ایران برای اقبال سرزمین رویاست
اقبال ایران را نه فقط یک سرزمین تاریخی، بلکه سرزمین شعر و هنر میداند، ایران برای اقبال سرزمین رویاست.
به گزارش خبرنگار مهر، عصر شعر یادبود علامه اقبال لاهوری یکشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۴ با حضور محمد مدثر تیپو سفیر جمهوری اسلامی پاکستان، زاهد منیر محقق و اقبالشناس و جمعی از شعرای ممتاز ایرانی، پاکستانی، افغانستانی و تاجیکستانی در تماشاخانه مهر حوزه هنری انقلاب اسلامی برگزار شد.
در ابتدای این نشست، میلاد عرفانپور، شاعر و مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری، ضمن خوشآمدگویی به مهمانان گفت: افتخار داریم که در حوزه هنری از یکی از بزرگترین شاعران اسلامی سخن بگوییم.
ملت ایران و ملت شریف پاکستان از دیرباز برادران یکدیگر بوده و هستند و به نوعی پیکره فرهنگی واحدی دارند.
یکی از عناصر مهم این پیکره، شعر و ادبیات است.
اگرچه علامه اقبال لاهوری یکی از وجوه برجستهاش شاعری است، اما به فرموده مقام معظم رهبری اگر اقبال لاهوری را محدود به شعر کنیم، به او ظلم کردهایم.
وی افزود: خوشبختیم که این جلسه با نگاهی هنری و فرهنگی به اقبال لاهوری برگزار میشود.
اگر اندیشه و آزادگی وی در این زمانه احیا شود و میان ملتهای مسلمان مورد توجه قرار گیرد، بسیاری از چالشهای جهان امروز حل خواهد شد.
اقبال لاهوری از شاعرانی است که رسالت خود را در اندیشه انسانی و بشری میبیند و این همان نیازی است که امروز جهان اسلام احساس میکند.
انشاءالله روابط ادبی و شعری بین ایران و پاکستان گسترش یابد و ما در اینجا با آغوش باز از این همکاری استقبال میکنیم.
وی سخنان خود را با قرائت این غزل به پایان برد:
کم است اگر بگریم، کم است اگر بمیرم
در این میانه جز آه نمانده دستگیرم
چقدر راه تاریک، چقدر مرگ نزدیک
قیامتیست، اما چقدر دور و دیرم
چه دل بریده از من، که دشت دشت تنها
چه روی داده در من، که این همه کویرم
نهفتهام به سینه هزار زخم کاری
اگرچه کوهم و غم نمیکشد به زیرم
قسم به ردّ خون هزار طفل معصوم
از این سکوت ممتد درآمدهاست پیرم
چمن چمن گل سرخ، از این کرانه رفتند
منم که در گل خویش اسیرم و عبیرم
مرا به تیغت ای عشق صدا بزن، که شاید
به خون بگیرد آرام دل بهانهگیرم
یادبود اقبال لاهوری، نشانه عشق و علاقه متقابل میان دو ملت است
در ادامه، محمد مدثر تیپو، سفیر جمهوری اسلامی پاکستان در ایران، ضمن ابراز خرسندی از حضور در آیین یادبود اقبال لاهوری گفت: افتخار بزرگی است که امروز در این جلسه حضور دارم.
حوزه هنری یکی از ارگانهای مهم فرهنگی و تاریخی ایران است که نشان داده چگونه ایران فرهنگ چند هزار ساله خود را حفظ کرده و به جهانیان عرضه داشته است.
ایران برای من همچون خانه دوم است.
وی با اشاره به پیوندهای تاریخی و سیاسی دو کشور افزود: پاکستان تنها کشوری بود که در جنگ ۱۲ روزه در کنار ایران ایستاد.
در همان نخستین لحظهای که به ایران حمله شد، وزارت امور خارجه پاکستان اعلام کرد که ایران حق دفاع از خود را دارد و ما از این حق حمایت میکنیم.
همانطور که در جنگ پاکستان و هند، ایران نیز در کنار پاکستان ایستاد و من از این بابت از ایران تشکر میکنم.
تیپو با تأکید بر گسترش روابط دو کشور گفت: ارتباط امروز ایران و پاکستان در همه زمینهها به اوج خود رسیده و مسئولان هر دو کشور پیگیر ارتباطات نزدیکتر هستند.
برگزاری آیین یادبود برای یکی از بزرگترین متفکران پاکستان، نشانه عشق و علاقه متقابل میان دو ملت است و باعث شده من ایران را بیش از پیش دوست بدارم.
وی ادامه داد: هر مسئولی از ایران که به پاکستان سفر میکند، از جمله شهید سید ابراهیم رئیسی، مسعود پزشکیان و محمدباقر قالیباف، بر سر مزار اقبال لاهوری حاضر میشود و این نشان میدهد که شعر وی تا چه اندازه برای مردم ایران ارزشمند است.
شما ایرانیان اقبال لاهوری را بهتر از من میشناسید، اما نمادهایی که در شعر وی وجود دارد، فراتر از زمان و مکان است.
سفیر پاکستان افزود: پدر و پدربزرگ من به فارسی تسلط داشتند و آثار اقبال لاهوری را به خوبی میشناختند.
در کتابهای وی، مطالبی وجود دارد که انقلاب اسلامی ایران را بهزیبایی توصیف میکند.
تنها تأسف من این است که فارسی بلد نیستم؛ زبانی که به غایت لطیف و غنی است و هیچ زبان دیگری را نمیشناسم که بتوان آن را با فارسی مقایسه کرد.
سال ۲۰۲۷ سال اقبال است
وی در ادامه گفت: علامه اقبال لاهوری عشق عمیقی به پیامبر اکرم (ص) داشت و این عشق در اشعار او موج میزند.
در سال ۲۰۲۷ قرار است سال اقبال لاهوری برگزار شود و از حوزه هنری نیز دعوت میکنم در کنار ما باشد و همکاری کند.
امروز دنیای اسلام با مشکلات فراوانی روبهرو است و بیش از هر زمان نیاز به وحدت دارد.
مقام معظم رهبری نیز بر این وحدت تأکید دارند و اقبال لاهوری نیز همین پیام را در اشعارش به ما منتقل کرده است.
از کشور ایران، حوزه هنری و مردم شریف ایران صمیمانه تشکر میکنم.
دیوانه نیستم، دل از ایران نمیکنم
در ادامه برنامه، شاعران مختلف از کشورهای ایران، پاکستان، افغانستان و تاجیکستان به شعرخوانی پرداختند.
مرتضی امیری اسفندقه با بیان سخنانی درباره اقبال لاهوری شعری در وصف ایران خواند:
دیوانه نیستم دل از ایران نمیکنم
از سرزمین مادری ام مام میهنم
سردم نکرد هیبت چپ، دار دار راست
هر کار میکنند دل از آن نمیکنم
تغییر کرد موضع و موضوع بارها
ایران ولی عوض نشد و من همان منم
راهم به خاک پاک وطن ختم میشود
خود را به هر دلیل به هر راه میزنم
سبز و سپید و سرخ، شکفتن، شکوه، شرم
ایران جاودانه من، میهن زنم
تهمینه ای که عاشق یک نخل تازه است
آغوش باز حجب و حیای تهمتنم
ایران خون و خاطره، ایران عشق باز
ایران امن از تب و تلواسه ایمنم
تهران که پایتخت سرود و ترانه است
شبهای پر ستاره کرمان روشنم
مشهد که خاستگاه نخستین ترانههاست
تبریز پاک خاک حماسه پراکنم
شاید به میخ مرگ ولی نه ولی نه نه
دیوانه نیستم دل از ایران نمیکنم...
حسن رضا، شاعر پاکستانی شعرهایی به زبان اردو خواند که حاضران اردو زبان او را تشویق کردند.
محمود حبیبی کسبی، قصیدهای بلند در نعت رسول اکرم خواند:
ای آخرین نبی که شدی اول انتخاب
ای عقل اولی که شدی آخرین خطاب
با تو خدا چه سنگ تمامی گذاشته
ای پاسخ تمام سوالات بیجواب
علت تویی و افسر لولاک بر سرت
باقی خلقت است طفیلی آن جناب
جز مصحف شریف تو که نور مطلق است
نیرنگ از سواد و بیاض است هر کتاب
غرق تکلم ملکوت آمدی ز کوه
پیچیده در عبایی و عالم به پیچ و تاب
روی لبت قناری وحی است نغمه خوان
قمری حق به حنجرهات میزند رباب
هر حسن را مکارم اخلاق تو ختام
خلق عظیم توست کلید در ثواب
در قلب عصر سنگی بتهای کینهجو
آیین مهر و مرحمتت کرد انقلاب
پیش از تو عشق را بشر از یاد برده بود
محصور مانده بود به زندان خورد و خواب
از شور زار مکه گشودی ره بهشت
از سنگ خاره نیز برافشاندهای گلاب
تو دختران زنده به گور حجاز را
ریحانه ساختی و رها کردی از عذاب
دریای روشن تو بغل باز کرد و شد
منجی رودهای گرفتار منجلاب
بستی عمامه وا شده درهای آسمان
باران رحمت است که میبارد از سحاب
احمد به روی عرش و محمد به روی فرش
در این میان تو را به چه نامی کنم خطاب؟
طاهایی و بشیر و نذیری و مصطفی
یاسینی و حبیب و نقیبی و مصطفی
یا ایها المدثر یا سید الرسل
یا ایها المزمل یا مالک الرقاب
در عشق تو ملائکه مجبور شد ولی
ما عاشق توییم محمد به انتخاب...
در ادامه شاه منصور از تاجیکستان، سید احمد حسینی شهریار شاعر پاکستانی، علی محمد مؤدب و علی داوودی نیز اشعار خود را قرائت کردند.
اقبال پایداری ایران را از الطاف الهی میدانست
در بخش دیگری از این مراسم، زاهد منیر عامر محقق و اقبالشناس و رئیس کرسی پاکستان شناسی و اردوی دانشگاه تهران، به بیان دیدگاههای خود پرداخت و گفت: در روزگاران کهن، ایران یکی از کشورهایی بود که سرنوشت دنیا را تعیین میکرد.
با گذشت هزاران سال، ایران همچنان بهعنوان نیرویی زنده در جهان حضور دارد.
اقبال لاهوری، زبان فارسی را زبان شیرینی میدانست و در اشعار خود بارها از تاریخ ایران یاد کرده است.
او پایداری ایران را از الطاف الهی میشمارد و معتقد بود که ایران بهواسطه هنر و فرهنگ ممتاز خود، در صحنه جهانی جایگاه ویژهای دارد؛ تا آنجا که مستکبران جهان از ایران هراس دارند و این خود عنایت خداوند است.
وی افزود: برخی اقبال لاهوری را با کیخسرو و پادشاهان ایران مقایسه کردهاند، اما او با این دیدگاه موافق نبود و معتقد بود نباید کشورها را تنها با فرمانروایانشان شناخت.
آشنایان با اندیشه اقبال لاهوری میدانند که او با اشعار خود ضربهای سخت بر استکبار وارد کرده و برای تحقق اندیشههای آزادیخواهانهاش مبارزه کرد.
زاهد منیر ادامه داد: مفهوم قومیت اسلامی در نگاه اقبال لاهوری، الهامگرفته از هجرت پیامبر(ص) است و هر اندیشهای که بر پایه نفی ظلم باشد، از نظر او برآمده از هویت ایرانی است.
وی همچنین گفت: دلبستگی اقبال لاهوری به ایران تنها سیاسی یا تاریخی نبود؛ او به گنجینه ادبی و هنری ایران نیز عشق میورزید و در اشعارش از بزرگان ادب فارسی چون حافظ، سعدی، جامی و فردوسی یاد میکند.
این شاعر ایران را نه فقط یک سرزمین تاریخی، بلکه سرزمین شعر و هنر میداند، ایران برای اقبال سرزمین رویاست.
شهرهایی چون شیراز، اصفهان و تبریز در شعر او تنها شهر نیستند، بلکه نماد هویت فرهنگی ایران هستند.
او همچنین توس را به یاد فردوسی بزرگ ستوده است.
اگرچه هرگز به ایران سفر نکرد، اما دل اقبال لاهوری برای ایران میتپید و دل ایرانیان نیز برای اقبال لاهوری.
در پایان این مراسم، ماشاءالله شاکری، سفیر اسبق ایران در پاکستان، نیز به شعرخوانی پرداخت.