رسانه ملی چقدر در شکلگیری بحران آب مقصر است؟
مکررا گفته میشود که رسانه ملی باید قبل از هر اتفاقی در جامعه، به پیشگیری و آگاهسازی مردم اندیشه کند...!! تکتک افراد جامعه به آب، این ثروت ملی وابستهاند و بحران آب را باید یک فاجعه هولناک ملی نامید و مردم کشورمان این موضوع مهم را باید با تذکرات و هشدارهای ممتد درک کنند. بارها و بارها از طریق همین مطبوعات اعلام شده که رسانه ملی، از بین این همه شبکههای فعال خود، حداقل میتواند شبکه آموزش خود را نسبت به برنامهسازی در این زمینهها مجاب کند، اما متاسفانه این اتفاق نمیافتد.
مکررا گفته میشود که رسانه ملی باید قبل از هر اتفاقی در جامعه، به پیشگیری و آگاهسازی مردم اندیشه کند...!!
تکتک افراد جامعه به آب، این ثروت ملی وابستهاند و بحران آب را باید یک فاجعه هولناک ملی نامید و مردم کشورمان این موضوع مهم را باید با تذکرات و هشدارهای ممتد درک کنند.
بارها و بارها از طریق همین مطبوعات اعلام شده که رسانه ملی، از بین این همه شبکههای فعال خود، حداقل میتواند شبکه آموزش خود را نسبت به برنامهسازی در این زمینهها مجاب کند، اما متاسفانه این اتفاق نمیافتد.
کد خبر: 746129 | ۱۴۰۴/۰۸/۱۷ ۱۳:۴۶:۵۴
«در بحران آب با خلأ آموزش از طریق رسانه ملی مواجهیم» عنوان یادداشت شاهپور محمدی برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده؛ بحث این روزهای کشور، خشکسالی و بحران آب است.
گفته میشود در صورت تشدید بحران، احتمال جیرهبندی آب یا حتی تخلیه تهران، گزینههای پیش روی دولت خواهد بود.
بیش از پنج سال است که کشور با بحران بیآبی و خشکسالی مواجه است، اما دولت به این نتیجه رسید که باید برخی اقداماتی را انجام دهد.
سوالی که مطرح میشود اینکه در مدت پنج سال گذشته، وظایف و تکالیف مردم در امر کنترل این امور تا زمان رفع بحران، تا چه میزان یادآوری و هشدارهای لازم در این زمینه داده شده است؟
مرجع آموزش همگانی مردم در امر صرفهجویی و استفاده درست و بهینه از آب، چه کسی و کدامین مرجع قانونی در کشور بوده است؟
اگر رسانه ملی کشور، مسوولیت آموزش و فرهنگسازی در این زمینهها را داشته باید پرسید به وظایف خود در این زمینهها تا چه حد عامل بوده است؟
مدام از طریق مطبوعات به خلأ آموزش در کشور اشاره میشود که اگر مسوولیت آموزش مهارتهای زندگی در همه حوزههای اجتماعی به عهده رسانه ملی است، پس چرا برنامههای آموزشمحور را به شکل گسترده در این رسانه شاهد نیستیم؟
اصحاب قلم در مورد لزوم آموزش در جامعه تا کی باید بنویسند و فریاد کنند و هشدار دهند که وظیفه اصلی رسانه ملی، آموزش مهارتها و راه و روش صحیح زندگی برای مردم است و گوشی برای شنیدن آن وجود نداشته باشد؟
تا کجا باید از معضلات اجتماعی در مطبوعات بنویسیم و رسانه ملی را مخاطب قرار دهیم و به خلأ آموزش در این زمینهها بپردازیم و مدتی بگذرد، باز از اقدامات عملی در این رسانه خبری نشود؟!
این عدم توجه به چه معناست؟
مگر چنین مطالباتی، خواستههای شخصی محسوب میشوند که رسانه ملی نخواهد به آنها توجهی نشان دهد؟
هماکنون نیز با موضوع و بحران بزرگتری به نام آب و خشکسالی طرفیم.
مثل همان معضلات اجتماعی که مدام در مطبوعات به آنها پرداخت میشود و گوش شنوایی برای آموزش و پیشگیری در مورد آنها مشاهده نمیشود، اینبار نیز ظاهرا قرار نبوده و نیست این رسانه حرکت بزرگی در راستای پرداخت گسترده به این بحران ملی از خود نشان دهد.
مدیران رادیو و تلویزیون کشور توضیح دهند وقتی گفته میشود حداقل شبکه آموزش سیما را برای آموزش خلأهای موجود فرهنگی و بالا بردن سطح مهارت زندگی مردم اختصاص دهید، چرا اهمیتی به این خواسته که جنبه عمومی و همگانی دارند، نمیدهند؟
تا کی قرار است در زمینه تعلیم و آموزش و روشنگری در مورد مشکلات و معضلات مردم، این رسانه از جامعه خود عقب بماند؟!
در مورد بحران آب در کشور هنوز شهروندان به درستی نمیدانند که میزان مصرف روزانه یک هموطن در شرایط بیآبی و قحطی چقدر است؟
رسانه ملی موظف است با کمک مراکز ذیربط در مورد این گرفتاری بزرگ ملی بهطور شبانهروزی به برنامهسازی پرداخته و فرهنگسازی کند تا مردم در امر مهم مدیریت آب مشارکت کنند، نه اینکه به چندین آگهی و میان برنامه کوتاه در این زمینهها بسنده کرده و رفع تکلیف کند.
رسانه ملی نباید در مورد بحران به این بزرگی، خنثی و بیتفاوت عمل کند.
سالیان سال است که از طریق مطبوعات در مورد لزوم آموزشهای همگانی از طریق تلویزیون در همه حوزههای اجتماعی برای مردم گفته و گوشزد میشود، اما چرا رسانه ملی در این زمینهها ضعیف عمل میکند؟
واقعا جای سوال است!!
چرا آموزشهای لازم، قبل از هر اتفاقی از طریق این رسانه فراگیر ملی به مردم داده نمیشود؟
هماکنون در مورد موضوع بحران آب با مشکلات فرهنگی عدیدهای مواجهیم.
بخشی از مردم که شرایط مالی مناسبتری دارند با این تصور زندگی میکنند که چون توان پرداخت بهای آب و برق را با هر قیمت و تعرفهای دارند، بنابراین مجازند به هر میزان از آب و انرژی ملی کشور استفاده کنند.
همین فرهنگ غلط، متاسفانه به این طیف از مردم تفهیم نشده است که داشتن پول هنگفت در امر استفاده از آب و انرژی ملاک نیست و در شرایط بحران خشکسالی، همه آحاد جامعه، با هر نوع استطاعت مالی، موظفند به یک اندازه و در یک سطح از منابع ملی کشور استفاده کنند.
همین موضوع به ظاهر ساده و کوچک را اکثر مردم، مخصوصا قشر مرفه جامعه نمیدانند در حالی که رسانه ملی میتواند در این زمینههای فرهنگی به راحتی ورود کرده و مدام با تولید و ساخت برنامههای آموزشی، به آگاهسازی عمومی بپردازد.
رسانه ملی توضیح دهد که چرا نسبت به اینگونه مفاهیم فرهنگسازیها بیتفاوت است؟
مگر دستاندرکاران رسانه در این کشور زندگی نمیکنند و با فرهنگ جامعه آشنایی ندارند؟
وقتی از آموزشهای فردی در این زمینهها خبری نباشد برخی از روی غفلت و نادانی به هرگونه ریخت و پاش و اعمال و رفتار غیرمنطقی و حتی غیرقانونی در جامعه دست زده و نظم عمومی جامعه را به هم خواهند ریخت.
چرا باید این رسانه هر بار که کشور با مشکلات عدیدهای مواجه میشود، منتظر بماند تا صرفا به پیامدها پرداخته و به اطلاعرسانیهای بعد از اتفاقات در قالب خبر و گزارش اکتفا کند؟
گزارشهای خبری بعد از ایجاد بحران، به چه درد مردم خواهند خورد؟
مکررا گفته میشود که رسانه ملی باید قبل از هر اتفاقی در جامعه، به پیشگیری و آگاهسازی مردم اندیشه کند...!!
تکتک افراد جامعه به آب، این ثروت ملی وابستهاند و بحران آب را باید یک فاجعه هولناک ملی نامید و مردم کشورمان این موضوع مهم را باید با تذکرات و هشدارهای ممتد درک کنند.
بارها و بارها از طریق همین مطبوعات اعلام شده که رسانه ملی، از بین این همه شبکههای فعال خود، حداقل میتواند شبکه آموزش خود را نسبت به برنامهسازی در این زمینهها مجاب کند، اما متاسفانه این اتفاق نمیافتد.
معلوم نیست که چرا از برنامهسازی با محتوای آموزشهای همگانی بازدارنده در این شبکه تخصصی که نام آموزش را با خود یدک میکشد، در رسانه ملی خبری نیست؟
رسانه ملی توضیح دهد که چرا شبکه آموزش سیما، به پخش برنامههای غیرآموزشی میپردازد؟
مگر کارکرد این شبکه، آموزش نیست؟
چرا این شبکه از کشورهایی مثل ژاپن و فنلاند در امر آموزش و مهارتهای زندگی برای کودکان و نوجوانان الگو نمیگیرد؟
مدیریت این شبکه تخصصی باید به صورت حرفهای عمل کرده و با شناسایی گلوگاههای مهم جامعه، به آموزشهای لازم در آن حوزهها بپردازد.
هماکنون وقت عمل است.
شبکه آموزش سیما، به جای پخش مستندهای تخصصی که بیشتر با شبکه مستند سیما در ارتباطند، تمرکز خود را با ساخت برنامههای متنوع آموزشی روی بحران آب در کشور قرار دهد.
در شرایط حاد بحران آبی کشور که جان مردم در خطر است، رسانه ملی و در راس آن شبکه آموزش موظفند بیست و چهار ساعته به آموزشهای همگانی در این زمینهها بپردازد.
امیدواریم این آخرین باری باشد که اشاره میکنیم با این خلأهای موجود آموزشی در برنامهسازیها، خاصه شبکه تخصصی آموزش، مدیران رسانه، آموزشهای اولیه رسانهداری را باید ببینند تا بتوانند اولویتهای اصلی مردم را به درستی تشخیص دهند و آموزشهای ضروری مربوط به بحرانهای اجتماعی را در صدر برنامهسازیهای خود قرار دهند.
آموزشهای همگانی، مخصوصا در بحث امنیت و سلامت مردم، جزو وظایف اصلی و اولیه رسانه ملی است که قصور و کم کاری و بیتفاوتی در این زمینهها میتواند پیامدهای غیر قابل جبرانی را به همراه داشته باشد.