خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

جمعه، 23 آبان 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

شبی که اروپا را برای همیشه تغییر داد

مشرق | بین‌الملل | جمعه، 23 آبان 1404 - 02:00
رسانه اسپانیایی حمله تروریستی «باتاکلان» پاریس در سال ۲۰۱۵ را نقطه عطفی دانست که امنیت، سیاست و هویت قاره اروپا را از نو تعریف کرد و کاستی‌های همکاری بین‌المللی و اشتراک‌گذاری اطلاعات را آشکار ساخت.
اروپا،فرانسه،حمله،پاريس،تروريسم،وضعيت،قانون،افراطي،قاره،حملا ...

به گزارش مشرق، روز جمعه ۱۳ نوامبر ۲۰۱۵ (۲۲ آبان ۱۳۹۴) پاریس دیگر شهر نور نبود و به صحنه وحشت تبدیل شد.
آن شب، سه گروه مسلح به سالن کنسرت باتاکلان، ورزشگاه استاد دو فرانس و چندین تراس مملو از جمعیت حمله کردند.
در عرض چند دقیقه، اوضاع عادی جای خود را به هرج و مرج داد، صدای موسیقی با رگبار گلوله خاموش شد و ده‌ها نفر در قتل عامی که حدود سه ساعت طول کشید، جان خود را از دست دادند یا زخمی شدند.
تلفات فاجعه‌بار بود؛ ۱۳۰ کشته (رقمی که بعدا توسط مقامات پس از خودکشی دو بازمانده به ۱۳۲ نفر افزایش یافت) و نزدیک به ۴۰۰ زخمی.
به نوشته این رسانه اسپانیایی، پس از آن شب شوم، دولت فرانسه وضعیت اضطراری اعلام کرد که تقریبا دو سال به طول انجامید، کنترل‌های مرزی خود را تقویت کرد و حمله‌ای بی‌سابقه علیه عوامل تروریستی آغاز کرد که از قبل شناسایی شده بودند.
برای اولین بار، گروهی از تکفیری‌های اروپایی‌ -عمدتا فرانسوی و بلژیکی- که در سوریه آموزش دیده و با داعش مرتبط بودند، جنگ را به خیابان‌های اروپا آوردند.
«هانس-ژاکوب شیندلر» (Hans-Jakob Schindler) بنیانگذار و مدیر فعلی پروژه مبارزه با افراط‌گرایی (CEP) -مستقر در نیویورک و برلین و رئیس سابق تیم نظارت بر تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه داعش، القاعده و طالبان، به این شبکه تلویزیونی گفت: «این [حمله] مقام‌های اروپایی را با واقعیت جدیدی روبرو کرد.
آنها دیگر مجبور نبودند فقط تروریست‌هایی را که از اروپا خارج می‌شدند زیر نظر داشته باشند.
مهمتر از همه، باید شبکه‌های آنها را در اینجا، که مصمم به حمله در خاک اروپا هستند، از نزدیک زیر نظر می‌گرفتند.»
به همین دلیل است که حمله باتاکلان چیزی بیش از یک حمله تروریستی بود.
این حمله نقطه عطفی بود که امنیت، سیاست و هویت قاره اروپا را از نو تعریف کرد و کاستی‌های همکاری بین‌المللی و اشتراک‌گذاری اطلاعات را آشکار ساخت.
همچنین اصلاحاتی را که مدت‌ها به تعویق افتاده بود، بار دیگر مطرح کرد.
به بیان دقیق‌تر، اروپا بار دیگر به شکنندگی خود پی برد.
نشانه‌ها از آنچه قرار بود رخ دهد، از قبل خبر می‌دادند
با این حال، حملات پاریس از ناکجاآباد پدیدار نشدند.
از آغاز دهه ۲۰۱۰، اروپا شاهد حملاتی بود که از تروریسم جهانی الهام گرفته شده بودند.
اما آنچه در آن شب نوامبر در پاریس اتفاق افتاد، متفاوت بود.
تروریست‌های افراطی با هماهنگی، برنامه‌ریزی و اجرای عملیات با جلیقه‌های انتحاری و تفنگ‌های خودکار، منطقی از جنگ شهری را معرفی کردند که قبلا در قلب اروپا ناشناخته بود و نقطه عطفی در سه بُعد عملیاتی، سیاسی و روانی ایجاد کرد.
از نظر عملیاتی، آنها سطح بی‌سابقه‌ای از سازماندهی را نشان دادند.
بسیاری از بمب‌گذاران انتحاری، شهروندان فرانسوی یا بلژیکی که در خاورمیانه آموزش دیده بودند و به سلاح‌های جنگی مجهز بودند و بدون اینکه شناسایی شوند، به قاره بازگشتند.
از نظر سیاسی، فرانسه تقریبا به مدت ۲ سال وضعیت اضطراری اعلام کرد.
قوانین ضد تروریسم تقویت شد، اختیارات نیروهای امنیتی دولتی برای نظارت و پیگرد قانونی رادیکال‌های بالقوه گسترش یافت و امنیت مرزی تشدید شد.
عواقب آن در سیاست داخلی نیز احساس شد: ترس باعث ظهور جنبش‌های ملی‌گرایانه شد، بی‌اعتمادی به مهاجران افزایش یافت و پوپولیسم راست‌گرا و چپ‌گرا اوج گرفت.
از نظر روانی، ضربه بی‌رحمانه بود.
قربانیان در فرودگاه یا سفارت نبودند؛ آنها در یک کنسرت و یک استادیوم بودند.
آنها گروه جوانان، دوستان و زوج‌های جوان بودند.
تروریسم به قلب اوقات فراغت و زندگی روزمره حمله کرده بود.
پاریس دیگر صرفا نمادی از زیبایی نبود؛ به نمادی از آسیب‌پذیری اروپا تبدیل شد و طرح این سوال شروع شد که «چگونه می‌توان آزادی‌های مدنی، نظارت جمعی و در عین حال انسجام اجتماعی را بدون توسل به انگ‌زنی حفظ کرد؟»
چرا فرانسه مرکز این حمله بود؟
پس از این حمله، سوالی که در ذهن همه در اروپا و سراسر جهان مطرح شد این بود: چرا فرانسه؟
چرا این کشور بارها و بارها مرکز فعالیت گروه‌های تکفیری اروپایی است؟
پاسخ را باید در تلفیقی از تاریخ، هویت و سیاست خارجی جست‌وجو کرد.
گذشته استعماری فرانسه در شمال آفریقا - الجزایر، مراکش و تونس - میراث پیچیده‌ای را در این قاره به جا گذاشت.
میلیون‌ها نفر از فرزندان آن مستعمرات سابق در فرانسه زندگی می‌کردند و در حالی که بسیاری کاملا ادغام شده بودند، برخی دیگر که با بیکاری، تبعیض و کمبود فرصت‌ها مواجه بودند، احساس می‌کردند که توسط کشور محل تولدشان به حاشیه رانده شده‌اند.
در این فضاهای ناامیدی، لفاظی‌های افراطی زمینه مناسبی برای گسترش پیدا کرد و این روند برای دهه‌ها ادامه داشت.
علاوه بر این، سکولاریسم فرانسوی (laïcité) نیز وجود داشت؛ یک اصل قانون اساسی که بی‌طرفی دولت را در رابطه با دین ترویج می‌دهد و دخالت دین در امور دولتی را منع می‌کند.
در حالی که قانون، آزادی و انجام مناسک مذهبی را در حوزه خصوصی تضمین می‌کند، نمادهای مذهبی آشکار را در فضاهای دولتی مانند مدارس و دبیرستان‌ها (قانون ۲۰۰۴) و پوشیدن حجاب کامل مانند برقع در اماکن عمومی (قانون ۲۰۱۱) ممنوع می‌کند.
اما آنچه برخی آن را بی‌طرفی می‌دانستند، برخی دیگر آن را طرد می‌دانستند.
سیاست خارجی فرانسه نیز نقش مهمی ایفا کرد.
فرانسه یکی از فعال‌ترین کشورها در مداخلات نظامی در کشورهایی مانند مالی، لیبی، سوریه و عراق بود که از نظر گروه‌های تکفیری، این کشور را به هدف اصلی عملیات تروریستی خود تبدیل کرد.
علاوه بر همه اینها، رادیکالیزه شدن در زندان‌ها نیز وجود داشت؛ یک مشکل ساختاری.
بسیاری از تروریست‌ها مدتی را در زندان گذراندند، جایی که ترکیبی از طرد اجتماعی و موعظه‌های مذهبی افراطی با مواد موجود در کوکتل انفجاری رادیکالیسم ترکیب شد و در نهایت منجر به انفجار آن شد.
پژواک مرگ ناشی از حملات باتاکلان به سرعت گسترش یافت: سپس حملات در بروکسل (۲۰۱۶)، نیس، منچستر و برلین رخ داد و همه آنها مخرج مشترکی داشتند: جوانان اروپایی که به دلیل آوارگی یا نفرت رادیکال شده بودند و از طریق سوریه توسط یک شبکه فراملی که پاریس را به مولنبیک (بلژیک)، رقه (سوریه) به کابل (افغانستان) و اسلام آباد (پاکستان) به حومه پاریس متصل می‌کرد، به هم متصل می‌شدند.
تهدیدهای جاری
هانس-ژاکوب شیندلر از پروژه مبارزه با افراط‌گرایی معتقد است: «وضعیت امنیتی در اروپا همچنان پرتنش است زیرا با تهدیدات متعددی روبرو است.
ما چندین منطقه درگیری داریم.
اول، جنگ در اوکراین؛ دوم، درگیری در خاورمیانه، که رادیکالیزاسیون را در اروپا از بخش‌های چپ و راست افراطی، تسریع می‌کند.
سوم، وضعیت در کشورهای جنوب صحرای آفریقا وجود دارد؛ جایی که عناصر القاعده و داعش با مصونیت در این قاره فعالیت می‌کنند و این مساله باعث افزایش هشدار امنیتی در اروپا می‌شود.
بر اساس آخرین گزارش سالانه «یوروپل» آژانس اجرای قانون اتحادیه اروپا، در مورد وضعیت و آخرین روندهای تروریسم، تهدیدها در جبهه‌های مختلف، سرویس‌های امنیتی و اطلاعاتی غرب را در حالت آماده‌باش نگه داشته است.
در این گزارش آمده است: «افراط‌گرایی خشونت‌آمیز و تروریسم همچنان تهدیدی قابل توجه برای اتحادیه و کشورهای عضو آن است.»
در فرانسه، ۱۰ سال پس از حملات باتاکلان، صدای شلیک گلوله‌ها هنوز در کشوری که از آن زمان با نیاز به افزایش امنیت در عین ترویج گفت‌وگو و ادغام دست و پنجه نرم می‌کند، طنین‌انداز است.
آن شب ۱۵ نوامبر ۲۰۱۵، فرانسه و اروپا را برای همیشه دگرگون کرد و آنها را وادار ساخت تا با خود روبرو شوند و از خود بپرسند: چگونه می‌توانیم از ارزش‌های دموکراتیک بدون قربانی کردن آزادی‌هایی که زیربنای آنها هستند، دفاع کنیم؟
چگونه می‌توانیم بدون طرد کردن، ادغام شویم؟
چگونه می‌توانیم بدون دامن زدن به بیگانه‌هراسی با تعصب مبارزه کنیم؟