تولد «دن کامیلو» در دوران شکوفایی تئاتر؛ وقتی کمدی معنایی عمیقتر داشت
نمایش «دن کامیلو» به نویسندگی و کارگردانی کورش نریمانی از آثار برجسته دهه ۸۰ است که در فضایی کمدی و با بهرهگیری از نمادگرایی و رویکردی اجتماعی خلق شد.
خبرگزاری مهر -گروه هنر-علی حیدری؛ ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با سپری کردن بیش از ۴ دهه پا به قرنی تازه گذاشت؛ در این عمر سپری شده ۴۷ ساله، آثار مختلفی با موضوعاتی متنوع از دفاع مقدسی، دینی، کمدی، اجتماعی و … تولید و در سالنهای تئاتر به صحنه رفتند.
برخی از این آثار بسیار جریان ساز بودند و برخی آثار خاطرهانگیز و پرمخاطب.
شاید خالی از لطف نباشد مروری داشته باشیم بر آثاری که طی دهههای ۶۰، ۷۰، ۸۰ و ۹۰ تولید و اجرا شدند، روندی که این آثار برای تمرین و تولید طی کردند، گروهی که در تولید و اجرای اثر حضور داشتند و دیدن تصاویر این اجراها اعم از عکس یا فیلم.
از این رو در گروه هنر تصمیم بر این شد که از آغاز سال ۱۴۰۰ با جمعآوری اطلاعات مختلف اجراهای ۴ دهه گذشته، مروری بر تولیدات تئاتر ایران در این بازه زمانی داشته باشیم.
از این رو در هشتادمین گام از مرور «چهاردهه خاطرات صحنه» به سراغ نمایش «دُن کامیلو» به نویسندگی و کارگردانی کورش نریمانی که محصولی از گروه تئاتر «معاصر» بود و در سال ۱۳۸۴ در تالار چهارسوی مجموعه تئاترشهر روی صحنه رفت، رفتیم.
در میانه دهه هشتاد، زمانی که تئاتر ایران پس از سالهایی از رکود، دوباره جان گرفته بود، تالار چهارسوی مجموعه تئاترشهر میزبان یکی از آثار کمدی و متفاوت دوران شد؛ نمایشی به نویسندگی و کارگردانی کورش نریمانی با عنوان «دن کامیلو».
اثری که با طنزی اجتماعی، به یک تجربه متفاوت کمدی در آن دهه بدل شد.
نریمانی در این نمایش، از دل قصههای طنزآمیز و کوتاه جیووانی گوارسکی، جهانی تازه خلق کرد که در آن تضاد میان ایمان و ایدئولوژی، اخلاق و قدرت و باور و تظاهر در قالبی شیرین و گزنده به تماشاگر عرضه میشد.
اجرای «دن کامیلو» در سال ۱۳۸۴ همزمان بود با دورانی که تئاترشهر هنوز مرکز تپنده نمایشهای جدی و پرمخاطب محسوب میشد.
آن زمان، سالنهای مجموعه هر شب میزبان اجراهایی میشدند که به تنوع سبک و مضمون شهره بودند.
نمایش «دن کامیلو» از آثار برجسته دهه هشتاد تئاتر ایران بود که با نگاهی طنزآمیز و در عین حال فلسفی، به رابطه میان ایمان، قدرت و مناسبات اجتماعی در یک دهکده کوچک میپرداخت.
نمایش با استقبال چشمگیر تماشاگران روبهرو شد و در آن سال همزمان هم نمایشنامه «دن کامیلو» به عنوان نمایشنامه برتر سال و هم کوروش نریمانی به عنوان کارگردان برگزیده سال از سوی کانون ملی منتقدان و خانه تئاتر انتخاب شدند.
به بهانه مرور و خاطره بازی با این اثر نمایشی گفتگوی مشروحی با کورش نریمانی داشتیم که در ادامه، میخوانید.
«دن کامیلو» زاده مجموعه داستانی از گوارسکی
کورش نریمانی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره محتوا و فضای داستانی این نمایش بیان کرد: قصه «دن کامیلو» در اصل یک برداشت کاملاً آزاد از مجموعه داستانهای کوتاه تحت عنوان «دهکده کوچک دن کامیلو» نوشته جیووانی گوارسکی بود.
در این مجموعه، گوارسکی قصههای کوتاه فکاهی و طنزآلودی را روایت کرده بود که در یک دهکده کوچک میگذشت و محور آن تقابل دائمی میان کشیشی متعصب، لجوج و دوچرخهسازی بیسواد بود که به تازگی شهردار دهکده شده و خود را عضو حزب کمونیست میدانست.
اهالی دهکده همواره شاهد این درگیریها بودند و قصههای کوتاه گوارسکی حول و حوش همین کشمکش شکل میگرفت.
وی یادآور شد: من با بهره گرفتن از فضای کلی قصهها و به کارگیری این ۲ کاراکتر اصلی، نمایشنامه خودم را نوشتم با قصهای جدید، واحد و منسجم که مناسب اجرای روی صحنه باشد.
کاراکترهای دیگری علاوه بر ۲ کاراکتر اصلی وارد قصه کردم و نمایشنامه را با توجه به شکل اجرایی ای که خودم و گروهم معمولاً دنبال میکردیم طراحی کردم.
در روایت من، پهپونه شهردار بیسواد دهکده در همان روزی که انتخابات شهرداری را میبرد، صاحب فرزندی میشود و همسر او که یک کاتولیک دوآتشه است با اصرار از او میخواهد که بچه را به کلیسا ببرد تا «دن کامیلو» غسل تعمیدش بدهد.
این درست زمانی است که کشمکش و درگیری شهردار و کشیش به اوج خود رسیده و پهپونه و دن کامیلو سایه هم را با تیر میزنند.
قصه از اینجا شروع میشود و در ادامه به کشمکشی جدی تر میانجامد که از خلال آن روابط ناسالم و ضعفهای شخصیتی کشیش دین فروش و شهردار بی سواد سیاست باز بیرون میزند و این تقابل تا پایان نمایش ادامه پیدا میکند.
مسیح بعد فلسفی نمایش را تقویت کرد
نریمانی ادامه داد: در لایه زیرین این تقابل، که تنها اعتقادی و سیاسی نبود، چند معضل و بده بستان ناسالم دیگر هم جریان داشت که مثلاً یکی بر میگشت به روابط پنهان و ناشایست کشیش با بیوه زنان دهکده و یکی هم ساخت و پاختهای کاسبکارانه او و په پونه دوچرخه ساز، که باعث شده بود صدای کشیشهای دهات اطراف در بیاورد و شاکی شان کند.
در یک فقره از این ساخت و پاخت های مشکوک، په پونه موفق شده بود که دوچرخههای دست دوم و بی کیفیتاش را با واسطه گری دنکامیلو، تحت عنوان دوچرخههای نو به کشیشهای دهات اطراف قالب کند و دنکامیلو در این میان یک دوچرخه مجانی نصیباش شده بود که همیشه یک قطعهاش عیب و ایراد داشت.
دوچرخهها نمادی از اختلاس و فساد پنهانی و بهره مندی ناسالم از موقعیت کشیش، شهردار و در عین حال عامل مهمی برای درگیری و کشمکش بیشتر میان آن ۲ بود.
در قصههای گوارسکی کاراکتر مسیح وجود ندارد، تنها یک مجسمه مسیح هست که دنکامیلوی کشیش گاهی با او درد دل میگوید یا بهتر بگویم به نوعی ندای وجدان دنکامیلو است اما من ترجیح دادم کاراکتر مسیح در صحنه حضور عینی و فیزیکی داشته باشد که به عنوان کاراکتری موثر در پیشبرد نمایش کمک کند این هنرمند در ادامه درباره حضور حضرت مسیح در نمایش «دنکامیلو» توضیح داد: در قصههای گوارسکی کاراکتر مسیح وجود ندارد، تنها یک مجسمه مسیح هست که دنکامیلوی کشیش گاهی با او درد دل میگوید یا بهتر بگویم به نوعی ندای وجدان دنکامیلو است که در بزنگاههایی به او نهیب میزند.
اما من در نمایشنامهام ترجیح دادم کاراکتر مسیح در صحنه حضور عینی و فیزیکی داشته باشد که به عنوان کاراکتری موثر در پیشبرد نمایش کمک کند.
حضور کاراکتر مسیح خیلی به جذابیت کار اضافه کرد، هر چند برای گنجاندن این کاراکتر در نمایشنامه و در اجرا، به لحاظ ممیزی و حساسیتهایی که ناظران به خرج میدادند من با مکافاتهایی روبهرو شدم با این حال وقتی نمایش اجرا شد، همه دیدند که حضور کاراکتر حضرت مسیح برصحنه چقدر لازم، موثر، درست و محترم است.
وی متذکر شد: در این نمایشنامه، دنکامیلو، هر دسته گلی که به آب میدهد و هر گناهی را که مرتکب میشود به نحوی در حضور مسیح لاپوشانی و توجیه میکند این درحالی است که مسیح که از همه چیز با خبر است مدام سعی دارد او را از خطا برحذر کند و به راه راست بکشاند؛ اتفاقی که تا پایان نمایش نمیافتد.
در واقع، تقابلهای کودکانه کشیش دین فروش و شهردار سیاست باز دهکده، کار را به جایی میکشانند که مسیح چمدانش را میبندد و از کلیسا و دهکده میرود.
تراژدی کارکرد گذشته خود را از دست داده است
نریمانی سپس درباره نگاه خود به ژانر کمدی گفت: معتقدم که تولید آثار کمدی با کیفیت در دهههای گذشته با وضعیت امروز تفاوت زیادی دارد.
کمدی انواع و اشکال مختلفی دارد؛ از کمدی سیاه و تلخ گرفته تا کمدیهای بزنبکوب، سطحی و حتی کمدیهای سخیف که معمولاً در «هتلها»، مراسمات و مجالس شاد اجرا میشوند.
چیزی که من همیشه دنبال کردهام، کمدیای بوده که نه تنها مخاطب را بخنداند، بلکه با نگاهی منتقدانه مسائل و معضلات جامعه را هم برای مخاطبش مطرح کند.
رسالتی که کمدی بر عهده دارد نگاه موشکافانه و منتقدانه به نارساییهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی یک جامعه است در قالبی شیرین و جذاب که اندیشه مخاطب را با خود همراه و ذهن کنجکاو و منتقد او را حساس کند.
تماشاگران ۴۰۰-۵۰۰ سال پیش با تماشای آثار تراژیک روی صحنه، تحت تاثیر احساسات و عواطفشان به نوعی پالایش روحی میرسیدند اما تماشاگران امروز را کدام موضع تراژیکی روی صحنه میتواند به آن شدت تحت تاثیر قرار بدهد؟
اینجاست که هنرمندان صاحب نام تئاتر دنیا به کمدی روی آوردند که راحت تر میتواند اندیشه مخاطب را با خود همراه کند این نویسنده و کارگردان یادآور شد: در تراژدی، این احساسات و عواطف تماشاگر است که درگیر میشود اما در کمدی نیز ذهن و اندیشه مخاطب فعال میشود.
هر چه کمدی بتواند موضوعات جدی و اساسیتری از جامعه را در موضوع خود بگنجاند، ارزشمندتر است و تاثیر فکری بیشتری بر مخاطب دارد.
این نگاهی است که من همیشه تلاش کردهام در انتخاب، نوشتن و اجرای آثار کمدی داشته باشم.
وی افزود: از نیمه دوم قرن بیستم به بعد، در تئاتر جهان هم رویکرد بهترین نمایشنامهنویسان و کارگردانان به سمت اجرای آثار کمدی و حتی اجرای کمدی از آثار جدی و تراژیک بیشتر و بیشتر شد، دلیلش هم روشن است؛ تراژدی دیگر آن تاثیری را که در قرون گذشته داشته ندارد.
تماشاگران ۴۰۰-۵۰۰ سال پیش با تماشای آثار تراژیک روی صحنه، تحت تاثیر احساسات و عواطفشان به نوعی پالایش روحی میرسیدند اما تماشاگران امروز را کدام موضع تراژیکی روی صحنه میتواند به آن شدت تحت تاثیر قرار بدهد؟
تماشاگری که از صبح تا شب زیر بمباران غمبارترین و تلخترین اخبار روز دنیاست را کدام اثر تراژدی میتواند حساس کند؟
کارگردان «دن کامیلو» درباره اهمیت کمدی در توجه به اندیشه مخاطب توضیح داد: اینجاست که هنرمندان صاحب نام تئاتر دنیا به کمدی رو آوردهاند که راحت تر میتواند اندیشه مخاطب را با خود همراه کند.
امروزه تراژدی دیگر آن کارکرد گذشته خود را ندارد و برعکس این ژانر کمدی است که هم در محتوا و هم در اجرا در عین جذابیت برای تماشاگر، در انتقال مفاهیم و اندیشهها موفقتر است.
تئاتر مدرن ما قدمت چندانی ندارد
نریمانی ادامه داد: باید پذیرفت که تئاتر در کشور ما، به ویژه تئاتر مدرن و امروز قدمت چندانی ندارد و ما صاحب پیشینهای طولانی و قطور در این زمینه نیستیم.
زیرساختهای تئاتر ما هم متاسفانه به تناسب کشورهای توسعه یافته زیرساختهای قوی و مستحکمی نیست.
تازه این بماند که همین زیرساختهای محدود را هم در مقاطعی با مدیریتهای ضعیف و ناکارآمد به خدمت نگرفتهایم.
به همین نسبت و شاید هم خیلی بیشتر در زمینه تئاتر کمدی هم متاسفانه تئاتر ما لاغر و نحیف است.
کارگردان نمایش «هیپوفیز» تصریح کرد: مدیریت ضعیف فرهنگی و هنری باعث شده که حتی همین تعداد هنرمند خالق آثار ارزشمند کمدی و آثارشان را در مقاطعی از دست بدهیم یا فرسوده شان کنیم.
همین میشود که نوعی کمدی نازل و سخیف و بیمایه میآید و به ویژه سینما را رو به نابودی میبرد.
سلیقه نازل مدیران میشود همین چیزهایی که امروز شاهدیم.
البته باز در این زمینه اوضاع تئاتر بهتر است اما سینما نه.
به خصوص در چند سال اخیر به وضوح شاهدیم که سینما تنها محلی شده برای تماشاگری که تنها برای یکی دو ساعت خندیدن به تماشای فیلم میرود و تهیه کنندگان و مدیران سینمایی پرفروش فیلمها را میدهند و غافلند از اینکه خیلی زود این کفگیر به ته دیگ میخورد و آنچه میماند سینمایی بیهویت و بیارزش است و هنرمندان و دست اندرکارانی که چند سال بعد بابت آثار تصویر شدهشان شرمندهاند.
نریمانی سپس درباره فرایند تولید «دن کامیلو» در دور نخست اجراها، توضیح داد: اولین سری اجرا در سال ۱۳۸۴ بود و تمرینات و تولید اثر در آن برهه بسیار سریع و پربار پیش رفت.
در آن زمان، تئاتر ایران از اواسط دهه ۷۰ رونق گرفته بود و نگاه مدیران و مخاطبان به تئاتر بهبود یافته بود، شرایط اقتصادی و فرهنگی بهتر شده بود و نسل جدیدی از نمایشنامهنویسان و کارگردانان فرصت ظهور پیدا کرده بودند.
این کارگردان تئاتر یادآور شد: نوشتن نمایشنامه و تمرینها به سرعت پیش رفت و خودم متوجه نشدم که چگونه همه چیز دست به دست هم داد و کار شکل نهایی خود را پیدا کرد.
حتی طراحی صحنه توسط همسرم پانتهآ حمیدخانی، به سرعت و با کیفیت مطلوب انجام شد و با توجه به امکانات موجود در تئاترشهر، اجرای عمومی اثر با اطمینان و استقبال بسیار خوب تماشاگر همراه شد.
این نمایشنامه از نظر ساختاری و محتوایی بسیار نزدیک به آن چیزی بود که همیشه در کمدی دنبال میکردم.
تماشاگران نیز بسیار با آن ارتباط برقرار کردند.
همین تجربه باعث شد که سالها بعد، در سال ۱۳۹۳ فرصتی برای بازتولید اثر فراهم شود و کار مجدداً روی صحنه برود.
وقتی شرایط اجرای مجدد در سالن اصلی محقق شد
وی درباره دلیل بازتولید «دن کامیلو» در سال ۱۳۹۳ و اجرای مجدد آن اینبار در سالن اصلی تئاترشهر توضیح داد: در اجرای مجدد، بازیگران جوانتری به گروه اضافه شده بودند و احساس کردم که اکنون زمان مناسبی برای اجرای دوباره اثر است.
تا چند سال پیش چندان مرسوم نبود که یک نمایش چندین بار اجرا شود و امکاناتش هم کم بود که ایکاش این امکان وجود داشت.
به هر حال این فرصت فراهم شد تا نه سال بعد، من نمایش را در سالن بزرگتری، یعنی سالن اصلی تئاترشهر روی صحنه ببرم و چند بازیگر جدید جایگزین بازیگران قبلی شدند که در آن مقطع متاسفانه به دلیل مشغله همراه ما نبودند.
تمرینات با همان حال و هوای خوب گذشته دوباره انجام شد و این بار هم نمایش مورد استقبال خیلی خوب تماشاگران قرار گرفت.
باید امکان بازتولید مهیا شود
وی درباره امکان بازتولید این نمایش در شرایط امروز تئاتر ایران، عنوان کرد: بله، حتماً باید این امکان فراهم شود و خود ما باید زمینه آن را ایجاد کنیم.
امیدوارم که دوباره بتوانیم نگاه تماشاگران جدی تئاتر را به سمت کارها جلب کنیم.
نریمانی درباره برنامههای آینده خود و بازتولید آثارش گفت: نه تنها «دنکامیلو» بلکه نمایشهای دیگرم نیز مانند «شبهای آوینیون» و «مرده شوران» و «جن گیر» و «شوایک» و «هیپوفیز» و … اصلاً همه کارهایم را دوست دارم بازتولید کنم و مدتهاست که به این موضوع فکر میکنم.
ساخت و سازها و تخریبهای اطراف ساختمان تئاتر شهر چه به روز این مجموعه آورده است!
تئاتر شهری که به عنوان یکی از زیباترین بناهای شهری تهران میشد روی آن حساب کرده و مواظبش بود، حالا لابهلای دیوار، سیمان، بازار و … گم شده است وی به تجربه اجرای نمایش «شوایک» نیز اشاره کرد و یادآور شد: این نمایشنامه تقریباً در همان فضای «دنکامیلو» نوشته شده و سال ۱۳۸۵، یعنی یک سال پس از اجرای «دنکامیلو»، روی صحنه رفت.
نمایش با استقبال خوبی از طرف تماشاگران مواجه شد، هرچند تعداد اجراهای آن محدود بود.
تئاترشهر چطور لابهلای دیوارها و سیمان و بازار گم شد
نریمانی درباره وضعیت تئاترشهر در آن دوره و مقایسه با امروز، توضیح داد: سال ۱۳۸۴ در واقع سالهای انتهایی دهه شکوفایی تئاتر بود و شرایط به مراتب بهتر از امروز بود.
توجه به هنرمندان و آثار نمایشی بسیار بیشتر شده بود و استقبال تماشاگران و مدیران از اجراها چشمگیر بود.
متاسفانه به مرور، عوامل مختلفی باعث شد که تئاترشهر که زمانی قطب تئاتری ایران و کعبه آمال بسیاری از هنرمندان و دست اندرکاران تئاتر بود، بخشی از جذابیت و ویژگیهای خود را از دست بدهد که همهاش بر میگردد به ناکارآمدی مدیریت فرهنگی کشور که در این سالها بیشتر و بیشتر به تئاتر ضربه زده است.
مثلاً فکر کنید همین ساخت و سازها و تخریبهای اطراف ساختمان تئاترشهر چه به روز این مجموعه آورده است!
تئاترشهری که به عنوان یکی از زیباترین بناهای شهری تهران میشد روی آن حساب کرده و مواظبش بود، حالا لابهلای دیوار، سیمان، بازار و … گم شده است.
وی در پایان با اشاره به علاقه اش به تئاترشهر گفت: با همه این احوال من همچنان تئاترشهر را بسیار دوست دارم، مثل همه دوستان و همکاران تئاتری که با این مکان خاطرهها دارند و به آن عشق میورزند.
تصویری از اجرای « دن کامیلو » در سال ۹۳
سیامک صفری، مهدی بجستانی، شهرام حقیقت دوست، رویا میرعلمی، محمدرضا جوزی، امیررضا دلاوری، فرزانه ارسطو گروه بازیگران این نمایش را در دور اول اجرا در سال ۱۳۸۴ تشکیل میدادند.
دیگر عوامل این نمایش متشکل از طراح صحنه: پانتهآ حمید خانی، طراح نور: میکاییل نجفی، مسئول صدا: پرویز آخوندزاده، دستیار اول کارگردان: علیرضا مهران، طراح پوستر، بروشور و اقلام تبلیغاتی: حسین نیلچیان، طراح لباس: پانتهآ حمید خانی و مدیر صحنه: مریم سپهری بودند.