خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

جمعه، 16 آبان 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

اسناد تاریخی و وقفنامه‌ها، میراثی مکتوب با دنیایی از سخن

مهر | فرهنگی و هنری | جمعه، 16 آبان 1404 - 09:41
وقتی نگاه ما به آثار مکتوب نگاه تاریخی­ست، اطلاعاتی که می‌توانیم از این منابع به دست بیاوریم خیلی مهمتر از کتاب‌های رسمی است. به دلیل اینکه تألیف آن‌ها به قصد تألیف تاریخ آگاهانه‌ نیست.
مثلاً،اسناد،كتاب،سند،نامه،تصحيح،خطي،شكل،تأليف،تاريخي،دست،متن، ...

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: یک روز پاییزی به ضلع شمالی دانشگاه تهران رفتیم تا با عمادالدین شیخ‌الحکمایی که پژوهشگر موسسه باستان‌شناسی دانشگاه تهران است، درباره نسخه‌های خطی و اسناد مکتوب و شیوه‌های تصحیح آنها صحبت کنیم.
این گفتگو دو سرفصل دارد، در بخش اول اینکه اساساً میراث مکتوب و نسخه‌های خطی شامل چه چیزهایی می‌شود؛ انواع کتاب‌ها، سفرنامه‌ها، اسناد تاریخی، نامه‌ها، وقف‌نامه‌ها، سندهای ازدواج و عقدنامه‌ها، و همه آنچه که به طور عام در دایره نسخه‌های خطی می‌گنجد؛ و بخش دوم به موضوع تصحیح و شیوه‌های مختلف تصحیح نسخه‌های خطی پرداختیم.
آنچه در ادامه می‌آید بخش اول این گفتگوست:
شما پژوهشگر موسسه باستان‌شناسی دانشگاه تهران هستید، در بخش متون روی چه متن‌هایی کار می‌کنید؟
بخشی از کار تخصصی من روی کتیبه‌ها و اسناد است.
این‌ها هم میراث مکتوب‌اند، حالا یکی روی سنگ است و یکی روی کاغذ.
اما برای هر کدام تعریف تقریباً متفاوتی وجود دارد، یعنی نسخه خطی در واقع کتاب و تألیف است؛ یعنی یک نفر تصمیم گرفته که درباره موضوعی، در علمی، چیزی را تالیف کند و به آن ساختار بدهد و خب معمولاً هم قالب و شکلش همین کتابی است که می‌شناسیم.
ولی موضوع اسناد متفاوت است؛ یعنی اسناد چیزهایی هستند که غالباً شکل کتابی ندارند: یا طومارند یا مثلاً یک برگه بزرگ‌اند یا ممکن است یک نامه به اندازه کف دست باشد.
طبیعتاً نامه‌ای که من با هر مضمونی به یک نفر می‌نویسم تالیف نیست.
ما در این زمینه یک تقسیم‌بندی داریم، البته تقسیم‌بندی‌های مختلفی شده ولی من نظر خودم را می‌گویم.
برخی از این نامه‌ها یا اسناد، آنهایی‌ست که از سوی حکومت صادر شده، حالا با اسم‌های مختلف: حکم، فرمان و یا هر اسمی که در دوره‌های مختلف داشته باشد، و به عبارتی مبنای آن قدرت حاکم است.
برخی دسته اسناد داریم که بر مبنای شرع شکل می‌گیرند که به آن اسناد حقوقی و شرعی می‌گوییم؛ مثلاً شما می‌خواهید خرید یا فروش انجام بدهید، مبایعه‌نامه است، سندهای ازدواج، وقف‌نامه، هبه‌نامه، مصالحه‌نامه و… اعتبار این سندها از شرع گرفته می‌شود و در ساختار ما بر مبنای ابواب فقه است و با دسته اول که قدرت حاکمه آن را صادر می‌کند متفاوت است؛ آن بر مبنای شرع و فقه نیست، بلکه بر مبنای قدرت سیاسی است.
یک دسته هم همین مکاتبات معمولی است که اشخاص تولید می‌کنند، حالا بر مبنای آن می‌تواند نامه باشد، یا در حوزه تجارت، قبض، رسید، نامه تجاری مثل لیست دارایی‌ها یا لیست اجناس و قیمت‌هایش یا چیزهایی از این دست.
البته در عالم تجارت یا بین اشخاص مختلف، این نامه‌ها می‌توانند متفاوت باشند؛ یعنی مثلاً اگر این اشخاص دو تا شاه باشند و دارند نامه می‌نویسند، خب این به نوعی هم شخصی است و هم حکومتی.
یا وقتی یک استفتا صورت می‌گیرد، درست است که یک نامه است ولی این نامه بار شرعی هم پیدا می‌کند؛ یعنی ما یک اساس داریم ولی ممکن است اینها هم‌پوشانی هم داشته باشند یا بالاخره با حوزه‌های دیگر هم مرتبط بشوند.
در این حالت، آنچه که تولید می‌شود دیگر غالباً شکل صحافی شده کتابی را ندارد؛ گرچه نمونه‌هایی هم داریم که به دلیل اینکه متن وقف‌نامه خیلی مفصل شده آن را در قالب کتاب نوشتند و یا مثلاً در این دوره‌های جدیدتر، فرضا صفوی یا قاجاری به بعد، عقدنامه‌ها را ممکن است به صورت کتابچه مثلاً ۱۰ برگی چاپ کنند، یعنی شکل کتاب دارد و دیگر طومار نیست.
به همین دلیل اینها را از هم جدا می‌کنیم چون بخشی از آن ماهیت و بخشی از آن به لحاظ قالب و صورت متفاوت است.
چه تفاوت دیگری دارند این نوع متون با نسخه های خطی؟
به هر حال بین تألیف و این نوع اسناد کاملاً تفاوت وجود دارد.
مثلاً در تألیف می‌گوییم نویسنده کیست، ولی در یک سند شرعی نمی‌گوییم نویسنده کیست، بلکه می‌گوییم مثلاً آن محضردار یا قاضیِ تایید کنندهِ این متن چه کسی است، اینجا مولف خیلی معنی ندارد.
نامه را هم یک نفر می‌نویسد ولی ما نمی‌گوییم مولف، می‌گوییم نویسنده نامه.
حالا ممکن است یک آدم خیلی معمولی این نامه را نوشته باشد، ممکن است امیرکبیر باشد.
طبیعتاً شیوه نگهداری اینها هم متفاوت است.
یعنی آنقدر ماهیتاً متفاوت‌اند که در هر کشوری، اسناد در یک مرکز و نسخه‌های خطی در مرکز دیگری نگهداری می‌شوند.
ولی به لحاظ فرهنگی و تاریخی، همه میراث مکتوب قابل اعتنا هستند.
آنهایی که تألیف رسمی است و غالباً هم حجم بیشتری دارد، گرفتار یک سری شرایط است؛ یعنی اگر ما به کتاب‌های علمی یا حتی ادبی کاری نداشته باشیم و مثلاً بخواهیم یک کتاب تاریخی را در نظر بگیریم، مثل امروز نیست که یک آدم معمولی ممکن باشد بنشیند و مثلاً درباره موضوعی تحقیق کند و کتاب بنویسد.
در قدیم آن مورخ حتماً باید با دربار کار می‌کرده؛ یعنی شاید ما تألیف تاریخی‌ای را که یک نفر آدم معمولی، بدون حمایت حاکمیت، یک کتاب تاریخی تألیف کرده باشد نداشته باشیم.
در واقع این اتصال به قدرت مرکزی همیشه وجود داشته.
بله و البته در همه حوزه‌ها هم بوده، یعنی مثلاً درباره کتاب علمی هم همینطور بوده، یا در مورد یک کتاب ادبی هم، آن شاعر اگر به دربار وابسته نبود اصلاً رشد نمی‌کرد.
به هر حال او هم باید بتواند زندگی کند که بتواند شعر بگوید یا مثلاً چیزی بنویسد یا تذکره تولید کند.
این وابستگی، به صورت ذاتی و طبیعی با خودش سانسور و خودسانسوری هم می‌آورد، چون هم باید رعایت حال اهالی قدرت لحاظ شود و حوزه‌ای که در موردش نگارش می‌شود، حوزه دربار است!
تمام آنچه مهم بود و نگاشته می‌شد منوط بود به اینکه شاه امروز حالش خوب نبود یا بود، جنگ کرد یا بالاخره فلان اتفاقات افتاد؛ یعنی اینکه امروز کارگر حقوقش چند است یا کارفرما حقوقش را رعایت می‌کند یا نمی‌کند که در تاریخ نمی‌آمده!
ولی به همین نسبت، الان که نگاه ما به این آثار مکتوب نگاه تاریخی است، اطلاعاتی که می‌توانیم از این منابع به دست بیاوریم خیلی مهمتر از کتاب‌های رسمی است.
به دلیل اینکه تألیف آن‌ها به قصد تألیف تاریخ آگاهانه‌ای نبوده، بلکه همزمان با اینکه داشتند زندگی خودشان را می‌کردند، لازم بوده که برود جایی و ثبت کند که مثلاً من فلان چیز را خریدم یا فروختم و این ثبت شده.
اگر در حالت عادی یک سند یا تقسیم‌نامه اموال یک نفر را در نظر بگیریم که کاملاً هم خصوصی است و باید بعد از مرگش بین فرزندان تقسیم شود، ولی امروزه همان تقسیم‌نامه برای ما یک منبع فوق‌العاده است برای کسب اطلاعات درجه یک از جامعه.
حالا اگر آن تقسیم‌نامه متعلق به آدمی از طبقه بالای جامعه باشد، خب ما می‌توانیم اطلاعات بیشتری در مورد افراد آن طبقه جامعه به دست بیاوریم.
اگر هم مربوط به مردم عادی‌تر باشد باز می‌توانیم از میزان دارایی و اقتصادشان، نوع تقسیم اموال و هزاران چیز دیگر مطلع شویم.
در واقع از منظر جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی مورد بررسی قرار می‌دهید.
دقیقاً.
حتی علوم جدید را هم من گاهی سر کلاس‌ها مثال می‌زنم؛ مثلاً وقتی شما روی افراد و خاندان‌ها کار می‌کنید می‌شود با نگاه امروزی مباحث ژنتیک را با چندنسل یک خاندان ربط داد.
یعنی مثلاً فلان خاندان، همه‌شان از سکته قلبی مُردند!
یا یک بیماری ارثی.
آفرین!
احسنت!
این ارتباط‌ها را می‌شود پیدا کرد، یا چیزهای خیلی دم دستی و ساده؛ مثلاً شما سندی دارید مربوط به مرکز تهران، که در آن هزینه‌ای تعیین کرده برای برف روبی!
خب الان شاید نزدیک به ۳۰ سال است که چنین برفی اینجا نمی‌آید و ممکن است با این شرایط جوی هیچ وقت دیگر هم نیاید، ولی از اینجا می‌شود فهمید که ۳۰ سال پیش، اینقدر برف می‌آمده که مردم باید هزینه برف روبی می‌دادند.
شاید صدها نمونه خوب می‌شود آورد و مثال زد و جعل و دروغی هم در آن نیست، چون از زندگی عادی مردم بوده و سانسور ندارد.
البته ما در جاهایی به صورت خیلی جدی بحث اسناد جعلی هم داریم، بالاخره هر جایی که بحث پول و مال بوده رد پای جعل هم هست.
مثلاً ممکن است در یک خانواده حق یکی از خواهران را پایمال کردند و اصلاً اسمش را جزو ورثه نیاوردند، از این دست به وفور بوده و هست ولی این اصل موضوع را زیر سوال نمی‌برد؛ یعنی وقتی یک سند جعل می‌شود، در آن جعل نهایتاً عدد پول را کم و زیاد می‌کنند یا مثلاً اسم یک آدم را ممکن است حذف کنند ولی ۹۹ درصدش درست است.
در همین اسناد چه دسته بندی هایی وجود دارد؟
خود اسناد تفکیک‌پذیرند به اسنادی که زمانشان تمام شده و ممکن است ملغی شده باشند و اسنادی که ممکن است اعتبارشان ادامه داشته باشند؛ یعنی مثلاً یک اجاره‌نامه برای یک یا ۱۰ سال تنظیم می‌شده، ۱۰ سال که گذشت دیگر این سند از اعتبار می‌افتد، ممکن بود آن را پاره کنند بریزند دور یا باطلش کنند، ولی نگهش دارند.
در کنار اینها سندهایی هم داریم که جاری‌اند، از جمله همین وقف‌نامه‌ها؛ یعنی مثلاً اگر ما الان وقف‌نامه‌ای مربوط به هزار سال پیش پیدا کنیم که بر اساس آن بشود اثبات کرد که کل دانشگاه تهران در هزار سال پیش برای چیزی وقف شده، الان سازمان اوقاف می‌تواند بیاید این را ببرد دادگاه و تمام دانشگاه تهران را پس بگیرد.
این جزو اسنادی است که جاری‌اند.
یا مثلاً همان عقدنامه مربوط به ۵۰۰ سال پیش، ممکن است الان این استفاده را داشته باشد که شما بیایید ثابت کنید من متولی این موقوفه ام و نسل‌به‌نسل می‌رسم به این آدم، این هم سندش، من از نسل این فرد هستم، پس تولیت را باید بدهید به من.
این جدای از آن مباحث تحقیقی و تاریخی است که ما می‌خواهیم مثلاً یک جریان تاریخی را ردیابی کنیم یا برای خاندانی شجره‌نامه یا هر چیز مشابهی بنویسیم.
البته در مورد انواع اسناد، اهمیت‌هایش، کارکردهایش، مراکز نگهداری، قدیمی‌ترین سندهایی که داریم و… صدها سوال می‌تواند مطرح بشود.
در مورد این وقف‌نامه‌ها نکته جالب توجه، آگاهی اجتماعی است.
مثلاً دانشگاه الزهرا برای تحصیل دختران وقف شده و اسمش مدرسه عالی دختران بوده، به این دلیل دانشگاه تک جنسیتی است چون واقف اینطور گفته.
با نگاه امروزی، آدمها به آن اعتراض می‌کنند، ولی با نگاه در بستر تاریخ، این کار زمانی انجام شده که دختران اجازه درس خواندن نداشتند.
با این آگاهی می‌فهمیم که این کار در زمان خودش حتی یک حرکت پیشرو بوده.
یا مثلاً وقف‌نامه حاج حسین ملک و موزه ملک هم داستان دیگری دارد.
آیا ما در مورد وقف‌نامه‌های بزرگ، حالا چه به لحاظ اجتماعی یا به لحاظ حجم اموال وقفی، آماری داریم؟
ببینید، همانطور که قبلاً اشاره کردم در مورد بقیه اسناد به خاطر اینکه ممکن است دیگر جاری نباشند، ما متولی خاصِ یک نوع سند، فقط در مورد موقوفات داریم و سازمان اوقاف.
به عبارتی سازمان اوقاف بخشی از وظیفه‌اش این است که به خاطر کارهای اداری و نظارت بر موقوفات و مسائل مالی اسناد را در اختیار داشته باشد.
بقیه اسناد جزو حوزه سازمان اسناد ملی قرار می‌گیرد.
البته همانطور که گفتم ممکن است در کنار هر وقف‌نامه‌، مثلاً اجاره‌نامه‌ها یا عقدنامه‌هایی هم در پرونده اوقافی آن ملک باشد که ثابت می‌کند فرامینی در طول تاریخ در مورد آن ملک صادر شده است.
یعنی در واقع ما در حاشیه هر وقف‌نامه، اسناد تاریخی هم داریم.
طبیعتاً.
مثلاً وقتی پرونده یک موقوفه بزرگ باز می‌شود ممکن است در آن مثلاً ۱۰۰ تا سند باشد؛ همانطور که گفتم اجاره‌نامه هست، شجره‌نامه هست، عقدنامه هست، بالاخره همه تحولاتی که در طول تاریخ در مورد آن موقفه انجام شده.
مثل همین الان، آن موقفه کلی مکاتبات با سازمان اوقاف و جاهای دیگر انجام می‌دهد، همه اینها در پرونده می‌آید و طبیعتاً انواع سند هم هست.
در این بین سندهایی که به هر حال با موضوع وقف و موقوفات مرتبط نباشد طبیعتاً در آنجا جایی ندارد و متولی دیگری دارد، به نام مثلاً سازمان اسناد ملی یا ارگان‌ها و سازمان‌هایی دیگر مثل سازمان ثبت اسناد که خودش دنیایی از اسناد دارد.
مراکز دیگری هم دارند، مجموعه‌هایی که علاقمندان خاص خودش را دارد: کسانی سکه جمع می‌کنند، اشیاء عتیقه جمع می‌کنند، کسانی هم هستند که سند جمع می‌کنند، مجموعه‌های خصوصی فراوانی هم وجود دارد.
بالاخره این اسناد در طول زمان در سطح جهان پراکنده شده است.
مثلاً ممکن است شما الان در مورد موضوعی، دو برگ سندش را در کتابخانه‌ای در هلند پیدا کنید، یعنی اینقدر دچار پراکندگی شده است.
همچنین حجم عظیمی از این اسناد همچنان دست خانواده‌هاست؛ یعنی خانواده‌های بزرگی که طبیعتاً ملاک بودند، بالاخره در طول چند قرن مدام خرید و فروش شده، اجاره داده شده، مالیات دادند که این اسناد در خانواده‌ها همچنان وجود دارد.
حالا برخی ممکن است توجه داشته باشند که یا خودشان خوب نگهداری کنند یا اینها را به مراکز دیگر واگذار کنند.
موارد زیادی هم هست که مثلاً این اسناد در گوشه‌ای افتاده و توجهی به آن نیست، مثلاً در خانه‌ای قدیمی بوده، خانه را تخریب می‌کنند و همه آن اسناد ممکن است در کنارش تخریب بشود و از بین برود.
ما به جز کتاب و وقفنامه ها و اسناد چه چیزهای دیگری را می‌توانیم در این مقوله بررسی کنیم؟
گاهی یک وجه مشترک داریم؛ مثلاً کتاب‌های منشئات.
منشئات گردآوری نه فقط نامه‌ها، بلکه متن انواع سند مثل اسناد شرعی است.
یا نمونه‌هایی داریم از کتاب‌های آموزشی، یا حتی اگر منظر ادبی بوده، ممکن است خطبه و یا دیباچه یک وقف‌نامه هم در این مجموعه گردآوری شده باشد.
در واقع شکل کتاب است ولی رونوشت گونه است، و نه اصل آن اسناد.
حالا ممکن است رونوشت نامه باشد، رونوشت فرمان باشد، رونوشت عقدنامه باشد و یا هر چیز دیگر.
باز حالا ممکن است چیزهایی باشد که توسط خود آن منشی یا آن آدم نوشته شده و همه را در یک جا جمع کرده یا اصلاً از دوره‌های مختلف جمع کرده باشد، ولی قالب و شکل کتاب است.
در مورد موضوع اصلی و بحث تصحیح، به عبارتی همه این توضیحات می‌تواند مقدمه‌ای باشد برای تفکیک بین شیوه تصحیح نسخه‌های خطی و اسناد.
یکی از این تفاوت‌ها در قالب اینهاست؛ همانطور که گفتم اسناد ما غالباً به صورت طومار نوشته می‌شدند.
الان ما طومار ۴۰ متری داریم!
یعنی آن متن در قالب یک طومار بزرگ نوشته شده.
نمونه‌هایی هم از این دست موجود است.
یعنی حدوداً به اندازه یک ساختمان هفت هشت طبقه!
طوماری به این بلندی چطور نگهداری می‌شود؟
معمولاً لوله می‌شود و در یک قلاف نگهداری می‌شود.
مثلاً یک نمونه همین‌جاست و می‌بینید که البته نصفش از بین رفته.
نمونه‌های متعددی از این دست وجود دارد.
برخی از اسناد هم اینگونه‌اند.
در کل منظورم این است که چون شکل اینها متفاوت است، شیوه تصحیح هم متفاوت می‌شود؛ یعنی شما در تصحیح یک نسخه خطی با برگ سر و کار دارید، مثلاً می‌گوییم کتاب ۲۵۰ برگ، چون قدیم شماره‌گذاری را برای صفحه انجام نمی‌دادند بلکه شماره برگ را می‌نوشتند.
بنابراین مثلاً می‌گویید ۲۵ الف و ب، یا ۲۵ رو و پشت.
وقتی این متن تصحیح می‌شود، این شماره‌ها در کروشه گذاشته می‌شود و محقق بعدی یا دیگرانی که می‌خواهند با نسخه سروکار داشته باشند می‌توانند بر اساس این کار موضوع مورد نظر خود را پیدا کنند.
ولی وقتی شما طوماری دارید که کلاً یک برگ است، عملاً نمی‌توانید آن کار را بکنید، بنابراین روش ارائه متفاوت می‌شود.
در این حالت، ما بنا را بر شماره سطر می‌گذاریم.
از طرفی شیوه نگارش نسخه‌ها نیز متفاوت است؛ قالب موضوع این است که یک نسخه را یک کاتب نوشته، ولی نمونه‌هایی هم هست که چند کاتب نسخه‌ای را نوشته باشند یا مجموعه‌ای که به چند خط باشد و… اما کلیت این است که معمولاً یک کتاب یک کاتب دارد، بنابراین شما با یک رسم‌الخط مواجهید.
ولی در یک سند ممکن است ۲۰۰ نفر پای این سند را با خطوط و ادبیات مختلف امضا کرده باشند، این یعنی رسم‌الخط متفاوت؛ بنابراین وقتی شما می‌خواهید به یک روش یکسان عمل کنید، مشکلاتتان بیشتر از مشکلاتی است که در نسخه دارید.
وجوه متفاوت اما اساسش مشترک است: اساسش همان تصحیح متن است.
این اختلاف به خاطر اقتضای کار اسناد از نظر شکل ارائه متن است؛ مثلاً اینکه طغرا را چطور بنویسیم، توقیع را کجا بیاوریم، رابطه‌اش با سطرهای دیگر چیست و… وقتی مثلاً ۵۰ تا ملک در یک سند خرید و فروش شده، یا مثلاً ۵۰ تا مکان یا به اصطلاح رقبه وقف شده، این‌ها را ستون‌بندی می‌کنند و می‌نویسند، دیگر نمی‌شود اینها را پشت سر هم نوشت.
یا مثلاً اعداد و ارقام را به شکل سیاق می‌نویسند، با روش متفاوتی که امروزه استفاده نمی‌شود.
بنابراین باز برای آن هم باید فکری کرد.
این گفتگو ادامه دارد...