خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

دوشنبه، 19 آبان 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

کثرت‌گرایی، راه کوروش برای حکومت‌داری/ منشوری برای حاکمیت چندفرهنگی

مهر | دین و اندیشه | دوشنبه، 19 آبان 1404 - 00:06
دیدگاه‌های کوروش در حوزه حقوق بشر، فراتر از یک فرمان حکومتی بوده و مبانی اصول بنیادین انسانی را مطرح می‌کند که امروزه نیز معتبر هستند.
كوروش،امپراتوري،حقوق،سياست،مدارا،منشور،احترام،بشر،آزادي،اساس ...

به گزارش خبرنگار مهر، کوروش بنیان‌گذار هخامنشیان در سال ۵۵۰ قبل از میلاد حضرت مسیح (ع)، نام خود را نه تنها به دلیل فتوحات گسترده که قلمرو ایران را از رود نیل تا هند می‌رساند، بلکه به واسطه یک فلسفه حکمرانی پیشرو، در زمره‌ی بزرگ‌ترین حاکمان تاریخ جهان جای داد.
فرضیه «کوروش همان ذوالقرنین بودن»، یک نظریه قوی در میان متفکران اسلامی معاصر است که بر اساس قرائن تاریخی و تفسیری شکل گرفته است.
با این حال، به دلیل عدم تصریح قطعی در منابع دینی، هنوز این انطباق در حد یک فرضیه قابل دفاع و نه یک حقیقت تاریخی مطلق باقی مانده است.
دیدگاه‌های کوروش پیرامون سیاست، اقتصاد، روابط خارجی و حقوق بشر، که اوج تبلور آن‌ها در منشور کوروش، کهن‌ترین سند مکتوب حقوق بشر متجلی است، یک انقلاب عظیم در شیوه برخورد با ملل مغلوب و سازماندهی یک امپراتوری چندفرهنگی به شمار می‌رفت.
شروع کار کوروش با یکپارچه‌سازی قبایل گوناگون پارسی و توسعه شهر پاسارگاد به عنوان پایتخت همراه بود که نشان از درک عمیق او از لزوم وحدت برای تثبیت قدرت نوپا داشت.
در ساختار سیاسی، هخامنشیان با اتکا به یک تشکیلات منظم کشوری و لشکری و طرز تفکر منطقی، توانستند تمدنی شکوفا را به جهان عرضه کنند.
مبانی اصلی حقوق و حکمرانی در اندیشه کوروش، ریشه‌ای الهی داشت؛ شاهان سلطنت خود را از سوی اهورامزدا می‌دانستند که این امر، مشروعیتی مضاعف به قانون می‌بخشید.
با این وجود، عدالت در ساختار قضائی به صورت عملی دنبال می‌شد؛ در کنار دادگاه‌های محلی که بر اساس احکام دینی اقوام گوناگون دادرسی می‌کردند، شورای هفت نفره‌ی قاضیان برای رسیدگی به دعاوی مهم در قلب امپراتوری فعالیت می‌کردند تا عدالت اجتماعی و اصول دادرسی را تضمین کنند.
سیاست اقتصادی کوروش را می‌توان یک سیاست عاقلانه و متوازن توصیف کرد که بر اساس تأمین خواسته‌های کشورهای وابسته و رفاه مردم استوار بود.
او نه تنها به دنبال استثمار مناطق فتح‌شده نبود، بلکه رفاه اجتماعی را نیز در اولویت قرار داد.
یک مصداق بارز این رویکرد، ممنوعیت کار اجباری پس از فتح بابل بود که با ستم‌های پادشاه قبلی (نبونید) بر مردم تضادی آشکار داشت و به براندازی کامل بردگی در آن سرزمین انجامید.
فلسفه اصلی کوروش در مورد بهره‌برداری از منابع کشور را می‌توان در سخن مشهورش خلاصه کرد که می‌گفت: رفتار پادشاه با رفتار شبان تفاوت ندارد؛ پادشاه تنها همان قدر می‌تواند از شهرها و مردم استفاده کند که به آن‌ها خدمت می‌کند.
این دیدگاه، پیوند محکمی میان قدرت سیاسی و مسئولیت اجتماعی در ذهن کوروش ایجاد می‌کرد.
کوروش کبیر در روابط خارجی، یک تحول بزرگ در سیاست بین‌الملل ایجاد کرد.
او با پایه‌گذاری اصل تسامح و مدارا، به جای سلطه و استثمار، روش همزیستی مسالمت‌آمیز و احترام متقابل به ملل، ادیان و مذاهب مختلف را بنیان نهاد.
امپراتوری هخامنشی به عنوان اولین امپراتوری در تاریخ، توانست اندیشه همزیستی میان اقوام و تمدن‌های گوناگون را محقق سازد.
این فاتح، برای جان، مال، آداب و رسوم و در کل فرهنگ اقوام دیگر ارزش و احترام قائل بود و مؤسسات و ساختارهای حکومتی محلی را بدون تغییر باقی می‌گذاشت.
حتی در برخورد با دشمنان شکست‌خورده نیز، مدارا و بزرگواری خود را نشان داد؛ او با مدارا و بخشندگی با آنان رفتار کرد.
میراث جهانی آزادی و حقوق بشر
منشور کوروش، که در سال ۵۳۸ قبل از میلاد صادر شد، نه تنها یک سند تاریخی، بلکه به مثابه کهن‌ترین بیانیه حقوق بشر جهان شناخته می‌شود و به همین دلیل توسط سازمان جهانی یونسکو نیز به ثبت رسیده است.
دیدگاه‌های کوروش در این حوزه، فراتر از یک فرمان حکومتی بوده و مبانی اصول بنیادین انسانی را مطرح می‌کند که امروزه نیز معتبر هستند.
اساسی‌ترین اصل در منشور کوروش، فرمان او مبنی بر آزادی هر فرد در باورهای دینی و انجام آئین‌های مذهبی خویش است.
کوروش به صراحت اعلام کرد که هیچکس حق ندارد اهالی شهر را بیازارد و بر آنان ستم کند.
او با این اقدام، قانون سازگاری بین دین‌ها و باورها را پایه‌گذاری کرد و در هر منطقه‌ای که فاتح می‌شد، عقاید و ادیان آنها را به رسمیت می‌شناخت.
منشور کوروش به صورت قاطعانه بر آزادی بردگان و پایان دادن به بدبختی‌های مردم درمانده بابل تأکید می‌کند.
دستور او مبنی بر لغو کار اجباری، نمایانگر توجه ویژه به کرامت انسان و حقوق اولیه کار است.
این اقدام، کوروش را نه تنها یک فاتح، بلکه یک نجات‌دهنده معرفی کرد که در پی تأمین آزادی و آسایش مردم، صرف نظر از تعلقات نژادی یا قومی آن‌ها، بود.
دیدگاه کوروش بر این بود که امپراتوری بزرگ باید بر اساس همکاری فرهنگی و احترام به هویت‌های محلی بنا شود.
او اندیشه آن را نداشت که ممالک مفتوحه را ملزوم به اتخاذ روش واحد نماید.
این سیاست عاقلانه که با مدارا و احترام به ملل مغلوب همراه بود، منجر به پایه‌گذاری یک جامعه فراگیر و مبتنی بر کثرت‌گرایی شد که دوام و ثبات امپراتوری هخامنشی را برای مدت طولانی تضمین کرد.
در نهایت، تلاش مداوم کوروش برای برقراری عدل و داد و انصاف در رفتارهای مردم با یکدیگر، او را به الگویی از شاهی آزاده، بخشنده و برخوردار از سیاست ماهرانه توأم با شرافت انسانی تبدیل ساخت.