خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

یکشنبه، 18 آبان 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

هدف ترامپ از دیدار با روسای‌جمهور قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان،ترکمنستان و ازبکستان چه بود؟

اعتماد | همه | یکشنبه، 18 آبان 1404 - 09:06
نوذر شفیعی نوشت: دونالد ترامپ، رییس‌جمهور ایالات‌متحده روز پنجشنبه 15 آبان در کاخ سفید میزبان رهبران پنج کشور آسیای میانه ازجمله قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان بود. این دیدار که در فضای رقابت فزاینده قدرت‌های جهانی بر سر منابع طبیعی و نفوذ ژئوپلیتیک این منطقه برگزار شد، ازسوی ناظران سیاسی تلاشی برای گسترش حضور و نفوذ امریکا در قلب آسیای میانه توصیف شده است.
آسياي،امريكا،نفوذ،روسيه،چين،مركزي،قدرت،منطقه،كشورهاي،ميانه،ح ...

کد خبر: 746308 | ۱۴۰۴/۰۸/۱۸ ۰۸:۴۲:۰۰
«بازگشت استراتژیک امریکا به قلب آسیا» عنوان یادداشت نوذر شفیعی برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده؛ دونالد ترامپ، رییس‌جمهور ایالات‌متحده روز پنجشنبه 15 آبان در کاخ سفید میزبان رهبران پنج کشور آسیای میانه ازجمله قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان بود.
این دیدار که در فضای رقابت فزاینده قدرت‌های جهانی بر سر منابع طبیعی و نفوذ ژئوپلیتیک این منطقه برگزار شد، ازسوی ناظران سیاسی تلاشی برای گسترش حضور و نفوذ امریکا در قلب آسیای میانه توصیف شده است.
بنابر گزارشاتی احتمالا واشنگتن با این ابتکار، می‌کوشد توازن قدرت را در منطقه‌ای که سال‌ها زیر سلطه روسیه بوده و اکنون به صحنه حضور پررنگ چین بدل شده، به سود خود تغییر دهد.
ترامپ در این نشست آسیای میانه را منطقه‌ای بسیار ثروتمند خواند و بر تعهد امریکا برای تقویت روابط با این پنج کشور تاکید کرد.
او همچنین مدعی شد یکی از محورهای اصلی همکاری‌های آتی، تامین و توسعه زنجیره مواد معدنی حیاتی از این کشورها خواهد بود؛ عناصری که برای فناوری‌های نوین و گذار جهانی به انرژی‌های پاک حیاتی شمرده می‌شوند.
به گفته ترامپ، دولت او در هفته‌های اخیر توافق‌هایی با متحدان و شرکای جهانی برای تقویت امنیت اقتصادی امریکا و گسترش زنجیره تامین مواد معدنی امضا کرده است.
با این همه این دیدار در شرایطی انجام شد که کشورهای غربی در رقابتی تنگاتنگ با روسیه و چین، برای دستیابی به ثروت معدنی آسیای میانه شامل اورانیوم، مس، طلا و عناصر نادر خاکی می‌کوشند تا وابستگی خود به پکن و مسکو را کاهش دهند.
در هر حال اکنون نیز به نظر می‌رسد آنچه در روابط امریکا و کشورهای آسیای مرکزی اتفاق می‌افتد، به نوعی نشانه بازگشت امریکا به کشورهای آسیانه میانه است.
البته این بدان معنا نیست که امریکا پیش‌تر با این کشورها رابطه‌ای نداشته است، اما زمانی که پایگاه «خان‌آباد» در ازبکستان و پایگاه «ماناس» در قرقیزستان تعطیل شد، این تعطیل شدن در همان زمان به عنوان نشانه‌ای از خروج استراتژیک امریکا از آسیای مرکزی تلقی شد.
در آن مقطع همچنین این خروج به عنوان نتیجه فشارهای اعمال شده توسط روسیه و چین بر کشورهای آسیای مرکزی تفسیر شد و تحلیلگران آن را نتیجه موازنه قدرت در منطقه تعبیر کردند.
اگر حوادث گذشته را مبنا قرار دهیم و اقدامات اخیر امریکا در آسیای مرکزی را مورد بررسی قرار دهیم، قاعدتا می‌توان برداشت کرد که نوعی بازگشت استراتژیک امریکا به این منطقه در حال شکل‌گیری است.
بازگشت امریکا، اگرچه هنوز در مراحل اولیه قرار دارد، می‌تواند زمینه‌ساز نفوذ سیاسی و امنیتی این کشور در کشورهای آسیای مرکزی شود و بدون تردید تهدیدی علیه نفوذ و منافع چین و روسیه محسوب می‌شود.
در روابط قدرت‌های بزرگ، هر بازیگری دارای یک حوزه نفوذ است و هرگاه یکی از بازیگران وارد حوزه نفوذ دیگری شود، معمولا باعث عقب‌نشینی آن قدرت دیگر خواهد شد.
آسیای مرکزی به‌ طور تاریخی حوزه نفوذ روسیه است، با این حال روسیه به چین اجازه و امکان داده بود تا در این منطقه نفوذ پیدا کند.
نفوذ چین در آسیای مرکزی، همزمان به نوعی محدودکننده نفوذ روسیه نیز بوده است.
پس چرا روسیه به چین اجازه حضور در منطقه نفوذ خود را داد؟
پاسخ این پرسش در روابط بین‌الملل اصطلاح «استراتژی واگذاری قدرت به دلایل رئالیستی» است.
منظور از این اصطلاح آن است که چون روسیه نمی‌توانست در مقابل امریکا، آسیای مرکزی را تحت‌الحفظ خود نگه دارد برخلاف میل خود، به چین اجازه داد تا وارد آسیای مرکزی شود تا از این طریق، عرصه را بر امریکا تنگ کند.
اتفاقا این استراتژی در گذشته موثر واقع شد و منجر به خروج امریکا از آسیای مرکزی شد.
حال اگر اقدامات اخیر امریکا در آسیای میانه را به عنوان اولین گام‌ها برای نفوذ مجدد به آسیای مرکزی درنظر بگیریم، می‌توان گفت که قطعا در این منطقه عرصه بر چین و روسیه تنگ خواهد شد، چراکه بازی در روابط قدرت‌ها از قاعده حاصل جمع جبری صفر تبعیت می‌کند.
این بدان معنا است که نفوذ یک قدرت جدید در حوزه نفوذ قدرت قدیم، معمولا به عقب‌نشینی قدرت قدیم منجر می‌شود.
به عبارت دیگر برد یکی باخت دیگری خواهد بود.
بنابراین، اگر اجلاس و میزبانی اخیر واشنگتن از رهبران کشورهای آسیای میانه را نشانه‌ای از بازگشت استراتژیک امریکا به آسیای مرکزی قلمداد کنیم این موضوع می‌تواند موقعیت چین و روسیه در منطقه را تضعیف کرده و توانایی آنها را در رقابت در بازی بزرگ میان قدرت‌ها در سطح جهانی کاهش دهد.
اکنون نیز توپ در زمین روسیه و چین است تا تصمیم بگیرند که حضور امریکا در آسیای مرکزی را چگونه ارزیابی و تفسیر کنند.
آیا براساس تفسیر و تلقی آنها این حضور صرفا اقتصادی و کم‌رنگ است یا اینکه یک حضور استراتژیک و موثر و پررنگ به حساب می‌آید؟
با این حال حتی اگر حضور امریکا در این منطقه جنبه اقتصادی داشته باشد، اقتصاد به عنوان روزنه‌ای برای نفوذ سیاسی و امنیتی خواهد بود.
در این راستا، چین و روسیه باید در قالب سازمان همکاری شانگهای کشورهای آسیای مرکزی را قانع کنند که نفوذ امریکا در این کشورها نباید از حد یک همکاری اقتصادی فراتر رود.
در غیر این صورت یعنی اگر میزان این نفوذ به سطح سیاسی و امنیتی رسید نه تنها موقعیت چین و روسیه درآسیای مرکزی تضعیف می‌شود، بلکه اعتبار و انسجام سازمان همکاری شانگهای نیز به خطر خواهد افتاد.
امروزه قدرت‌های بزرگ برای تضعیف رقیب از استراتژی «وجینگ» یا شکاف‌افکنی استفاده می‌کنند.
در قالب این استراتژی یک قدرت بزرگ سعی می‌کند از طریق نفوذ در قلمرو فردی یا نهادی قدرت‌های بزرگ دیگر، بین آن قدرت بزرگ و شرکایش شکاف اندازد.
از این منظر به نظر می‌رسد امریکا دقیقا این استراتژی (وجینگ) را علیه روسیه و چین در آسیای مرکزی به کار گرفته است.
بدین معنی که سعی می‌کند با جدا کردن کشورهای آسیای مرکزی از روسیه و چین به نوعی سازمان همکاری شانگهای را دچار مشکل کند.
در هر حال در صورتی که نفوذ امریکا در این منطقه ادامه یابد، سایر عناصر نفوذ روسیه و چین در آسیای مرکزی، ازجمله پروژه «کمربند و جاده»، سرمایه‌گذاری‌های چین و نفوذ سیاسی و نظامی روسیه، تحت تاثیر قرار خواهند گرفت.
این اقدام عملا پیامد استراتژیک مهم دیگری نیز دارد و آن ایجاد فاصله میان روسیه و چین، هم از نظر جغرافیایی و هم طبیعتا امنیتی است.
به این دلیل که آسیای مرکزی پهنه‌ای است که چین و روسیه را درنهایت به یکدیگر متصل می‌کند و در شرایط کنونی نزدیکی چین و روسیه و در پی آن همراهی آسیای مرکزی با مسکو و پکن به عنوان مانعی برای گسترش نفوذ امریکا در سطح جهان محسوب می‌شود.
اگر این محور شکسته شود، در حقیقت توانایی چین و روسیه در مقابله با ایالات‌متحده کاهش خواهد یافت و فرصت‌های نفوذ امریکا در دیگر نقاط جهان افزایش پیدا خواهد کرد.
درنهایت، نفوذ امریکا در آسیای مرکزی یک بازی بزرگ قدرت است و برای چین و روسیه تهدیدی جدی محسوب می‌شود.
این روند می‌تواند موازنه قدرت در منطقه و فراتر از آن را دستخوش تغییر کند و جایگاه چین و روسیه را در این پهنه حیاتی تضعیف نماید.