بازگشت باورنکردنی پسر دو ساله از دروازه مرگ
«یک دقیقه بسیار طلایی»، تمام زمانی بود که کادراورژانس بیمارستان طالقانی گرگان دراختیار داشت تا جان یک پسربچه ۲۲ ماهه را نجات دهد. تلاشها آغاز شد وباهوشیاری به موقع سرپرستار بخش اورژانس در شناسایی نوع ماده موجب بیهوشی کودک و همچنین واکنش سریع گروه احیا در انجام اقدامات درمانی، کودک فرصت زندگی دوباره پیدا کرد.
کد خبر: 746741 | ۱۴۰۴/۰۸/۲۰ ۱۰:۴۷:۳۶
«یک دقیقه بسیار طلایی»، تمام زمانی بود که کادراورژانس بیمارستان طالقانی گرگان دراختیار داشت تا جان یک پسربچه ۲۲ ماهه را نجات دهد.
تلاشها آغاز شد وباهوشیاری به موقع سرپرستار بخش اورژانس در شناسایی نوع ماده موجب بیهوشی کودک و همچنین واکنش سریع گروه احیا در انجام اقدامات درمانی، کودک فرصت زندگی دوباره پیدا کرد.
به گزارش جام جم، ۱۴ آبان ماه ساعت ۱۱:۲۵ مردی به شدت هراسان و نگران در حالی که کودکی را در آغوش داشت، وارد بخش اورژانس بیمارستان طالقانی گرگان شد.
او چنان ناتوان بود که به سختی میتوانست قدم بردارد.
نیروهای حفاظت فیزیکی بیمارستان حاضر در محل، با مشاهده وضعیت روحی و جسمیاش، به سرعت کودک را که بیهوش بود، تحویل کادر اورژانس دادند.
کودک سیانوز (کبودی رنگ پوست در اثر کمبود اکسیژن) بود و هیچ علائم حیاتی نداشت.
با تحویل کودک و انتقال او به اتاق CPR (احیا) و همزمان اعلام کد ۹۹، عملیات احیا شامل اکسیژنتراپی، مانیتورینگ قلبی و ...
آغاز شد.
درحالیکه تمام گروه تلاش میکرد در کمترین زمان ممکن، بیشترین اقدامات درمانی را انجام دهد، میترا ولیزاده سرپرست اورژانس متوجه انتشار بوی مشکوک در محل شد.
او درباره این عملیات نجات به خبرنگار جامجم گفت:«آن بو در فضا منتشر شده بود.
برای همین به تیم گفتم از محل کمی فاصله بگیرند تا متوجه منبع انتشار بو شویم.
با فاصله گرفتن گروه، ما به قرص خطرناکی برای کودکان شک کردیم.
سپس موضوع به سرعت به پزشک اعلام شد و با دستور او، تزریق آمپولها را آغاز کردیم.
در چهارمین یا پنجمین تزریق خدا را شکر علائم حیاتی برگشت و با گریه نهایی کودک، این ماجرای تلخ ختم به خیر شد.»
ولیزاده که سابقه ۲۲ سال حضور در این حرفه را دارد، در مورد علت این حادثه ادامه داد: «در شرح حالی که از پدر گرفتیم، مشخص شد آن روز با کودکش در خودرو بوده که فرزندش از داشبورد یک عدد قرص برداشته و خورده است.
در اثر مصرف همان قرص خطرناک، کودک علائم حیاتی خود را از دست داد.
پدر نیز بدون معطلی، فرزندش را به سرعت به بیمارستان رساند.
به مرد گفتم اگر یکی دو دقیقه دیرتر کودکش را منتقل میکرد، جسدش به دست ما میرسید اما خوشبختانه با واکنش سریع پدر و همچنین تیم احیا، کودک به زندگی برگشت.»
آنطور که سرپرست بخش اورژانس به جامجم میگوید، از این نوع حوادث بارها برای خانوادهها رخ داده که در مواردی به دلیل انتقال دیرهنگام کودک مسموم شده به مرکز درمانی، عملیات احیا موفق نبوده و کودک جان خود را از دست داده است.
او در پایان به خانوادهها توصیه کرد از نگهداری انواع داروها در ظروف مشابه مانند نوشابه و آبمیوه خودداری کنند.
چون ممکن است کودک با تصور اینکه ظرف موردنظر محتوی خوراکی، آبمیوه یا نوشابه است، آن را میل کند و درگیر عوارض گاه جبرانناپذیر شود:«بهتر است والدین داروها را در کابینت و کمدهای دارای قفل و دور از دسترس کودکان نگهداری کنند.
بسیار اتفاق افتاده که کودک نیمه شب یا اوایل شب قرصی خورده و سپس خوابیده است اما صبح مادر یا پدرش متأسفانه با پیکر بیجانش مواجه شدهاند و ما نیز نتوانستهایم اقدامی انجام دهیم.
ضمن اینکه همه مسمومیتها شامل مصرف داروها نیست و در مواردی قراردادن شویندهها در ظروف دیگر مانند لیوان نیز حادثهساز میشود.
مواردی بوده که مادر آب و وایتکس را مخلوط کرده و کودک به تصور آب آن را نوشیده .
این مورد در مورد نفت و بنزین نیز صدق میکند .
بهتر است این مواد خارج از دسترس کودکان و در مکانی دیگر نگهداری شوند تا شاهد حوادث تلخ نباشیم.»