گه اِرتص اسراییل؟
…» همین روایت مرا متوجه کرد که کتاب درباره سرزمین فلسطین است، نه‌چنان‌که از عنوان به‌ظاهر به ذهن می‌رسید درباره گلدا مایر.
او درباره انتخاب عنوان کتاب گفت: در بخش دیگری از توضیحات عربی کتاب آمده بود: در جایی از داستان، وقتی سعاد العامری همراه با نحیل و هدا الایمان که از شخصیت‌های کتاب هستند، به فلسطین غربی می‌روند تا به خانه‌های خود سر بزنند، با خانه قدیمی‌شان روبه‌رو می‌شوند.
هدا از سعاد العامری می‌پرسد: «می‌دانی اینجا کجاست؟» سعاد که چیزی به یاد نمی‌آورد هدا الایمان به او می‌گوید: «نحیل، سُعاد، ببینین، این‌جا رو نگاه کنین، گُلدا این‌جا می‌خوابید.!» سپس می‌پرسد: «گُلدا این‌جا می‌خوابید!
منظورت چیه از این‌که گُلدا این‌جا می‌خوابید؟» شخصیت دیگر داستان به نام نحیل که همراه آن‌ها بوده برای این‌که اطمینان پیدا کند دوباره می‌پرسد: «گُلدا مایر، درسته؟» و هدا در جواب‌شان می‌گوید: «بله حَبیبَتی، گُلدا مایر تو خونه یک عرب زندگی می‌کرده.» و این همان عنوان کتاب است که از حادثه‌ای نمادین الهام گرفته است.
عنوانی که در هنگام قدم‌زدن در محله طالبیه اورشلیم به ویلای «هارون‌الرشید» می‌رسند؛ و خانه‌ای که از خانواده فلسطینی بشارت مصادره و به اقامت‌گاه گُلدا مایر، نخست‌وزیر وقت رژیم اسرائیل، بدل شده است.
مترجم کتاب در خصوص عنوان کتاب، می‌گوید: قدرت این عنوان در تداعیِ معنای آشکار و پنهانِ اشغال‌گری رژیم نهفته است؛ چراکه طول داستان گُلدا مایر با از میان‌بردن اسناد مالکیت فلسطینیان، می‌کوشید هر نشانی از صاحبان حقیقی خانه را پاک کند تا بازدیدکنندگان، از جمله دبیرکل سازمان ملل متحد، از هویت واقعی آن خانه آگاه نشوند.
این تضاد میان حافظه تاریخی فلسطینیان و تلاش برای محو آن، در سراسر کتاب پژواک دارد و آن را به نمادی از آوارگی، حذف هویت و مقاومت بدل کرده است.
مهدی مرادی با بیان این‌که کلیت داستان درباره واقعه نکبت ۱۹۴۸ است، گفت: روایت از ورود یهودیان به خانه و زندگی مردم فلسطین آغاز می‌شود.
کتاب چند اپیزود دارد و خانواده‌های مختلف را روایت می‌کند: خانواده برامکی، خانواده ایمان و خانواده اندونی.
این روایت‌ها ترکیبی از واقعیت تاریخی و طرح داستانی هستند.
در فصل سوم، شخصیت‌ها که اکنون بزرگ‌تر شده‌اند به همراه خانواده خود به فلسطین غربی بازمی‌گردند تا خانه غصب‌شده خود را ببینند.
او درباره زبان و ادبیات کتاب گفت: متن کتاب مستند است و رگه‌هایی از رمان در آن وجود دارد.
جایی که توصیف‌های مکانی فراوان درباره ساختمان‌ها، خانه‌ها و فضای شهری ارائه می‌شود.
زبان اثر گاهی تلخ، گاهی خندان و گاهی بغض‌آلود است.
روایت از زبان سوم‌شخص بیان می‌شود، اما نویسنده گاهی از بیرون و با لحن یک ناظر خارجی صحبت می‌کند؛ مثلاً وقتی می‌گوید ما سر سفره نشسته بودیم و جوک می‌گفتیم، یا وقتی موقعیت‌های مکانی را با دقت توضیح می‌دهد.
قالب کتاب می‌تواند «رمان‌مستند» تلقی شود.
مترجم «گلدا این‌جا می‌خوابید» درباره طرح جلد این اثر گفت: متأسفانه عمارت اصلی پیدا نشد.
بنابراین عکسی انتخاب شده که شبیه به آن باشد.
عمارت واقعی هارون‌الرشید دو طبقه بوده، اما عکسی که یافت شد یک‌طبقه است ولی شباهت‌هایی دارد؛ مانند طاق قوسی شکل.
در کتاب، عکسی از همان عمارت واقعی هم آمده اما کیفیت مناسبی ندارد.
مرادی درخصوص شباهت‌های کتاب با وقایع جنگ ۱۲ روزه گفت: روایت‌ها و قصه‌های کتاب شباهت زیادی با اتفاقات جنگ ۱۲ روزه داشت.
اسرائیل در عید الأضحی که بزرگ‌ترین عید فلسطینی‌هاست به آنان حمله کرده بود؛ همان‌طور که در عید غدیرکه بزرگ‌ترین عید ما شیعیان است به ایران حمله کرد.
شب‌هنگام بودن حمله، الگوی غصب خانه‌ها، تخریب مهدکودک‌ها و… همه این‌ها شباهتی عجیب با وقایع معاصر داشت.
هنگام خواندن یک خبر درباره حمله به مهدکودک در تهران، صحنه‌ای مشابه در کتاب به یادم آمد.
این الگو، نوعی پروتکل جنایت است؛ آغاز با رعب گسترده و اعلام این‌که «سران را زدیم و شما هیچ کاری نمی‌توانید بکنید» همان شوکی که در ۱۹۴۸ نیز به فلسطینی‌ها وارد شد.
«گلدا این‌جا می خوابید» نوشته سعاد العامری با ترجمه مهدی مرادی از سوی نشر ستاک روانه بازار شده است.