طرح مسئله ایران، گرفتار در نقد و انکار یا درانداختن طرحی نو؟
مسئله اصلی این است که طرح درست ایران آیا باید دعوت به گردهمآیی و وحدت کند یا ماده مناقشه و دعوا باشد؟ دیگران اگر اهل علم اند بیایند و گوشه کار را بگیرند راهی بگشایند و طرحی بزنند
خبرگزاری مهر، یادداشت مهمان_ سید حسین شهرستانی، مدیر گروه حکمت هنر پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی: از متنِ تاریخِ ایرانِ عزیز، تصویری از زانو زدن امپراطور روم مقابل شاه ساسانی ایران برکشیدهاند (هیچ فرقی ندارد که این تصویر در این حالتِ خاص از والرین باشد یا فیلیپ عرب؛ هر دو امپراطور روم و نماینده غرب در برابر ما بودهاند چنانچه هیچ فرقی میان «باراک حسین اوباما» با «جرج دبلیو بوش» نبود) و بدین ترتیب داستان تقابل تاریخی ایران و غرب را به یاد آوردهاند.
تقابلی که به رغم زعم باطل برخی روشنفکران، از بعد انقلاب و اشغال سفارت آغاز نشده است.
بلکه اقتضا موقع تمدنی ماست.
مسئله اصلی این است که طرح درست ایران در ماهیت اصیل اسلامی و حماسیاش آیا باید دعوت به گردهمآیی و وحدت کند یا ماده مناقشه و دعوا باشد؟
قطعاً طرح درست ایران در قلمرو پژوهش اساسی و تفکر بنیادی ممکن است.
جایش هم در اینستاگرام و توئیتر نیست.
با مبالغه در متنهایی که در آن ایران طرح شده ممکن است.
کاری که بیش از ده سال است بدان مشغولم.
این متن، اولاً و اساساً شاهنامه است و فردوسی.
نه خواجه نظام و نه کوروش و نه حتی ملاصدرا.
گرچه نفی اینهمه نمیکنیم.
طرح خردی در شاهنامه تأسیس میشود که اساسش «توحید» است و «ولایت» و «عدالت» و «فتوت و حماسه».
گذار از رویکرد میراثی به فرهنگ ملی، نقد تفسیر خیامزده، سنجش نظریه معوج ایرانشهری، نقادی دریافتهای شرقشناسانه چون نظریه استبداد آسیایی و فلسفه تاریخ هگلی و ما بعد هگلی و حتی بازتفسیر انتقادی اندیشههای کربن درباره تفکر ایرانی از ارکان این بازاندیشی است که باید انجام گیرد.
طرح خردی در شاهنامه تأسیس میشود که اساسش توحید» است و «ولایت» و «عدالت» و فتوت و حماسه در پرتو این خرد البته از فارابی تا شاه آبادی نیز بازخوانی میشود و حکیمی چون خواجه نصیر نیز میدرخشد.
چنانچه در سنت ادب فارسی نظامی و سعدی و حافظ نیز در طرحی دیگرگون با تفسیر خیام زده اهل ادب معاصر به افق پرسش معاصر فراخوانده میشوند.
گذار از رویکرد میراثی به فرهنگ، ملی نقد تفسیر خیام زده سنجش نظریه معوج، ایرانشهری نقادی دریافتهای شرق شناسانه چون نظریه استبداد آسیایی و فلسفه تاریخ هگلی و ما بعد هگلی و حتی بازتفسیر انتقادی اندیشههای کربن درباره تفکر ایرانی از ارکان این بازاندیشی است که باید انجام گیرد و ما نیز در کنجی به قدر وسع خود بدان مشغولیم دیگران هم اگر اهل علم اند بیایند و گوشه کار را بگیرند.
اگر اهل هنراند به جای عیب جویی (که هر که بی هنر افتد نظر به عیب کند) راهی بگشایند و طرحی بزنند اگر هم فراتر از مشاجرات بی ارزش نقد و سنجشی ارزنده است بی مجامله به میدان آورند.
مابقی هرچه هست غوغاست.