بحران انرژی یکی از مهمترین چالشهای فعلی ایران است
بحران انرژی یکی از مهمترین چالشهای فعلی ایران است و فشار بیسابقه بر شبکههای برق، گاز و سوخت، زندگی مردم و فعالیت صنایع را تحت تأثیر قرار داده است. در پاسخ به این بحران، دولت به ریاست مسعود پزشکیان اقدام به ایجاد یک سازمان تازهتأسیس با ماموریت بهینهسازی و مدیریت راهبردی انرژی کرده و اسماعیل سقاب را به عنوان رئیس آن و معاون انرژی منصوب کرده است.
بحران انرژی یکی از مهمترین چالشهای فعلی ایران است و فشار بیسابقه بر شبکههای برق، گاز و سوخت، زندگی مردم و فعالیت صنایع را تحت تأثیر قرار داده است.
در پاسخ به این بحران، دولت به ریاست مسعود پزشکیان اقدام به ایجاد یک سازمان تازهتأسیس با ماموریت بهینهسازی و مدیریت راهبردی انرژی کرده و اسماعیل سقاب را به عنوان رئیس آن و معاون انرژی منصوب کرده است.
کد خبر: 747577 | ۱۴۰۴/۰۸/۲۵ ۱۶:۵۹:۰۱
با وجود ضرورت مبرم برای اصلاح ساختارهای انرژی، نظرات کارشناسان و فعالان این حوزه در مورد راهکارهای مناسب و توانایی سازمان جدید متفاوت است.
برخی معتقدند که ایجاد یک نهاد متمرکز و ماموریتمحور میتواند به اصلاح رویههای قدیمی و کاهش مصرف انرژی کمک کند، در حالی که برخی دیگر هشدار میدهند که چالشهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی موجود میتواند مسیر اصلاحات را پیچیده کند.
در ادامه در این رابطه به گفتوگو با حسین درودیان، اقتصاددان پرداختیم.
درودیان معتقد است: باید توجه داشت که هرچند اقتصاد ایران با چالشهای بزرگی روبهروست ــ از جمله تحریمها و فشارهای خارجی که بدون تردید مهمترین معضل ساختاری اقتصاد کشور به شمار میروند ــ اما در میان چالشهایی که در داخل و در چارچوب مقدورات کشور قابل حل هستند، مسئلهای اهمیت بیشتری دارد: مصرف بالای انرژی.
مصرف بیرویه و غیرکارآمد گاز، بنزین و گازوئیل، امروز به یکی از اصلیترین موانع رشد و ثبات اقتصادی تبدیل شده است.
بنابراین تشکیل یک ساختار منسجم و تخصصی که به صورت متمرکز و هماهنگ روی مسئله انرژی و مدیریت مصرف کار کند، نه تنها اقدامی ضروری است، بلکه امری کاملاً منطقی و اجتنابناپذیر محسوب میشود و هیچ چیز عجیب یا غیرمتعارفی در آن وجود ندارد.
او افزود: ایجاد یک نهاد متمرکز و یکپارچه در حوزه انرژی، از آن جهت ضروری و مفید است که ساختارهای فعلی انرژی در کشور ــ بهویژه وزارت نفت و وزارت نیرو ــ طی دههها با ذهنیت و تجربهای شکل گرفتهاند که عمدتاً بر عرضه و تأمین انرژی متمرکز بوده است.
وقتی از گاز صحبت میشود، نگاه غالب این دستگاهها سرمایهگذاری برای افزایش تولید است؛ در حوزه برق نیز تمرکز بر توسعه نیروگاهها و شبکههاست؛ و درباره بنزین هم مسئله اصلی همواره تأمین و جبران کمبود بوده است.
به همین دلیل، تقریباً هیچگاه از این نهادها طرحها یا بستههای جدی و عملیاتی برای کاهش مصرف، بهینهسازی و اصلاح الگوی مصرف انرژی ارائه نشده است
درودیان اضافه کرد: به همین اعتبار، تشکیل «سازمان بهینهسازی و مدیریت راهبردی انرژی» نوعی اعلام ناامیدی سیاستگذار از ساختارهای موجود و نشانهای از این است که انتظار اصلاحات مصرفی در وزارتخانههای فعلی واقعبینانه نیست و مأموریت اصلی آنها همچنان بر عرضه باقی خواهد ماند.
بنابراین وجود چنین سازمانی، متناسب با شرایط امروز کشور و نیاز فوری به کنترل مصرف و بهبود بهرهوری است.
با این حال، ماهیت این سازمان باید مأموریتمحور و زماندار باشد؛ یعنی برای یک دوره مشخص ایجاد شود، مأموریت خود را در حوزه اصلاحات مصرف، مدیریت تقاضا و رفع ناترازیها به انجام برساند و پس از آن، وظایف پایدار دوباره به دستگاههای اصلی مانند وزارت نفت و نیرو بازگردد
این اقتصاددان تصریح کرد: در مورد آقای سقاب ایشان چند سال است که همراه با کارشناسان مختلف، مشغول مطالعه و تحلیل عمیق مسئله انرژی در کشور بوده و تمرکز اصلی آنها بر بهینهسازی و کاهش مصرف قرار داشته است.
این مجموعه باید نظرات و رویکردهای متفاوت کارشناسان را جمعآوری و در سیاستگذاریهای خود بازتاب دهد.
مسئله انرژی در ایران از پیچیدگیهای گستردهای برخوردار است و اتخاذ یک نسخه یکجانبه ــ بهویژه نسخههای خام و افراطی بازارگرایی ــ میتواند به پیامدهای ناخواسته و فشار اجتماعی منجر شود.
بیتردید، استفاده از بازار و مکانیزم قیمت، بخشی اجتنابناپذیر از اصلاحات انرژی است.
بدون تقویت نقش قیمتها و ایجاد میدان واقعی برای انگیزههای اقتصادی، بهینهسازی مصرف عملاً تحققپذیر نیست.
اما مسئله اصلی “چگونگی” این استفاده است.
اینکه چه میزان وزن باید به قیمت داد، نگاه به بازار ابزاری باشد یا غایی، و اینکه تا چه حد باید بهصورت دفعی یا تدریجی عمل کرد، نقاط اختلاف جدی میان صاحبنظران است.
پیشنهاد روشن این است که سیاستگذار انرژی، بر بازار بهعنوان ابزار تکیه کند، نه بهعنوان هدف؛ و برای جلوگیری از شوکهای اجتماعی و اقتصادی، از نسخههای دفعی، شدید و غافلگیرانه پرهیز کند
او در خصوص چالشهایی که این سازمان با آن روبرو خواهد بود تصریح کرد: بزرگترین چالش سازمان تازهتأسیس در حوزه انرژی، ایجاد و حاکم کردن یک رویه صحیح در مدیریت مصرف انرژی در کوتاهمدت است.
تجربه نشان داده که تمرکز صرف بر اقدامات مقطعی و فوری، حتی اگر دستاوردهایی محدود ایجاد کند، به تنهایی قادر نیست مشکلات ساختاری و ناترازیهای انرژی را حل کند.
آنچه واقعاً اهمیت دارد، اصلاح روندها و رویههای موجود است؛ فرایندی که ممکن است چند سال طول بکشد تا آثار آن در ابعاد کلان نمایان شود.
او در پایان تاکید کرد: یکی از نمونههای بارز، تثبیت قیمت انرژی در طول سالها است.
شکستن این رویه غلط، اقدامی بسیار دشوار و حساس است، بهویژه در ابتدای شکلگیری سازمان جدید، که با مقاومت و چالشهای فراوانی مواجه خواهد شد.
اصلاح این رویهها، در بلندمدت امکان اجرای اقدامات بزرگتر و اثرگذارتر را فراهم میکند و به همراهی جامعه نیز نیاز دارد.
با این حال، مشکل اصلی نه تنها پیچیدگی فنی اصلاحات، بلکه فضای بدبینانه اقتصادی و سیاسی کشور است.
سطح رضایت عمومی نسبت به عملکرد اقتصاد و انتظار مردم از آینده، پایین است و سیاستهای اصلاحی که به هر نحوی فشار یا هزینهای بر مردم تحمیل میکند، با واکنش منفی مواجه میشود.
تجربههای گذشته، از جمله افزایش قیمت بنزین و حوادث آبان ۱۳۹۸، نشان داده که واکنش جامعه به اصلاحات انرژی تا حد زیادی به سطح خوشبینی یا بدبینی مردم نسبت به آینده اقتصادی وابسته است.
بنابراین، در شرایط فعلی، دست سیاستگذار در اعمال اصلاحات محدود و بسته است و این محدودیت، مهمترین چالشی است که سازمان جدید باید با آن مقابله کند.
موفقیت این سازمان وابسته به توانایی آن در مدیریت تغییر رویهها، همراهسازی جامعه و ایجاد اعتماد عمومی است، نه فقط به اتخاذ تصمیمات فوری و کوتاهمدت.