خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

دوشنبه، 26 آبان 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

طنزهایی از کلاسیک‌نویسان چون «جلال» و «نادر»

مهر | فرهنگی و هنری | دوشنبه، 26 آبان 1404 - 12:12
نویسندگان جدی برای نوشتن طنز و استفاده از ادبیات کلاسیک روش‌ها و شیوه‌های متنوعی دارند، مثل استفاده از ظرفیت‌های ادبیات کلاسیک فارسی.
طنز،كلاسيك،اجتماعي،نقد،آثار،طنزنويسي،جلال،طنزآميز،ادبيات،ابر ...

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: نویسندگان جدی برای نوشتن طنز و استفاده از ادبیات کلاسیک روش‌ها و شیوه‌های متنوعی دارند؛ طنز کلاسیک فارسی از شاعران برجسته‌ای چون عبید زاکانی، حافظ و عطار نشئت گرفته که مضامین طنزآمیز، هجو و نقد اجتماعی و سیاسی را به شیوه‌های مختلف بیان کرده‌اند.
نویسندگان معاصر با الهام از این مضامین به نقد شرایط اجتماعی-سیاسی روز می‌پردازند و سلسله روایت‌های طنزآمیز خلق می‌کنند.
یکی از تکنیک‌های رایج، استفاده از تقلید مضحک یا نقیضه‌گویی آثار ادبی کلاسیک است.
به این صورت که اثر کلاسیکی را بازسازی می‌کنند و با تغییراتی طنزآمیز، نقد یا کنایه‌ای نهفته می‌سازند.
همچنین ادبیات کلاسیک فارسی گنجینه‌ای از واژگان و ترکیبات زبانی است که طنزنویسان با وارد کردن این واژگان در متون طنزآمیز خود، به اثر عمق و اصالت می‌بخشند و گاه از بازی‌های زبانی و آرایه‌های ادبی کلاسیک بهره می‌جویند.
گاهی طنزنویسان از تضاد بین زبان رسمی و محاوره‌ای، یا تضاد موقعیت‌های واقعی و اغراق‌آمیز بهره می‌برند که این تکنیک‌ها در متن‌های طنز باعث خنده‌داری و نقد می‌شود، روشی که ریشه در شیوه‌های کلاسیک دارد.
استفاده از دو ابزار بلاغی استعاره و تمثیل که در ادبیات کلاسیک بسیار مرسوم است، در طنزنویسی نیز برای بیان مجاز و تلویحی مسائل جدی با قالبی طنزآمیز استفاده می‌شود.
همچنین برخی قالب‌های شعری یا نثری کلاسیک مانند مثنوی، قطعه، یا داستان‌های کوتاه مثل حکایت‌ها شکل عینی و ساختاری طنز را پی‌ریزی می‌کنند و با زبان کنایه‌آمیز و هجو همراه می‌شوند.
در این مطلب نگاهی می‌کنیم به این کاربردها در آثار جلال آل‌احمد و نادر ابراهیمی.
طنزنویسی جلال آل احمد
طنزنویسی جلال آل‌احمد به عنوان یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های آثار او شناخته می‌شود که در زمینه‌های ادبی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نمود دارد.
او از طنز به عنوان سلاحی برای نقد مشکلات و نارسایی‌های جامعه، سیاست‌ها، باورهای دینی و رفتارهای انسانی بهره می‌برد.
طنز او در آثارش گاه به شکل طنز گفتاری و موقعیت است و بیشتر به جای نقد مستقیم، با استفاده از طعن، کنایه و استهزا، نکات دردناک را بیان می‌کند.
در آثار داستانی جلال آل احمد، طنز به صورت توصیفی با توصیفات اغراق‌آمیز، اصطلاحات عامیانه، ضرب‌المثل‌ها و تکیه‌کلام‌ها پررنگ است و این‌ها وسیله‌ای برای برملا کردن کمبودها، دردها و شکست‌های جامعه و شخصیت‌ها می‌شوند.
ویژگی دیگر طنز او، استفاده از زبانی ساده و مردمی است که به مخاطب عام هم قابل فهم باشد.
طنز آل احمد در مقاطع مختلف کارنامه‌اش از انتقاد صریح و تلخ به شکل طنزی عمیق و هوشمندانه تغییر می‌کند.
طنز او حتی در تلخ‌ترین آثار، لطافت خاصی دارد که نتیجه نوع بیان و سبک ویژه جلال است.
طنزنویسی جلال آل‌احمد یک ترکیب از نقد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است که به شیوه‌ای هنرمندانه، طعنه‌آمیز و در عین حال با زبان ساده و درگیرکننده بیان شده است.
این طنز بخشی از اهمیت و ماندگاری آثار او را تشکیل می‌دهد.
یک نگاه کوتاه به داستانی از او _که برگرفته از یکی از داستان‌های مثنوی درباره ایاز و سلطان محمود است_ نشان می‌دهد او چگونه از ادب کلاسیک برای خلق معانی نو بهره میجوید:
«…تا کار شست‌وشو تمام بشود و شال و جُبه صدارت را بیاورند، فوت و فن وزارت را از دلاک یاد گرفت و هر چه «فدایت شوم» و «قبله عالم به سلامت باشد» و ازین آداب بزرگان شنیده بود به خاطر سپرد.
دلاک هم کوتاهی نکرد و تا می‌توانست کمرش را با آب گرم مالش داد که استخوان‌هاش نرم بشود و بتواند حسابی خودش را دولا و راست بکند.
کار حمام که تمام شد خودش را سپرد به خدا و رفت توی جُبه صدارت.
اما از آنجا که آقاچوپان ما اصلاً اهل کوه و کمر بود نه اهل اینجور ولایتها و شهرها با اینجور بزرگان و شاه و وزراء؛ و از آنجا که اصلاً آدم صاف و ساده ای بود؛ فکر بکری به کله اش زد.
و آن فکر بکر این بود که وقتی از حمام درآمد، کپنک و چاروخ‌ها و پوست خیکِ کله‌اش را با چوبدستی گله چرانیش پیچید توی یک بخچه و سپرد به دست یکی از قراولها؛ و وقتی رسید به کاخ وزارتی اول رفت تو زیر زمین‌هاش گشت و گشت و گشت، تا یک پستوی دنج گیر آورد و بخچه را گذاشت توی یک صندوق و درش را قفل کرد و کلیدش را زد پر شالش و رفت دنبال کار وزارت و دربار.
اما بشنوید از پر قیچی‌های وزیر دست راست قبلی…»
طنزنویسی نادر ابراهیمی
طنزنویسی نادر ابراهیمی در آثار او چندان برجسته و شناخته‌شده مانند جلال آل‌احمد نیست، اما نگاه ادبی و اجتماعی خاصی دارد که گاه با طنز ظریف و تلخ همراه می‌شود.
نثر و سبک داستان‌نویسی او شاعرانه، ساده و صمیمی است و بیشتر معطوف به مسائل اجتماعی، انسانی و فلسفی است تا طنز مستقیم و تند.
در آثارش، به ویژه در داستان‌های کوتاه و بعضی رمان‌ها، از نماد و تمثیل برای بیان انتقادات اجتماعی بهره می‌برد که ممکن است بخشی از آن جنبه طنز تلخ و کنایی داشته باشد.
در برخی داستان‌های ابراهیمی، طنز به شکل ظریف و مدد از استعاره‌ها و تمثیل‌ها، به نقد نارسایی‌های انسانی و اجتماعی می‌پردازد.
او بیشتر دغدغه‌های انسانی، اخلاقی و اجتماعی را در زبانی شاعرانه و گاه حتی سوررئال مطرح می‌کند و کمتر از طنزی تند و نقادانه استفاده می‌کند که مختص جلال آل احمد است.
طنزنویسی نادر ابراهیمی بیشتر به صورت طنزی ظریف، تمثیلی و فلسفی نمود یافته است تا طنز صریح و کنایی.
او برای بیداری فکری و اجتماعی خوانندگانش تلاش می‌کند با ادبیات انسان‌گرا و شاعرانه، نه لزوماً با طنز مستقیم.
از طرف دیگر او _شاید به دلیل فیلمساز بودنش_ در نوشته‌هایش جنبه های نمایشی بیشتری را در نظر می‌گیرد، به‌عنوان مثال او در داستان «حکایت عبرت انگیز آن سه ماهی» به قصه‌ای از کلیله و دمنه _که در مثنوی هم بازتعریف شده_ اشاره می‌کند و گویی معلمی است که دارد به بچه‌ها دیکته می‌گوید و درس می‌دهد، در میانه قصه ناگهان با دانش‌آموزان حرف می‌زند و از آنها نظر میپرسد:
«سال‌ها پیش از این سه ماهی در آبگیری زندگی می‌کردند، فارغ از هر خیال، و غم دنیا فلسشان بود.
نه حصاری داشتند نه سلاحی و هرگز خیال بد به خود راه نمی‌دادند.
قوت لایموتی داشتند و سد جوعی می‌کردند و به تمام نداده‌ها رضا بودند و کاری هم به کار قورباغه‌ها و لاک‌پشت‌ها که به طبیعت برگ زده بودند و هم در آب می‌زیستند و هم در خشکی نداشتند.
این سه ماهی سالیان دراز با آسودگی در آبگیر کوچک خود زندگی می‌کردند و دائماً سپاس حق می‌گزاردند.
تا آنکه روزی لاک پشتی که در همسایگی ایشان بود به کنار آبگیر آمد و فریاد برآورد چه دراز کشیده‌اید ای‌ ماهی‌ها که صیادی در این حوالی ست.
یک یک آبگیرها را میبندد و هر چه ماهیست به دام می اندازد.
روز دیگر به آبگیر شما خواهد رسید…» سپس ادامه قصه و گفتگوی سه ماهی _و معلم و شاگردان_ را می‌خوانیم و در پایان:
«ماهی بیچاره جان در راه آبگیر عزیز بداد و به جهان نامعلوم شتافت.
معلم: نتیجه آخرین قسمت دیکته ما چیست؟
یکی از شاگردان: آقا هرکس شجاعت داشته باشد و پایداری کند دفترش بسته است.
آدم با منطق و شجاعت به سعادت نمی‌رسد!
معلم: مبصر!
ورقه‌ها را جمع کن.»
*
کوتاه سخن اینکه کاربرد طنز و رگه‌های آن در آثار نویسندگانی که با کتاب‌ها و قلم سخت و تیزشان شناخته میشوند، به عمق معنا و دایره تاثیر گذاری آن آثار می‌افزایند.
طنزنویسان کلاسیک و معاصر، طنز را نه فقط به عنوان وسیله سرگرمی بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ارتقا داده‌اند.
طنزنویسی مدرن با استفاده از ادبیات کلاسیک، ارتباطی عمیق با تاریخ ادبیات فارسی دارد و از آن الهام می‌گیرد تا با زبان روز و موقعیت‌های معاصر آمیخته شود و پیام‌های طنزآمیز خود را به مخاطبان خود منتقل کند و آنها را به تفکر و تعمق و اصلاح خود وادارد.