از سیاست تا مردم، ساختار فرهنگ عمومی در جمهوری اسلامی ایران
در ایران حاکمیت تلاش کرده است برای ارتقای فرهنگ عمومی، ساختارهایی متنوع از نهادهای سیاستگذار، پژوهشی، اجرایی و حمایتی پدید آورد.
خبرگزاری مهر، یادداشت مهمان- حاتم ابتسام، نویسنده و منتقد ادبی: وقتی از «فرهنگ عمومی» سخن میگوئیم، در واقع از آن بخش از فرهنگ حرف میزنیم که میان همه مردم مشترک است؛ مجموعهای از باورها، ارزشها، آداب، نمادها و رفتارهایی که در زندگی روزمره جریان دارند و در تعامل اجتماعی، سیاسی و دینی ما حضور دائمی دارند.
فرهنگ عمومی را میتوان روح مشترک جامعه دانست که جهتگیریهای فکری و رفتاری مردم را شکل میدهد و به حیات جمعی معنا میبخشد.
در نظام جمهوری اسلامی ایران، فرهنگ عمومی نهفقط بهعنوان واقعیتی اجتماعی، بلکه بهمنزله عرصهای برای هدایت و سیاستگذاری نیز شناخته میشود.
از همین رو، حاکمیت تلاش کرده است برای ارتقای فرهنگ عمومی، ساختارهایی متنوع از نهادهای سیاستگذار، پژوهشی، اجرایی و حمایتی پدید آورد تا بتواند از مرحله تصمیمسازی تا مرحله عمل، بر جریانهای فرهنگی اثر بگذارد.
این ساختارها وظیفه دارند ضمن پاسداری از هویت اسلامی-ایرانی، به بازتولید ارزشهای فرهنگی در عرصههای آموزش، هنر، رسانه، خانواده و سبک زندگی بپردازند.
اما پرسش مهم این است که این نهادها چه جایگاهی در این چرخه دارند، چه نسبتی میان تصمیم و اجرا در این حوزه برقرار است، و اصلاً کشور ما چگونه در عمل «کار فرهنگی» میکند؟
این مقاله میکوشد با مرور مهمترین نهادها، شوراها و سازمانهای رسمی فعال در حوزه فرهنگ عمومی، از شورای عالی انقلاب فرهنگی تا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نهادهای مردمی و عمومی غیردولتی، تصویری روشن از این چرخه تصمیمسازی تا اجرا ارائه دهد.
هدف آن است که خواننده، چه در مقام پژوهشگر و منتقد، چه در مقام کارشناس و همکار فرهنگی، بتواند درک کند که «فرهنگ عمومی» در ایران چگونه سیاستگذاری میشود، چگونه ابلاغ میگردد و چگونه در سطح جامعه جریان مییابد.
نهادهای سیاستگذاری و ساختار فرهنگی در ایران
در رأس هرم فرهنگی کشور، شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار دارد که بالاترین نهاد سیاستگذاری کلان در حوزه فرهنگ، آموزش و پژوهش است و زیر نظر رهبر انقلاب فعالیت میکند.
اهداف این شورا گسترش و نفوذ فرهنگ اسلامی در عرصههای مختلف جامعه و «تقویت انقلاب فرهنگی و اعتلای فرهنگ عمومی» است.
وظایف آن شامل تدوین سیاستها و طرحهای راهبردی فرهنگی و نظارت بر اجرای مصوبات فرهنگی میشود.
بهعنوان نمونه، این شورا تهیه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را بر عهده داشته است.
در کنار شورای عالی انقلاب فرهنگی، کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی نیز یکی از نهادهای مؤثر در سیاستگذاری و نظارت فرهنگی کشور است.
این کمیسیون در ساختار مجلس وظیفه بررسی و تدوین طرحها و لوایح مرتبط با فرهنگ، رسانه، هنر، ورزش و خانواده را دارد و در تعامل مستقیم با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان صداوسیما، سازمان تبلیغات اسلامی و سایر نهادهای فرهنگی عمل میکند.
تصمیمات و مصوبات این کمیسیون اغلب بهصورت قوانین یا سیاستهای حمایتی فرهنگی در سطح ملی به اجرا درمیآیند و نقش واسطهای میان نهاد تقنینی کشور و دستگاههای اجرایی فرهنگی دارند.
به بیان دیگر، کمیسیون فرهنگی مجلس حلقهای است که از یکسو بازتابدهندۀ دغدغههای فرهنگی جامعه در سطح قانونگذاری است و از سوی دیگر، ناظر بر اجرای مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی و اسناد بالادستی همچون نقشه مهندسی فرهنگی کشور محسوب میشود.
در سطح اجرایی و هماهنگی، شورای فرهنگ عمومی کشور نهاد دیگری است که زیرمجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عمل میکند.
این شورا با هدف رصد تحولات فرهنگی جامعه، شناسایی آسیبها و تصمیمسازی کلان در عرصه فرهنگ عمومی تشکیل شده و وظایف مهمی را بر عهده دارد.
از جمله این وظایف میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- برنامهریزی و بازنگری کلیه مناسبات فرهنگی موجود در کشور و ارائه راهحل در امور نقاط قوت و ضعف فرهنگی
- تبعیت از سیاستها و برنامههای مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی
- ایجاد برنامههایی برای تنظیم و یکسانسازی فعالیتهای فرهنگی و هنری دستگاههای مرتبط
- گسترش و پشتیبانی از دستگاههای اجرایی و دولتی در ارتقای فرهنگ عمومی
علاوه بر این نهادها، ستاد عالی کانونهای فرهنگی و هنری مساجد بهعنوان نهاد اجرایی زیرمجموعه وزارت ارشاد با هدف هماهنگی و هدایت فعالیتهای فرهنگی در مساجد سراسر کشور فعالیت میکند.
این ستاد با ارائه برنامهها و دستورالعملهای هماهنگ تلاش میکند تا تنوع فعالیتهای فرهنگی-هنری در کانونهای مساجد (از جمله برنامههای قرآنی، آموزشی، ورزشی و هنری) بهصورت ساختاریافته و استاندارد انجام شود.
به بیان دیگر، این نهاد نوعاً نقش هماهنگی و پشتیبانی دارد و سازوکارهای مدون و طرحهای عملیاتی را در اختیار کانونهای مساجد قرار میدهد تا ضمن رشد فعالیتها، بستری برای خودگردانی و پایداری فعالیتهای فرهنگی فراهم شود.
نهادهای پژوهشی و آموزشی فرهنگی
بخش عمده تحقیق و آموزش فرهنگی کشور توسط نهادهای زیر انجام میشود.
جهاد دانشگاهی یکی از این نهادها است؛ سازمان پژوهشی – فرهنگی زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی که به عنوان نهادی عمومی و غیردولتی با شخصیت مستقل، مأموریت انجام پژوهشهای علمی و فرهنگی در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی را دارد.
اهداف جهاد دانشگاهی شامل «گسترش تحقیقات و پژوهش و توسعه امور فرهنگی در سطح جامعه از طریق همکاری با مراکز علمی و فرهنگی» است
در کنار آن، مؤسسات پژوهشی متعددی زیر نظر وزارت فرهنگ یا نهادهای مرتبط وجود دارد.
پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات مؤسسه پژوهشی وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد است که مطالعات فرهنگی، هنری و رسانهای را پی میگیرد.
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (مؤسسه مطالعات فرهنگی) نیز نهادی دولتی زیر نظر وزارت علوم بوده و قدیمیترین و بزرگترین پژوهشگاه علوم انسانی کشور است که در حوزه علوم انسانی و اجتماعی به پژوهش و آموزش (تا سطوح دکتری تخصصی) میپردازد.
از دیگر مراکز مهم میتوان به سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران اشاره کرد؛ نهادی آموزشی، پژوهشی و خدماتی حاکمیتی که گردآوری و نگهداری اسناد و کتابهای علمی و فرهنگی کشور را بر عهده دارد و ریاست آن با حکم رئیسجمهور تعیین میشود.
به طور خلاصه، این نهادهای پژوهشی نقش طراحی و غنیسازی محتوای فرهنگی را ایفا میکنند و نتایج تحقیقات آنها معمولاً به عنوان زیرساخت علمی طرحها و سیاستهای فرهنگی استفاده میشود.
نهادهای اجرایی دولتی فرهنگی
در سطح اجرایی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهعنوان متولی اصلی سیاستگذاری، هدایت و پیشبرد فعالیتهای فرهنگی و هنری کشور مطرح است.
این وزارتخانه وظیفه حمایت از هنرهای اسلامی-ایرانی، نظارت بر مطبوعات، رسانهها و نشر کتاب و همچنین ساماندهی اجرای سیاستهای فرهنگی دولت را بر عهده دارد.
سندها و برنامههای تحول وزرات ارشاد (مانند «برنامه تحول راهبردی ارشاد» بر مبنای هشت محور کلان) نشان میدهد که تقویت ظرفیتهای مردمی، عمومیسازی دسترسی فرهنگی و افزایش شفافیت فرهنگی از اولویتهای آن است.
وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی نیز مسئول حفظ آثار تاریخی و ملی، احیای میراث ملموس و ناملموس، توسعه گردشگری فرهنگی و ساماندهی صنایعدستی کشور است
رسانه ملی (IRIB) به عنوان سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، تنها مرجع قانونی پخش ملی رادیو و تلویزیون است.
با پوشش سراسری صوتی و تصویری، این سازمان بزرگترین دستگاه تبلیغاتی کشور محسوب شده و نقش تعیینکنندهای در شکلدهی فرهنگ عمومی دارد.
اساسنامه صداوسیما هدف اصلی آن را «ایجاد محیط مساعد برای ترویج و تسریع حرکت تکاملی انقلاب اسلامی در سراسر جهان» تعریف کرده است.
علاوه بر این نهادها، سازمان تبلیغات اسلامی (غیردولتی وابسته به نهاد رهبری) بر تبلیغ اندیشه و ارزشهای اسلامی در کشور تمرکز دارد و سیاستگذاری دینی-مردمی را هدایت میکند (مثلاً برگزاری سخنرانیهای مذهبی در مساجد و گسترش تشکلهای مردمی و مؤمنانه).
سازمان اوقاف و امور خیریه نیز وظیفه مدیریت موقوفات عام، اماکن مقدس و کمک به امور خیریه را دارد تا از طریق موقوفات امکان حمایت از فعالیتهای فرهنگی-مذهبی فراهم شود.
از دیگر نهادهای دولتی میتوان به سازمان حج و زیارت اشاره کرد که زیر نظر وزارت ارشاد فعالیت میکند و مسئولیت اجرای حج تمتع، عمره مفرده و زیارت عتبات عالیات را در خارج کشور دارد.
همچنین سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به نمایندگی از وزارت ارشاد، عهدهدار فعالیتهای فرهنگی و هنری جمهوری اسلامی در خارج از کشور است و مدیریت رایزنیهای فرهنگی ایران در سفارتخانهها را به عهده دارد.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز به عنوان مؤسسه فرهنگی غیردولتی تحت نظارت وزارت آموزشوپرورش، با داشتن گستردهترین شبکه کتابخانه و تولید فیلم و کتاب کودک و نوجوان، نقش مهمی در تأمین محصولات فرهنگی-هنری کودکان و نوجوانان ایفا میکند.
در این میان، کمیسیون ملی یونسکو در ایران به عنوان رابط با سازمان علمی-فرهنگی ملل متحد، نقش سیاستگذاری و هماهنگی برنامههای بینالمللی آموزش، علم و فرهنگ را دارد.
نهادها و سازمانهای عمومی غیردولتی فرهنگی
در کنار نهادهای دولتی، مجموعهای از تشکلها و مؤسسات غیردولتی فرهنگی فعال هستند که معمولاً به حمایت از اقشار هنری یا ارتقای زمینههای تخصصی فرهنگی میپردازند.
برای مثال، بنیاد سینمایی فارابی نهاد ملی سینمای ایران است که بر اساس مصوبه دولت در سال ۱۳۶۳ ایجاد شده است.
این بنیاد غیردولتی و غیرانتفاعی تحت نظارت وزارت ارشاد عمل میکند و وظیفه حمایت از تولیدات سینمایی (از سرمایهگذاری و پخش گرفته تا تأمین خدمات فنی و برگزاری جشنوارهها) و اجرایی کردن سیاستهای هنری دولت در حوزه سینما را بر عهده دارد
انجمن سینمای جوانان ایران بزرگترین انجمن فیلمسازی کشور و یکی از مهمترین مراکز آموزش فیلمسازی است؛ این مؤسسه غیردولتی (زیرمجموعه فعلی سازمان سینمایی وزارت ارشاد) دورههای آموزشی و تولید فیلم کوتاه را بر عهده دارد.
و خانه سینما بزرگترین تشکل صنفی سینماگران ایران است که به صورت NGO غیردولتی فعالیت میکند و از حقوق هنرمندان سینما حمایت نموده و رویدادهایی همچون «جشن سینمای ایران» را برگزار میکند.
علاوه بر این، حوزه هنری انقلاب اسلامی (وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی) نهادی هنری است که با هدف ترویج فرهنگ و هنر انقلابی از فعالیتهای هنری ادبی، تئاتری، موسیقی و سینما حمایت میکند.
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی نیز مجموعهای غیردولتی است که به منظور معرفی و بزرگداشت بزرگان فرهنگی و شناساندن میراث علمی-فرهنگی ایران فعالیت میکند.
نهایتاً، خانه کتاب و ادبیات ایران مؤسسهای غیرانتفاعی زیر نظر وزارت ارشاد است که با تمرکز بر نشر فرهنگ و تمدن اسلامی و اعتلای کتاب و ادبیات ایران، به حمایت از ناشران، ترویج کتابخوانی و برگزاری رویدادهای فرهنگی میپردازد.
نقش و تأثیر بر فرهنگ عمومی
کل این ساختار نهادی (اعم از رسمی و غیررسمی، دولتی و غیردولتی) در عمل فرهنگ عمومی جامعه را شکل میدهد.
بدین ترتیب نهادهای سیاستگذار کلان، با تدوین سندها و سیاستهای کلان فرهنگی (مانند «نقشه مهندسی فرهنگی کشور»)، جهتدهیهای ایدئولوژیک و اقتصادی-اجتماعی را تعیین میکنند؛ نهادهای پژوهشی و آموزشی با تولید دانش و محتوا، زیرساخت فکری این سیاستها را تأمین مینمایند؛ دستگاههای اجرایی دولتی با تدوین بودجه و برنامهها و اجرای آنها در سطوح ملی و استانی، سبک زندگی فرهنگی و سلیقه عمومی را تحتتأثیر قرار میدهند؛ و انجمنها و تشکلهای تخصصی هنری، با حمایت از فعالان هنری و فراهمسازی فرصتهای تولید و نمایش آثار، رنگ و بوی فرهنگی جامعه را غنی میکنند.
خروجی این فرایندها، از طریق رسانه (به ویژه صداوسیما و فضای مجازی)، آموزش و پرورش، کتاب، سینما و جشنوارهها به زندگی روزمره مردم منتقل میشود.
به بیان دیگر، هر یک از این نهادها نقشی مکمل در ارتقای «فرهنگ عمومی» دارند: شورای عالی انقلاب فرهنگی و شوراهای زیرمجموعهاش سیاستهای کلان را مشخص میکنند و از «اعتلای فرهنگ عمومی» حمایت میکنند؛ وزارت ارشاد و سازمانهای تابع آن، ابزارهای حقوقی و مالی (بودجه، مجوز، حمایت) را برای نشر و ترویج سبکهای فرهنگی در اختیار دارند؛ رسانههای دولتی و غیردولتی (صداوسیما، تئاتر، سینما، موسیقی) پیامها را بازتولید و منتشر میکنند؛ و تشکلهای صنفی و مؤسسات عمومی با فعالیتهای جمعی خود به حفظ و گسترش میراث فرهنگی و هنری میپردازند.
در مجموع، این شبکه وسیع نهادی، از برنامهریزی کلان تا عملیات اجرایی و تولید محتوا، همزمان فرهنگ رسمی و فرهنگ مردمی را تنظیم و ارتقا میدهد.
نتیجه این تلاشهای هماهنگ، همگام با اسناد بالادستی مانند برنامه هفتم توسعه و سندهای تحول فرهنگی است که برخی شاخصهای فرهنگ عمومی را معیار میگیرند و مسیر توسعه فرهنگی کشور را تعیین میکنند.
در نتیجه
آنچه از مرور این ساختار گسترده برمیآید، این است که فرهنگ عمومی در ایران محصول هماهنگی یا ناهماهنگی میان مجموعهای از نهادهای بزرگ و کوچک است؛ نهادی تصمیمساز در بالا و نهادهایی مجری و مروج در پایین.
اگر امروز با پدیدههایی چون تهاجم فرهنگی، چالشهای حجاب، گسترش رفتارهای ضدفرهنگی، یا حتی شکاف میان فرهنگ رسمی و فرهنگ مردمی روبهرو هستیم، اینها را باید نهتنها در سطح جامعه، بلکه در سطح تصمیمسازی فرهنگی ردیابی کرد.
فرایند سیاستگذاری فرهنگی در ایران، گاه بیش از اندازه متمرکز و دستوری است، در حالیکه فرهنگ عمومی ماهیتی پویا، متکثر و مردمی دارد.
بخش زیادی از چالشهای فرهنگی کشور از همین گسست میان ساختار تصمیم و واقعیت زیست فرهنگی مردم ناشی میشود.
در بسیاری از موارد، مشکل نه در «نبود نهاد»، بلکه در «نحوه تعامل و هماهنگی نهادها» است.
از شورای عالی انقلاب فرهنگی گرفته تا شورای فرهنگ عمومی، از وزارت ارشاد تا رسانه ملی، و از سازمان تبلیغات اسلامی تا تشکلهای مردمی، همگی بخشی از یک منظومهاند که اگر هماهنگ و با فهم واقعی از جامعه عمل کنند، میتوانند در اعتلای فرهنگ عمومی مؤثر باشند.
بنابراین، شناخت دقیق این نهادها و نقش آنها نه فقط برای تحلیلگران فرهنگی، بلکه برای هر فعال فرهنگی و حتی شهروند دغدغهمند ضروری است.
چرا که هر ارزیابی از «درست یا غلط بودن کار فرهنگی کشور»، هر نقد از «پیشرفت یا عقبماندگی فرهنگی»، تنها زمانی معنا پیدا میکند که بدانیم چه کسانی تصمیم میگیرند، چه کسانی اجرا میکنند و این تصمیمها از کدام مسیر به زندگی روزمره ما میرسند.
این مقاله تلاشی است برای بازخوانی همین مسیر: از ایده تا تصمیم، از تصمیم تا سیاست و از سیاست تا فرهنگ عمومی مردم ایران.