مرز دشمنی بین متدین و غیرمتدین نباید باشد؛شعر کفرآمیز دستاویز دشمن است
سعید نسیمی گفت: گاه با بیدقتی شعر هیئت دچار غلو میشود،از جمله در آن ها عباراتی که گاه شرکآلود و کفرآمیز است و دستاویز مخالفین برای اتهام اعتقادی به تشیع میشود، می آید.
خبرگزاری مهر- گروه دین، حوزه و اندیشه- فاطمه علی آبادی: در جهان پرشتاب و پرتحول امروز، که رسانهها و شبکههای اجتماعی لایههای گوناگون ارتباطی انسان را درنوردیدهاند، هیئتهای مذهبی همچنان به عنوان یکی از اصیلترین و مردمیترین نهادهای فرهنگی و اجتماعی، جایگاه خود را حفظ کردهاند.
پشتوانه این استمرار، نه تنها عشق و ایمان مردمان به اهلبیت، که حضور چهرههایی است که عمر خود را در خدمت ستایش و ذکر آنان گذراندهاند؛ ستایشگرانی که صدای آنان بخشی از حافظه جمعی این سرزمین شده است.
گفتگو با این پیشکسوتان، در حقیقت بازخوانی تاریخ شفاهی هیئتها و آئینهای دینی است؛ تاریخی که در لابهلای سینهزنیها، اشکها و سرودهها تداوم یافته و نسل به نسل منتقل شده است.
بخش اول این گفتگو، روایتی صمیمی و در عینحال تحلیلی از تجربههای زیسته و نگاه فکری یکی از چهرههای باسابقه مداحی، سعید نسیمی است؛ مداحی که شعر، ذکر و سلوک معنوی را درهم تنیده و از مدرسه عشق، اخلاق و دانایی، سخن به میان میآورد.
در این متن، او از ریشههای خانوادگی خود در ستایشگری سخن میگوید، از استادانی که در مسیر رشد او نقشآفرین بودهاند، از نسبت هیئت و رسانه در روزگار حاضر، و از تحولات شعر آئینی و کارکردهای اجتماعی هیئتها در دوران معاصر.
متنی که پیش روست، گفتگویی اندیشهمدار درباره هویت امروز مداحی، زبان شعر دینی و جایگاه هیئت در زیست فرهنگی مردم است.
در این روایت، از سویی میتوان استمرار سنت اصیل مداحی را دید و از سوی دیگر دغدغه نوسازی، پالایش و بازتعریف جایگاه آن در جهان معاصر را شنید نگاهی که میان اخلاص و آگاهی، شور و شعور، سنت و روزآمدی پیوندی عمیق برقرار میکند.
*برای آشنایی بیشتر مخاطبان، ابتدا خودتان را معرفی بفرمائید.
از ورود خود به فضای مداحی و همچنین اساتید خودتان بگویید.
مایه خوشبختی و سرافرازی است که امروز در جمع فرهیخته دوستان خبرگزاری مهر حضور دارم.
حقیقتاً از تلاش شما در بازتاب رویدادهای آئینی و فرهنگی قدردانی میکنم؛ چرا که در روزگار ما، رسانه نقشی حیاتی در حفظ و گسترش ارزشهای معنوی ایفا میکند.
باور دارم هر آنچه در گستره هیئتها و مجالس اهلبیت رخ میدهد، اگر در آئینه رسانه بازتاب نیابد، ناقص خواهد ماند.
با این همه، خود هیئت نیز بهنوعی رسانهای زنده و مردمی است؛ رسانهای که پیام ایمان، عشق و معرفت را از دل جامعه میگیرد و دوباره به قلب جامعه بازمیگرداند.
بنده، سعید نسیمی هستم؛ با افتخار نوکر نوکران حضرت اربابم و خاک پای همهٔ مداحان و شاعران اهل بیت علیهم السلام.
مداحی و ستایشگری برای من نه حرفه، بلکه میراثی خانوادگی است.
از زمانی که به یاد دارم، در فضای مداحی و هییت زیستهام؛ گویی نوای منبر و هیئت، از کودکی با جانم درآمیخته است.
پدرم از مداحان و ستایشگران اهلبیت بود و آن عشق دیرینه از طریق او و مادرم در رگهای من جاری شد.
خانواده ما، همچون بسیاری از خانوادههای اصیل ایرانی، محبت اهلبیت را در عمق وجود خویش حمل میکردند و این عشق در طول نسلها استمرار یافته است.
در این مسیر، نخستین آموزگارم مادرم بود.
او در دامان خود مفهوم عشق به اهلبیت را با تمام لطافت و خلوص به من آموخت؛ عشقی که بنمایه و اساس ستایشگری است.
دومین استاد زندگیام پدر بزرگوارم بود که افزون بر تربیت دینی، در عمل و منش، مداحی اهل بیت را به من آموخت.
زیر سایه او رشد کردم، و ایشان از طفولیت مرا همراه خود به هیئت میبرد.
راستش بهخوبی به خاطر ندارم از چه زمانی خواندن را آغاز کردم.
هنوز به مدرسه نرفته بودم، که با راهنمایی پدر و در کنار ایشان به تعبیر اهل هیئت دو خط، دو خط میخواندم.
و البته در دوره نوجوانی، در کنار مداحی به صورت حرفهای به فراگیری و ممارست تلاوت قرآن میپرداختم و در چند دوره مسابقات هم شرکت کرده و به عناوینی هم دست یافتم.
در عرصه شعر نیز از نوجوانی، حدود دوازده یا سیزدهسالگی، به سرودن شعر آئینی روی آوردم، البته هرگز مدعی شاعری حرفهای نبودهام، اما آموختهام که شعر آئینی، ابزار تعالی روح و انتقال معنا، نه صرفاً بیان احساس است.
در طول سالیان، از شاگردی استادان بزرگ این مسیر بهرهمند شدهام.
مرحوم حاج سید محمد هاشمی از مهمترین استادانم بود.
از ایشان هم در زمینه اخلاق و تربیت، و هم در فنون مختلف مداحی اعم از روضهخوانی و نوحهخوانی و به ویژه دعاخوانی و مناجات، درس بسیار آموختم.
ایشان مداحی بسیار باتقوا و اهل معرفت و سیر و سلوک و قائل به ستایشگری اخلاق محور بود؛ هرگز اجازه نمیداد کسی بدون آمادگی معنوی و اخلاقی مداحی کند.
و به تربیت اخلاقی و خودسازی و تهذیب نفس شاگرد بسیار بیشتر از موارد فنی اهمیت میداد.
همچنین از اساتیدی نظیر مرحوم نیکپندار، حاج عباس سلیمی، حاج محسن تهرانی، و به ویژه آیتالله سیبویه درسهای گرانبهایی در تلاوت قرآن کریم، حوزه مداحی، اخلاق و تاریخ و مقتل آموختم.در سیر تربیت و اندیشهام مرحوم آیتالله حقشناس و مرحوم آیتالله مجتهدی حق بزرگی برگردن من دارند؛ بزرگانی که حضورشان در مسیر اخلاقی ما، حقّ حیات معنوی داشت.
البته استادان فراوانی از بزرگان مداحی کشور همواره برایم الهامبخش بودهاند.
هرچند به نام، شاگرد رسمی آنان نبودم، اما به باور من آموزش در این مسیر، بیش از هر چیز با حضور و مشاهده تحقق مییابد.
در کنار فعالیتهای آئینی، تحصیل علم را نیز جزئی جداییناپذیر از مسیر خود دانستهام.
در رشتههای مهندسی صنایع، مدیریت بازرگانی، بازاریابی بینالمللی، تاریخ تشیع و تاریخ اسلام تا مقطع دکتری تحصیل کرده و در کنار آن مقدمات حوزه علمیه را نیز خواندم.
ضمن آنکه به تدریس نیز اشتغال داشتهام.
باور من این است که عقلانیت و معرفت علمی باید همپای شور ایمانی رشد کند؛ چرا که تنها با تکیه بر هر دو بال شور و شعور میتوان در مسیر ستایشگری اهلبیت به کمال رسید.
به گمانم ستایشگری صرفاً خواندن شعر و مدح نیست؛ نوعی سبک زندگی است.
زندگی در پرتو عشق اهلبیت، منشأ ادب، اخلاق و معرفت است.
مداح هر قدر هم که از لحاظ اصول و فنون مداحی توانمند باشد، اگر بخواهد اثر بگذارد، باید هم اهل علم، هم اهل تزکیه و هم صادق در نیت باشد.
این راه، سلوکی است میان عشق و معرفت، که اگر با صداقت و آگاهی پیموده شود، انسان را به سرمنزل مقصود میرساند.
از نگاه من، ستایشگری نه فقط هنر صوت و بیان، بلکه مسئولیت اجتماعی و فرهنگی است.
ذاکر واقعی باید بداند که سخنش پژواک باور مردم است و هر کلمهای که بر زبان میآورد، میدان تأثیر دارد.
من هرچه آموختهام، از آموزگاران عشق و اخلاص بوده است؛ از مادرم، از پدرم، از معلمینم، از استادانم، و از هر دلسوختهای که ذکر اهلبیت را با ایمان و عشق زمزمه کرده است.
*با توجه به تحولات فرهنگی و دگرگونی سلیقه عمومی جامعه، وضعیت کنونی شعر در هیئتهای مذهبی را چگونه ارزیابی میکنید؟
آیا جریان شعری حاکم بر این فضا را میتوان ادامه همان میراث غنی شعر آئینی دانست، یا شاهد نوعی تغییر در ذائقه شاعران و مخاطبان، بهویژه در میان نسل جوان، هستیم؟
به نظر شما، آیا امروز در هیئتها سطح شعر و استقبال از مضامین عمیق دگرگون شده است؟
و اگر پاسخ منفی است، چه عواملی موجب افول یا تغییر کیفیت شعر در این عرصه شدهاند؟
در عرصه شعر، باید پذیرفت که زبان شعر تابع زبان معیار است و با گذر روزگار دچار دگرگونی میشود.
البته میان اساتید و اهل فن اختلافنظرهایی وجود دارد که آیا این تغییر امری پذیرفتنی است یا باید از آن پرهیز کرد؛ بحثی دقیق و تخصصی است که اکنون مجال ورود به آن نیست.
اما واقعیت این است که چه آن را درست بدانیم و چه نه، این دگرگونی رخ داده و در جریان استمرار زندگی، همچنان رخ خواهد داد.
سطح زبان و نوع کاربرد واژگان در جامعه امروز، با دهه شصت یا هفتاد و بهطور طبیعی با زبان چند قرن پیش تفاوت دارد و شعر نیز ناگزیر از جبر زمانه، همپای این دگرگونی حرکت میکند و در فرم و محتوا تغییر مییابد.
به باور من، پس از انقلاب اسلامی اگر منصفانه و بدون پیشداوریهای سیاسی بنگریم از لحاظ کمی و کیفی تحولی عظیم و شایان توجه در حوزه شعر هیئت رخ داده است؛ بهویژه در میان نسل جوان و بالخصوص در میان بانوان شاعری که در این عرصه خوش درخشیدهاند.
پیش از انقلاب، چنین پدیدهای تنها در معدودی از افراد دیده میشد، اما امروز این حضور به یک جریان تبدیل شده است.
البته این بدان معنا نیست که در حال حاضر در این حوزه با اشکالاتی مواجه نیستیم و به وضع موجود قانع باشیم؛ هنوز در فرم و محتوا جای پیشرفت بسیاری داریم.
از لحاظ فرم، گاه شاعر نیز تحتتأثیر فضای هیئت و شیوه مداحی قرار میگیرد.
برای نمونه، در دوران گذشته شنوندگان تحمل و حوصله شنیدن قصاید طولانی پنجاهبیتی یا صدبیتی را داشتند؛ اما امروز ضربآهنگ حیات اجتماعی تندتر شده، و مخاطبِ امروزی، مجلسی پویاتر و در بخش مدح و مرثیهخوانی کوتاهتر میطلبد.
بسیاری از بزرگان مداحی، از جمله زنده یاد حاج سید محمد موسوی سجاسی که اخیراً از دنیا رفتند، در قالب قصاید مطول مجالس را اداره میکردند و در آن دوران با وجود حضور سیشبه در منبر، هرگز شعر تکراری نمیخواندند و معتقد بودند خواندن شعر تکراری نوعی مدیون شدن در برابر شعر و مخاطب است.
اما اکنون زمانه بهگونهای پیش میرود که مجلسها زودتر به بخش سینهزنی میرسند، و این تغییر در ذائقه، خواه درست خواه نادرست، باعث تأثیرپذیری شاعر نیز شده است.
قصیدهها جای خود را به غزل دادهاند، غزلها کوتاهتر شدهاند، و مداح برای مدح اهل بیت گاه تنها پنج یا هفت بیت برمیگزیند.
و متأسفانه بسیار دیده شده که اصلاً مدحی خوانده نمیشود و مستقیماً سراغ مرثیه میروند.
این روند طبیعی سرعت گرفتن ریتم زندگی امروز است.
بنابراین صرف نظر از درستی و نادرستی این پدیده، باید دانست شعرِ هیئت از جامعه جدا نیست و با جریان فرهنگی و اجتماعی عمومی پیوندی مستقیم دارد.
همانگونه که سایر عناصر هیئت از پذیرایی گرفته تا تدارکات همگی تابع شرایط زمانه شدهاند.
*این تحول در حوزه محتوا چگونه بوده است؟
آیا این امر مثبت بوده است؟
در حوزه محتوا نیز همانند سایر بخشها تحولات متعددی رخ داده است؛ برخی مثبت و امیدبخش، برخی نگرانکننده یا ناکافی است.
اما هرچه هست، مسیر حرکت همچنان زنده است.
نکته مهمی که رهبر انقلاب بارها بر آن تأکید کردهاند این است که مداحان با ارائه اشعار فاخر، باید سطح مخاطب را ارتقا دهند.
همانگونه که عضلات بدن در اثر کار و تمرین ورزیده میشوند، ذهن و ذائقه مخاطب نیز باید تمرین داده شود تا مفاهیم بلند و اندیشههای عمیق شعر را دریابد.
گاهی لازم است شنونده برای درک معنای یک بیت یا مصراع بیندیشد؛ همین تفکر، بخشی از کارکرد تربیتی مداحی و شعر آئینی است.
البته افراط در پیچیدگی نیز روا نیست.
نه آنچنان دشوار که مخاطب از معنا بریده شود، و نه آنچنان ساده که اندیشه از میان برود.
توازن در انتقال معنا و عاطفه، هنر شاعر آئینی است.
از طرفی شاعر امروز باید در صحت و دقت مضامین کوشش عالمانهتری داشته باشد، چرا که با نسل تازهای از مخاطبان مواجهیم که تحصیلات دانشگاهی و حوزوی و دایره اطلاعات گستردهتری دارند و دیگر هر سخنی را نمیپذیرند.
گاه با بیدقتی شعر دچار غلو و تقصیر میشود، عباراتی که گاه شرکآلود و کفرآمیز است و دستاویز مخالفین برای اتهام اعتقادی به تشیع میشود.
گاه با تحریف و دروغ تاریخی همراه است، و مضامینی که گاه در شأن اهل بیت نیست
در مجموع، جریان شعر هیئت نسبت به گذشته پرظرفیتتر، زندهتر و امیدوارکنندهتر است؛ با وجود همه کاستیها میتوان چشماندازی روشن برای آن ترسیم کرد.
رهبر معظم انقلاب که در رأس مراجع فرهنگی کشور قرار دارند بارها در محافل ادبی و آئینی بر دو نکته تأکید فرمودهاند: نخست، توجه به محتوای شعر، و دوم، روزآمد بودن آن است.
نمونهای از این روزآمدی را میتوان در واکنش شعری جامعه مذهبی به رخدادهای مهم، همچون دفاع مقدس دوازدهروزه اخیر دید.
شاعران آئینی، با وجود تفاوت در سبک و ذوق، هر یک به سهم خود به این رویداد پاسخ دادند.
وجه مشترک همه آنان پایبندی به مفاهیم دینی و انسانی و حضور فعال در صحنه شعر آئینی معاصر است؛ واقعیتی که نویدبخش آیندهای روشن برای شعر آئینی و شعر هیئت در روزگار ماست.
اما با وجود نکات مثبت بسیار، متأسفانه گاه شاهد اشعار ضعیف در فرم و محتوا هستیم، شاعران باید دقت کنند قبل از انتشار اشعار خود، حتماً در جلسات ادبی شرکت کرده شعر خود را به استاد عرضه کنند تا اشکالات شعرشان هم از نظر فرم و ساختار رفع شود، و هم از نظر مضمون و محتوا که از نظر من مهمتر است؛ گاه با بیدقتی شعر دچار غلو و تقصیر میشود، عباراتی که گاه شرکآلود و کفرآمیز است و دستاویز مخالفین برای اتهام اعتقادی به تشیع میشود.
گاه با تحریف و دروغ تاریخی همراه است، و مضامینی که گاه در شأن اهل بیت نیست.
گاهی هم اشکال خاصی ندارد اما چیزی به مخاطب اضافه نمیکند، خلاصه آنکه شعر باید پس از تأیید استادی ادیب از نظر ادبی و عالمی دینشناس از لحاظ اعتقادی منتشر شود.
*با توجه به تحولات اجتماعی و فرهنگی دوران معاصر، از جمله دگرگونیهای آشکار در سبک زندگی، پوشش، تغذیه و زبان گفتار، آیا میتوان گفت که حیات مذهبی و هیئتهای مذهبی هنوز همان کارکرد اصیل خود را در زمینه انسانسازی، تربیت معنوی و رشد اخلاقی حفظ کردهاند؟
یا آنگونه که برخی معتقدند، شکل و فرم هیئتها بر محتوای آنها غلبه کرده و نقش تربیتی و فرهنگی این نهاد کهن در جامعه امروز کمرنگتر شده است؟
با همه نقدها و ضعفهایی که ممکن است بر هیئتها وارد بدانیم، هنوز هم هیئت با بسترهای مختلف برگزاری اش از مسجد و حسینیه گرفته تا تکیه و روضههای خانگی بزرگترین نهاد مردمی شیعه و عالم اسلام، بلکه بزرگترین سازمان مردمنهاد جهان است.
پرسش این است که چه کسی پدیدهای مانند پیادهروی اربعین را سازماندهی میکند؟
پاسخ روشن است این خود هیئات مذهبیاند، نه هیچ نهاد دیگری.
ممکن است نهادهای حاکمیتی به عنوان تسهیلگر خدماتی ارائه دهند؛ امنیت ایجاد کنند، ترافیک را مدیریت کنند یا امکانات فراهم آورند، اما روح و ذات این حرکت از درون مردم و هیئتها و نه از بالا میجوشد.
حال عدهای گاهی میگویند این رویدادها مانند پیاده روی ده کیلومتری روز غدیر دولتی شده است؛ البته من معتقدم که وظیفه حکومت تنها تسهیلگری و حمایت است، نه تصدیگری.
اما حکومت وظیفه دارد حمایتگر باشد و مسیر را هموار کند، همانطور که برای برگزاری یک مسابقه ورزشی یا سایر رخدادهای فرهنگی، وظیفه دارد مثلاً تدابیر ترافیکی بیاندیشد و امنیت را برقرار کند؛ با این تفاوت که در رویدادهای دینی چون اربعین، دشمن حساس است و با تمام قوا در پی تخریب و تضعیف آن است، البته همین حساسیت نشاندهنده موفقیت این حرکت است.
در کنار هیئتهای بزرگ، هیئتها در ابعاد محلی نیز کارکرد بنیادین خود را حفظ کردهاند، بهویژه هیئتهای کوچک که بار اصلی حیات فرهنگی محلهها را بر دوش میکشند.
باید دقت کرد که این مجالس به ظاهر کم جمعیت را کماهمیت ندانیم.
من همیشه به جوانهایی که میگویند در فلان جلسه حضور چندانی نیست گفتهام: اگر دلت میخواهد مجلس پرجمعیت بروی، اما وظیفهات این است که چراغ این مجلس کوچک را روشن نگاه داری، بمان و خدمت کن؛ همین ماندن ارزشمند است.
این هیئتها در زمینههای اقتصادی و فرهنگی، در رفع مشکلات محلی و کمک به خانوادههای نیازمند، همچنان پیشگاماند.
در بحرانهایی مانند سیل، زلزله، کرونا یا حتی جنگ اخیر دوازدهروزه، نخستین گروههایی که پایکار آمدند همین جوانان هیئتی بودند.
آنان بیهیاهو و بدون ادعا در کارهای جهادی حاضر شدند، گاه در قالب رسمی، گاه خودجوش و مردمی، و نقششان در حمایت اجتماعی و حتی در زمینه امنیت محلی غیرقابل انکار است.
آن مادری که شاید در ظاهر زندگیاش با الگوهای دینی فاصله داشته باشد، اما در هنگام شیردادن به کودک خود بسمالله میگوید و با ذکر یاعلی و یاحسین و یازهرا لالایی میخواند، او هم بخشی از فرهنگ هیئت است
متأسفانه گاهی در بازتاب رسانهای این تلاشها کوتاهی میشود، شاید از ترس آنکه مبادا تظاهر به ریا تعبیر شود.
اما باید میان ریا و تجلی عمل صالح تفاوت گذاشت.
تظاهر به معنای نشان دادن عمل مثبت و الهامبخش برای تشویق دیگران نهتنها مذموم نیست، بلکه بخشی از وظیفه ایمانی است.
همانگونه که کسی نمیگوید چون ممکن است در نماز جماعت ریا شود پس نباید نماز جماعت برگزار کرد، یا چون ممکن است رژه یا راهپیمایی جلوهگرانه تلقی شود پس نباید انجام داد.
من معتقدم هیئتها در عرصههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی امنیتی فعال و اثرگذارند.
بسیاری از جوانان هیئتی در بحرانها و حوادث اجتماعی کنار مردم بودند.
در همان جنگ دوازدهروزه، بسیاری از آنان حتی عضو رسمی هیچ نهاد نظامی نبودند، اما بسیجیوار عمل کردند؛ در محلات شبکههای مراقبتی تشکیل دادند، خانههای مشکوک را شناسایی کردند، و برای حفظ امنیت محله بینام و نشان خدمت کردند.
*پس شما سخنانی که از کم رنگ شدن نقش هیئتها در جامعه ایرانی میشود را رد میکنید؟
اگر حس میکنیم کارکرد هیئتها در جامعه کمرنگ شده، باید توجه کنیم که این تنها برداشت ما است، نه واقعیت.
گاه اشتباهات و رفتارهای نادرست برخی از ما در عرصه سیاست، اقتصاد یا فرهنگ، چهرهای غیرواقعی از هیئت به مردم نشان داده است.
جامعه به رفتار ما و نه به اصل مکتب واکنش نشان میدهد.
مردم از خطاهای ما و نه از اهلبیت دلگیر میشوند.
همانطور که به مرحوم آیتالله بروجردی گفتند طلبهای دزدی کرده، ایشان فرمودند: خیر!
او دزدی است که لباس روحانیت را هم به سرقت بردهاست.
اگر روحانی یا مداحی خطا میکند، گناه را نباید به پای کل جامعه مذهبی نوشت.
با این وجود در بزنگاهها، واقعیت ایمان مردم خود را آشکار میکند.
تشییع پیکر شهید سلیمانی یا حضور میلیونی در نماز جمعه تاریخی پس از شهادت سید حسن نصرالله از نمونههای روشن است.
همان مردمی که شاید روزمره در هیئت نباشند و ما گمان میکنیم از هیئت فاصله گرفتهاند، در لحظه خطر با شور و ایمان حاضر میشوند؛ این یعنی ریشه هیئت هنوز زنده است.
من یقین دارم که هیئت هنوز همان کارکرد تاریخی را دارد.
حتی آنان که کمتر در هیئتها حاضر میشوند، با دیدن مداحی از تلویزیون یا شنیدن نوای یا حسین از عمق دل متأثر میشوند.
آن مادری که شاید در ظاهر زندگیاش با الگوهای دینی فاصله داشته باشد، اما در هنگام شیردادن به کودک خود بسمالله میگوید و با ذکر یاعلی و یاحسین و یازهرا لالایی میخواند، او هم بخشی از فرهنگ هیئت است که به هر دلیل موقتاً ظاهراً از هیئت فاصله گرفته است.
این پیوند معنوی، تجلی محبت مکنونه حسینی در دلهاست و جامعه ما را از درون پیوسته نگه داشته است.
*یکی از چالشهای مستمر جامعه ما، دوقطبی شدن است، هیئت چگونه میتواند در جهت مقابل آن حرکت کند؟
رهبر انقلاب بارها تأکید فرمودهاند که جامعه نباید دو قطبی شود، بنابراین باید هیچ مرزی خصمانه میان دیندار و کمدیندار، یا هیئتی و غیرهیئتی شکل نگیرد.
هیئت باید آغوش خود را برای جذب بگشاید، البته این جذب باید اصلاحگرانه و هدایتمحور باشد، نه سطحی و زودگذر.
مدیران و خادمان هیئت باید تحت اشراف یک عالم دینی در مسیر جذب مردم روشمند و سنجیده عمل کنند و از هر وسیلهای برای افزایش جمعیت بهره نگیرند.
آنان باید مراقبت کنند تا جذابیت ظاهری هیئت به بهای از دست رفتن قداست و حرمت آن تمام نشود.
استفاده از موسیقیهای نامتعارف، ایجاد فضای مختلط یا برپایی نمایشهای سبک، شأن و جایگاه هیئت را پایین میآورد و این نهاد مقدس را از ماهیت معنوی و هدف الهی خود دور میسازد.
جذابیت، اگر هدایتمحور و سالم باشد، پسندیده است.
میتوان از ابزار روز بهره برد؛ بهترین نورپردازی، بهترین سیستم صوتی، هرچه در خدمت معنا باشد نیکوست.
اما اگر بهگونهای عمل کنیم که مستمع فراموش کند در کجا نشسته و تنها به هیجان زودگذر بسنده کند، از مسیر خارج شدهایم.
رهبر انقلاب، که خود هیئتی و صاحبنظر در حوزه مداحیاند، هشدار دادهاند که شور باید به شعور منتهی شود؛ اگر هیئت تنها شور و هیجان بماند و تأمل و تفکر به همراه نیاورد، به هدف نرسیده است.
در همین ایام اخیر هم دیدیم که برخی مداحان در واکنش به جنگ دوازدهروزه، آثاری فاخر و همزمان ملی و مذهبی خلق کردند که نشان از بصیرت و هوشمندی دارد.
این همان جذابسازی سالم و کاری هدفمند، آگاهانه و در مسیر هدایت جامعه است.
اما اگر هیئت به تقلید از کنسرت تبدیل شود، دیگر کسی را به هیئت جذب نکردهایم، بلکه تنها برای لحظهای به هیجان آوردهایم و ایمان را از معنا تهی کردهایم.
این همان تأکید حضرت آقاست که هیئت باید هیئت بماند؛ جایی برای شور و شعور، برای عشق و معرفت، برای انسانسازی حقیقی.
ادامه دارد...