خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

یکشنبه، 18 آبان 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

دو نایینی در آینه‌ تاریخ؛ فقیه استبدادستیز یا معمار مردم‌سالاری دینی؟

مهر | دین و اندیشه | یکشنبه، 18 آبان 1404 - 09:40
میرزای نایینی هم از استبداد می‌گریخت، هم از هرج‌ومرج غربی. اما روایت‌هایی که امروز از او ساخته می‌شود، بیش از آن‌که به حقیقت نزدیک باشد، ساخته و پرداخته‌ منازعات سیاسی معاصر است.
ناييني،دين،حقيقت،حوزه،ديني،اسلامي،ولايت،حكومت،انقلاب،فقيهي،ت ...

خبرگزاری مهر، یادداشت مهمان_ زینب صفایی، پژوهشگر حوزه دین: در تاریخ اندیشه سیاسی ما، گاه چهره‌هایی ظهور می‌کنند که از زمان خود فراتر می‌روند؛ متفکرانی که اگر درست فهمیده نشوند، یا قدیسان بی‌عمل می‌شوند یا متهمان مظلوم تاریخ.
میرزای نایینی دقیقاً از همین تبار است؛ فقیهی اصولی، عارف به زمان، که هم از استبداد می‌گریخت، هم از هرج‌ومرج غربی.
اما روایت‌هایی که امروز از او ساخته می‌شود، بیش از آن‌که به حقیقت نزدیک باشد، ساخته و پرداخته منازعات سیاسی معاصر است.
در یک‌سو، روشنفکران غرب‌گرا او را «پدر مشروطه‌خواهی سکولار در ایران» معرفی می‌کنند، فقیهی که گویا بر ضد استبداد دینی شوریده است؛ و در سوی دیگر، مخالفان ناآشنا با ژرفای آثارش، می‌پندارند او از اساس در مسیر تجدد غربی لغزیده است.
هر دو تصویر جعلی است؛ زیرا نایینی نه منتقد دین، بلکه منتقد تحریف دین بود و نه قائل به حذف فقاهت از سیاست، بلکه مدافع عقلانیت دینی و نظارت شرع بر قدرت بود.
کتاب «تنبیه‌الامه و تنزیه‌الملة» همان متنی که بعضی آن را سند سکولاریسم در جهان اسلام پنداشته‌اند، در حقیقت مانیفست فقهی حکومت ولایتیه در برابر «حکومت مالکیت استبدادیه» است.
او میان دو نوع حکومت تفاوتی بنیادین قائل بود: یکی مبتنی بر اراده‌ی شخصی سلطان که خود را مالک رعیت می‌دانست و دیگری، مبتنی بر ولایت الهی که حاکم در آن، امین مردم و تابع شریعت است.
این، نخستین تفسیر منسجم از حکومت دینی با امکان نظارت عمومی است؛ همان حلقه فکری که بعداً در نظریه ولایت فقیه و ساختار جمهوری اسلامی تداوم یافت.
تحریف بزرگ آنجاست که گفته می‌شود نایینی در واپسین سال‌ها از نوشته خود برگشت و کتاب را جمع کرد.
حال آنکه او نه به نفی مبانی خود، بلکه به اعتراض به مشروطه انگلیسی و نفوذ عوامل غرب در نهضت چنین کرد.
وقتی فهمید شعار عدالت‌خواهی در دست کسانی افتاده که دین را مانع توسعه می‌دانند، قلم را کنار گذاشت تا حقیقت اندیشه‌اش بازیچه‌ی سیاست نشود.
سکوت او از ایمان بود، نه انکار.
این روایت اگر درست فهمیده شود، نقطه‌ای زرین در پیوند میان حوزه، مردم، و انقلاب اسلامی را آشکار می‌سازد.
نایینی نشان داد که فقه، اگر زنده و پویا باشد، می‌تواند به زبان سیاست سخن بگوید، بی‌آنکه در بازی قدرت غرق شود.
او می‌گفت اطاعت از سلطان عادل، در حقیقت اطاعت از قانون خداست؛ و قانون خدا همان‌جایی معنا دارد که ناظرانش فقها باشند، نه سیاست‌ورزان بی‌دین.
در برابر منطق غرب که مشروعیت را از رأی اکثریت می‌گیرد، او مشروعیت را در پیوند عدالت، علم و ولایت می‌جست.
اما چرا امروز دشمن بر تحریف نایینی چنین اصرار دارد؟
زیرا اگر نسل جوان حوزه و دانشگاه بداند که یک قرن پیش، فقیهی دقیق و دردآشنا، مبانی فقهی مردم‌سالاری دینی را طراحی کرده بود، دیگر سخن از وارداتی بودن جمهوری اسلامی یا تقلید از مدل غربی، بی‌پایه می‌شود.
نایینی همان چشمه‌ای است که اندیشه‌های امام خمینی در بطن آن جوشید.
او ثابت کرد که می‌توان در دل سنت ماند و برای آینده سخن گفت؛ می‌توان فقیه بود و در عین‌حال به آزادی مردم و نظارت ملت ایمان داشت.
تلاش برای تبدیل نایینی به روشنفکری ضدولایت، در حقیقت تلاشی برای بریدن ریشه‌ی انقلاب از حوزه است؛ همان پروژه‌ای که از آغاز انقلاب، با واژه‌هایی زیبا اما نیت‌هایی تاریک دنبال شد.
آنان خوب می‌دانند اگر حوزه علمیه بداند نایینی و شیخ فضل‌الله و امام خمینی، بر یک خط فکری و فقهی‌اند با اختلاف روش‌ها و اختلاف زمانه دیگر نمی‌توان میان فقه و آزادی، میان دین و مردم، شکاف انداخت.
در این نبرد روایتی، کار ما فقط نقل تاریخ نیست؛ بلکه بازگشت به روح اجتهاد است.
باید نشان دهیم که اندیشه‌ی نایینی هنوز زنده است، زیرا بر اصولی استوار است که زمان آن‌ها را کهنه نمی‌کند: نفی استبداد، نفی غرب‌زدگی و دفاع از ولایت عادل.
او خود می‌گفت: «کلمهٔ عدل، فصل‌الخطاب میان حکومت‌هاست».
امروز، آن کلمه دوباره آزموده می‌شود؛ در روزگاری که عده‌ای می‌کوشند عدالت را از دین جدا کنند تا دین را بی‌اثر سازند.
بازخوانی نایینی، بازسازی حافظه‌ی تاریخی ماست؛ بازگرداندن پیوند میان حوزه و مردم، تا انقلاب اسلامی در ریشهٔ خود شناخته شود نه در روایت دشمن.
نایینی واقعی در برابر نایینی مصادره‌شده، یعنی دفاع از حقیقت عقلانیت دینی و ایمان سیاسی‌ای که هنوز می‌تواند چراغ راه آینده‌ی تمدن اسلامی باشد.