علوم سیاسی ما دچار گسست عقلانی است؛ منطق سیاست، پایه سیاست منطقی
لوم سیاسی امروز عمیقاً گرفتار تجربیگرایی و تقلید از روشهای غربی است، در حالیکه حوزه تمدنی ما میراثی عظیم از روشهای عقلی دارد. منطق ملاعبدالله یکی از نقاط اوج این میراث است.
به گزارش خبرنگار مهر، در روزگاری که سیاست بیش از هر چیز به هیجان و احساس متّکی شده، بازگشت به منطق و قیاس عقلی، نه یک حرکت نظری صرف، بلکه ضرورتی برخاسته از نیاز تمدّنی ماست.
امروزه پرسش این است: آیا «قیاس منطقی» آنچنانکه ملاعبدالله یزدی در مکتب شیراز بنیاد نهاد میتواند به مثابه چارچوبی برای تصمیمگیریهای سیاسی به کار رود؟
حجت الاسلام دکتر بهرام دلیر، مدرس فلسفه اسلامی و منطق سیاسی در گفتگوی پیش رو تلاش میکند نسبت میان «عقل برهانی» و «فعل سیاسی» را از خلال آموزههای ملاعبدالله یزدی بازخوانی کند؛ تا روشن شود چگونه منطق میتواند نه تنها ابزار استدلال، بلکه روش هدایت اندیشه در عرصه سیاست باشد.
*در مقالهی تازهی شما دربارهی «قیاس منطقی ملاعبدالله به مثابه روششناسی در علوم سیاسی»، تلاشی دیده میشود برای پیوند دادن میراث منطقی تمدن اسلامی با مطالعات سیاسی معاصر.
گفتوگویمان را از همین نقطه آغاز کنیم.
شما در مقاله بر ضرورت بومیسازی روششناسی در علوم سیاسی تأکید کردهاید.
چه خلاء یا چالشی باعث شد به سراغ منطق ملاعبدالله بروید؟
علوم سیاسی امروز عمیقاً گرفتار تجربیگرایی و تقلید از روشهای غربی است، در حالیکه حوزه تمدنی ما میراثی عظیم از روشهای عقلی دارد.
منطق ملاعبدالله یکی از نقاط اوج این میراث است؛ منطقی منسجم، قیاسی و برهانی.
وقتی پژوهش سیاسی از معیارهای عقلی جدا شود، به شعار و احساس تبدیل میشود.
مقاله میخواهد یادآور شود که ما میتوانیم عقلانیت سیاسی را بر منطق خودمان استوار کنیم، نه صرفاً بر مدلهای آماری.
*شما قیاس منطقی را مبنای روششناسی دانستهاید.
تعریف شما از قیاس چیست و چرا چنین جایگاهی دارد؟
در حاشیه ملاعبدالله، قیاس «قولی مرکب از چند قضیه است که ذاتاً قول دیگری از آن لازم آید».
در این معنا، قیاس یعنی نظم در تفکر؛ یعنی چیدن مقدّمات درست تا به نتیجه ضروری برسیم.
در علوم سیاسی هم مقدمات تصمیمگیریاند و نتایج آن سیاستها؛ اگر این مقدمات درست چیده نشوند، از دل آن سیاست منطقی بیرون نمیآید.
پس قیاس، نه فقط در فلسفه، بلکه در عمل سیاسی نیز روش نظمبخشی به دانش است.
*چگونه میتوان منطق قیاسی را از عرصه آموزشی و فلسفی به عرصه رفتار سیاسی و تصمیمگیری کشاند؟
منطق، قانونِ جلوگیری از خطا در فکر است و سیاست، علم تصمیمگیری برای عمل.
اگر سیاست از منطق جدا شود، تصمیمها پوپولیستی و احساسزده میشود.
در مدیریت سیاسی، قیاس مثل طرح مهندسی است: صغری، داده و واقعیت اجتماعی؛ کبری، اصل فلسفی یا ارزشی نظام سیاسی؛ و نتیجه، تصمیم یا رفتار اجرایی.
با این صورتبندی، هر سیاستی باید بر اساس قیاس موجه ساخته شود، نه بر موج هیجانات و تبلیغات.
*در مقاله شما اشاره به ارسطو و ابنسینا شده است.
جایگاه ملاعبدالله در ادامه این سنت چیست؟
او حلقه اتصال میان منطق مشاء و سنت حوزوی اسلامی است.
ملاعبدالله منطق قیاسی را نهفقط آموزش میدهد، بلکه زبان آن را بومی کرده است.
در حاشیهاش، واژگان «قول»، «مؤلف»، «قضیه» و «مقدمات» را دقیق معنا میکند و با این کار منطق را برای فهم اسلامی آماده میسازد.
در واقع او منطق ارسطویی را از عرصه فلسفه نظری به فضای فرهنگ ایرانی و آموزش دینی منتقل کرد.
*شما در بخش «ضرورت کاربست روش قیاسی در علوم سیاسی» مصادیقی آوردهاید، از جمله عقلانیت در مذاکره و عدالت توزیعی.
کمی روشنتر بفرمائید قیاس در این مثالها چگونه عمل میکند؟
در هر تحلیل سیاسی باید دو مقدمه وجود داشته باشد: یکی واقعیت عینی (مثلاً وضعیت اقتصاد یا روابط بینالملل) و دیگری اصل ارزشی یا فلسفی نظام.
اگر مقدمه واقعیت با مقدمه ارزشی سازگار چیده شود، تصمیم درست به دست میآید.
مثال ساده:
صغری: فروش سوخت با قیمت بسیار پایین اتلاف سرمایه است.
کبری: دولت باید سرمایه ملی را حفظ کند.
نتیجه: سیاست قیمتگذاری فعلی نیازمند اصلاح منطقی است.
این قیاس روشنتر از هزار شعار اقتصادی منطق سیاست را نشان میدهد.
*در مقاله شما آمده است که «تحقیقات فاقد روش قیاسی، از انسجام لازم برخوردار نیستند».
یعنی منطق میتواند معیار انسجام علمی باشد؟
بله!
در پژوهش سیاسی، گسست و آشفتگی معمولاً از ناهماهنگی میان مفاهیم پدید میآید.
ملاعبدالله از «الفت و انس» میان اجزا سخن میگوید.
این همان انسجام است.
اگر صغری و کبری تحقیق با هم الفت نداشته باشند، نتیجه عقیم است.
روش قیاسی این الفت را حفظ میکند و تحقیق را از پراکندگی مفهومی رها میسازد.
*به نظر شما نوآوری اصلی این مقاله چیست؟
نوآوری مقاله در این است که منطق حاشیه ملاعبدالله را از سطح درس کلاسیک به سطح روششناسی علوم سیاسی ارتقا میدهد.
این کار دو پیام دارد: یکی بازگشت به عقلانیت ایرانیاسلامی در سیاست، دیگری اثبات اینکه منطق کلاسیک میتواند ابزار تحلیل مدرن باشد.
این پیوند میان حکمت عملی و روش قیاسی اساس نظریه من است.
*در پایان، اگر بخواهید یک جمله محوری برای آینده پژوهشهای سیاسی کشور بگویید، آن جمله چیست؟
«سیاستِ منطقی، از منطقِ سیاست آغاز میشود.» تا زمانیکه پژوهش سیاسی ما بر قیاس عقلی و استدلال فلسفی بنا نشود، نتیجه جز آشفتگی و تکرار خطا نخواهد بود.
ملاعبدالله فقط معلم منطق نیست، معلم عقلانیت علمی است.