خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

چهارشنبه، 14 آبان 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

زن قاتل مدعی شد: انگیزه‌ام از قتل صاحبخانه، فحاشی بود نه سرقت

اعتماد | همه | چهارشنبه، 14 آبان 1404 - 21:29
دوست خانوادگی که به عنوان مظنون به قتل زن میانسالی در حاشیه تهران بازداشت شده بود، سرانجام به خفه کردن این زن اعتراف و انگیزه خشم خود را ناشی از فحاشی اعلام کرد.
قتل،منيژه،فهيمه،تهران،ماموران،زن،مادرم،جنايي،جسد،اعتراف،كشف، ...

دوست خانوادگی که به عنوان مظنون به قتل زن میانسالی در حاشیه تهران بازداشت شده بود، سرانجام به خفه کردن این زن اعتراف و انگیزه خشم خود را ناشی از فحاشی اعلام کرد.
کد خبر: 745851 | ۱۴۰۴/۰۸/۱۴ ۲۱:۲۶:۲۸
دوست خانوادگی که به عنوان مظنون به قتل زن میانسالی در حاشیه تهران بازداشت شده بود، سرانجام به خفه کردن این زن اعتراف و انگیزه خشم خود را ناشی از فحاشی اعلام کرد.
به گزارش سایت جنایی، در اوایل شهریورماه امسال، در یکی از محله‌های آرام و خلوت تهران، اتفاقی تلخ و هولناک خانواده‌ای را در غم و اندوه فرو برد که آغازگر تحقیقات گسترده‌ای در پلیس آگاهی شد.
در آن روز زن جوانی به نام مریم، با صدایی لرزان که از پشت تلفن هم وحشتش را می‌شد حدس زد، پس از تماس با مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ از مرگ مرموز و ناگهانی مادرش خبر داد.
او درباره جزئیات و نحوه کشف جسد مادرش گفت: «چند روزی بود که از مادرم بی‌خبر بودم.
حتی یک بار به خانه‌اش رفتم، اما با در بسته روبه‌رو شدم و هرچه در و زنگ زدم هیچ پاسخی نگرفتم.
یکی از دوستان قدیمی خانوادگی‌مان را آنجا دیدم که منیژه نام دارد.
او به من گفت مادرم برای خرید بیرون رفته و نگران نباشیم.
این حرف‌ها موقتاً آرامم کرد و فکر کردیم شاید واقعاً مشکلی پیش نیامده باشد.
اما وقتی باز هم خبری از مادرم نشد، تصمیم گرفتم دوباره به خانه‌اش بروم.
به محض ورود به خانه بوی نامطبوع از اتاق خواب به مشام رسید.
در را که باز کردم در میان ملحفه‌های به‌هم‌ریخته و رختخواب‌های نامرتب، با جسد بی‌جان مادرم روبه‌رو شدم.
صحنه‌ای که هرگز فراموش نمی‌کنم.»
گزارش این کشف جسد بلافاصله به بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران ابلاغ شد.
سپس تیمی از کارشناسان بررسی صحنه جرم و متخصصان پزشکی قانونی راهی محل کشف جسد شدند.
قربانی میانسال‌ که فهیمه نام داشت، زنی تنها و بی‌آزار بود که رفت‌وآمد کمی هم داشت و بیشتر وقت خود را در خانه می‌گذراند.
این در حالی بود که معاینات اولیه پزشکان قانونی خبر از آن داد که مرگ بر اثر خفگی رخ داده است؛ یک روسری‌ دور گردن قربانی پیچیده شده بود، همچنین علائم کبودی و فشار شدید بر گردن، نشان‌دهنده مبارزه‌ای کوتاه اما شدید بود.
اما از آنجا که تخمین زده شد از زمان مرگ حدود سه تا پنج روز گذشته باشد اعلام نظر نهایی درباره مرگ فهیمه به انجام معاینات دقیق‌تر موکول شد.
اما زمان تقریبی قتل با زمانی که خانواده نگران ناپدید شدن او شده بودند، همخوانی داشت.
با آغاز تحقیقات جنایی، ماموران پلیس آگاهی تهران به بررسی سرنخ‌های اولیه پرداختند.
از آنجا که فهیمه روابط محدودی داشت و به‌‌جز منیژه که دوست خانوادگی قدیمی‌اش بود و گاهی برای کمک‌های کوچک به خانه‌اش سر می‌زد با کسی به طور منظم رفت‌وآمد نداشت، به این ترتیب توجه ماموران بلافاصله به سمت او جلب و دستور بازداشت فوری منیژه از سوی بازپرس جنایی صادر شد.
ماموران پس از جست‌وجوهای گسترده در اطراف تهران، او را در حالی که سعی در پنهان شدن داشت دستگیر کردند.
بازجویی‌های اولیه، از منیژه که زنی حدوداً ۳۰ساله است، با انکار و سناریویی پیچیده همراه بود.
او به ماموران گفت: «دو مرد ناشناس به عنوان مهمان به خانه فهیمه آمده بودند و من بعد از آن آنجا را ترک کردم.
نمی‌دانم بعدش چه اتفاقی افتاده.» اما از همان شروع تحقیقات و دستگیری منیژه بی‌اساس بودن این ادعا برای ماموران تردید‌برانگیز بود و در نهایت انکارهای این زن دوام نیاورد.
مدارک فنی صحنه جرم، از جمله اثرانگشت‌ها، DNA روی روسری و حتی ردپاهای کفش منیژه کف اتاق، همه از حضور تنهای او خبر می‌داد.
علاوه بر این، کشف سرقت طلاهای گران‌قیمت فهیمه که بخشی از سرمایه زندگی‌اش بودند حکایت از انگیزه مالی برای قتل او داشت.
ماموران تردیدی نداشتند قتل پوششی برای سرقت بوده است.
سرانجام پس از ساعت‌ها بازجویی فشرده و مواجهه با شواهد غیرقابل‌ انکار، منیژه لب به اعتراف گشود.
او به نقش خود در قتل فهیمه اعتراف اما انگیزه‌ قتل را چیزی اعلام کرد که همه را شگفت‌زده کرد: من نمی‌خواستم سرقت کنم، بلکه یک دعوای لفظی ساده باعث درگیری ما شد.
منیژه مدعی شد: «من و خانواده‌ام مستاجر یکی از املاک فهیمه در اطراف تهران بودیم.
روز حادثه، او به خاطر تاخیر در پرداخت اجاره به ما فحاشی کرد و کلمات توهین‌آمیزی در موردمان به کار برد که مرا به‌شدت آزرده و خشمگین کرد.
یک لحظه از کوره در رفتم و ناخواسته، روسری‌اش را دور گردنش انداختم.
نمی‌خواستم بکشمش، اما همه‌چیز از کنترل خارج شد و وقتی به خودم آمدم دیدم او نفس نمی‌کشد.»
به این ترتیب بازپرس پرونده دستور ادامه تحقیقات را صادر کرد و کارشناسان در حال بررسی انگیزه‌ اصلی این قتل هستند.