رسانه عبری: یک نظامی دیگر هم به لیست خودکشی افزوده شد
یک رسانه عبری زبان اعلام کرد، یک نظامی دیگر اسرائیلی هم که تاب تبعات جنایات جنگی به وقوع پیوسته را نداشت، به زندگی خود پایان داد و نامش به لیست افرادی که بر اثر این جنگ دست به خودکشی زدهاند، افزوده شد.
به گزارش مشرق، روزنامه هاآرتص در گزارشی که در شماره ویژه نامه آخر هفتهاش منتشر شد به داستان یک افسر اسرائیلی پرداخت که به خاطر تبعات جنگ ترجیح دادن به زندگی خود پایان بدهد.
به اعتراف این رسانه، نظامی که دست به خودکشی زده، از افسران عالی رتبه ذخیره ارتش اسرائیل بوده و جزو تکنیسینهای هدایت هواپیماهای بدون سرنشین ارتش اسرائیل بود، جایگاه شغلی وی باعث شده است که به رغم آنکه دیگر زنده نیست اما ارتش اسرائیل اجازه افشای نام وی را ندهد، با این حال یکی از نزدیکانش که هویت وی هم اعلام نشده خبر داد که این نظامی همواره تاکید میکرد، عواقب این جنگ بسیار بیشتر از آن چیزی که بتوان آن را تصور کرد، چون او جنایات و کشتارهایی را دیده است که قابل فراموش شدن نیست.
در بخشهای دیگری از این گزارش طولانی آمده است: ساعت شش عصر، در یک آرامگاه نظامی در مرکز (فلسطین اشغالی)، دهها افسر نیروی هوایی در صفهایی خاموش در حال حرکت هستند، که در میان آنها شماری از فرماندهان ارشد نیز دیده میشوند.
در کنار آنها، بسیاری دیگر ایستادهاند، تعداد این افراد به صدها نفر میرسد.
کلمات ستایش یکی پس از دیگری از زبان این افراد جاری میشوند، اما نه میکروفون خارجی آنها را ضبط میکند، و نه لنز دوربینی اجازه دارد در آغوش گرفتن یا اشکها را ثبت نماید.
اگر این مراسم زیر آسمان باز نبود، میشد گفت که یک مراسم خاکسپاری پشت درهای بسته است.
با وجود گذشت چندین ماه از آن روز، هنوز نام مردی که در آنجا به خاک سپرده شد، ممنوع الانتشار است.
او یک افسر ذخیره بلندپایه، و از قدیمیترین و برجستهترین اپراتورهای هواپیماهای بدون سرنشین در ارتش اسرائیل بود.
اما او، مانند بسیاری از کسانی که جنگ روح و روان آنها را در هم شکست و وادار به پایان دادن به زندگیشان کرد، برای عموم مردم ناشناخته باقی ماند — همچنان که دلایلی که او را به آن سرانجام رساند نیز مبهم ماند.
یکی از کسانی که در کنار او خدمت میکرد، در تلاش برای رفع این ابهام میگوید: «او نتوانست فجایع جنگ، (جنایاتی که ارتش رژیم صهیونیستی مرتکب میشد) فشار و مرگی را که همه چیز را احاطه کرده بود، تحمل کند.
دیدم که او ذرهذره پژمرده شد، تعادل روانیاش را از دست داد، گویی زندگی در حال ترک کردن او بود».
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: همین شخص تعریف میکند که این افسر بلندپایه که به زندگی خود پایان داد، مسئول اجرای حملات نبوده، بلکه مسئول بلند شدن و فرود آمدن هواپیماها بود — آنچه در ارتش به آن «اپراتور پرواز خارجی» میگویند.
اما او همه چیز را میدید و از نتایج هر پرواز آگاه بود.
«فهمیدم که این موضوع برایش سنگین است و مشارکتش در آن، زخمهایی در درونش باقی میگذارد.
بسیاری از ما موفق میشویم آنچه را میبینیم انکار کنیم، اما دیوار او شکست.
این اتفاق ناگهانی نیفتاد، بلکه آهسته و گام به گام دچار فرسایش شد».
یک اپراتور هواپیماهای بدون سرنشین دیگر که از زمان آغاز جنگ بیش از پانصد روز در ذخیره خدمت کرده است، همین احساسات را بیان میکند: «مردم فکر میکنند کار ما شبیه بازی کردن با پلیاستیشن است، اما بسیار از این تصور به دور است.
درست است که ما از نظر فیزیکی از میدان نبرد دور هستیم، اما از نظر روانی نزدیکترین افراد به آن هستیم.
ما حملات (جنایات) را با وضوحی فراتر از تصور میبینیم، همه چیز را از طریق دستگاههای ارتباطی میشنویم، و کاملاً درک میکنیم که هر فشار دکمه چه معنایی دارد».