چرا حسن روحانی دست از دوقطبیسازیهای سیاسی برنمیدارد؟ / بازگشت به جاده بنبست و خوردن زخم کاری!
روحانی با بازسازی دوقطبیها میکوشد همزمان با نزدیک شدن به انتخابات خود، جایگاه خود را به عنوان یکی از افراد موثر در جبهه اصلاحات و اعتدال تثبیت کند
*********
در حالیکه کشور پس از جنگ دوازدهروزه با رژیم صهیونیستی همچنان درگیر جنگ ترکیبی و عملیات روانی دشمن است و رسانههای وابسته به دشمن با شایعهپراکنی و تحریف واقعیتها میکوشند فضای داخلی ایران را متشنج کنند، حسن روحانی، رئیسجمهور پیشین، همچنان به ایجاد شکافسازی سیاسی در داخل دامن زد.
روزنامه سازندگی که هشت سال حامی حسن روحانی بوده مدعی انتقامگیری از اعتدالگرایی شده و نوشته است:
رویه دفتر رئیسجمهور ایران در دورههای یازدهم و دوازدهم، پرهیز از ورود به مجادلات ناصواب و پاسخ مستمر به این اکاذیب مضحک است چراکه شرایط فعلی را در برآورد دشمنان برای هر نوع تحرکی علیه ایران مهم میداند و ارسال هرگونه پیام نسنجیده مبنی بر شکاف داخلی را خلاف امنیت ملی ارزیابی میکند.
حفظ اتحاد مقدس نه یک توصیه اخلاقی که یک راهبرد ملی سرنوشتساز در برهه کنونی است و البته اینجاست که مشخص میشود، مدعیان ولایتمداری چه میزان به این راهبردها پایبند هستند.
دامن زدن به اختلافات جناحی، بازی در پازل رسانهای-سیاسی دشمن و تکمیل سناریوی شکاف و اختلاف است.
همه باید هوشیار باشیم مبادا قلیلی از افراد مشکوک به نام اتحاد مقدس، اختلاف وحدتشکن را دنبال کنند.
روزنامه آرمانملی نیز میگوید که علیه حسن روحانی تخزیب سازمانیافته شکل گرفته است، در این گزارش آمده است:
گویی خصومت دلواپسان با حسن روحانی سابقهای دیرین دارد چرا که امروز با وجود اینکه ۴ سال از دولت حسن روحانی گذشته و در این فاصله دو دولت مشغول کار شده، همچنان حسن روحانی سیبل و هدف تندروهای بهارستان است و هر اتفاقی در کشور میافتد حملات و هجمهها به سمت حسن روحانی میرود.
انگار نه انگار که روحانی ۸ سال رئیسجمهور این کشور بوده و برای این کشور زحمت کشیده است.
این روزنامه اصلاحطلب در ادامه مینویسد:
از همان سال ۹۲ که بهعنوان رئیسجمهور روی کار آمد تا تا سال ۱۴۰۰ که طی ۸ سال رئیسجمهور کشور بود انواع اتهامات، حملات، هجمهها و اهانتها را به سمت و سوی او روانه داشتند و حتی دولتمردانش را نیز تحت بدترین حملات و تخریبها قرار دادند.
اما روحانی هیچگاه چه در زمان ۸ سال ریاست جمهوری که در قدرت بود و چه پس از آن که بهعنوان شهروند با پسوند رئیسجمهور اسبق نشست به شرایط داخلی و بینالمللی اظهارنظر کرده و میکند بنای مقابله با دلواپسان و تندروها نداشته است.
بسیاری از تحلیلگران سخنان اخیر روحانی را تلاشی برای تطهیر کارنامه گذشته و انتقال بار مسئولیت به دولت فعلی میدانند؛ نوعی بازنویسی تاریخ به سود خود.
در فضای پس از جنگ، انتظار میرفت چهرههای سیاسی با درک حساسیت شرایط، بر وحدت و انسجام ملی تأکید کنند.
اما روحانی بار دیگر منطق رقابت سیاسی را جایگزین منطق همبستگی کرد.
وقتی گفت «جنگ تمام شد و نسیم خوبی میوزید، یکدفعه بداخلاقیها برگشت»، عملاً تقابل سیاسی را به متن گفتوگو بازگرداند و فضای ملی را به عرصه تسویهحسابهای جناحی تبدیل کرد.
این نوع گفتار، بهجای ترمیم زخمهای جامعه، دوباره بذر دوقطبیسازی در افکار عمومی میپراکند.
در شرایطی که دشمنان خارجی از هر اختلاف داخلی برای تضعیف قدرت بازدارندگی ایران استفاده میکنند، چنین موضعگیریهایی در حکم تضعیف جبهه داخلی است، نه نقد سازنده.
با این حال با
بررسی انتقادات صورت گرفته نسبت به اظهارات رییس جمهور دو دولت یازدهم و دوازدهم میتوان دریافت که بسیاری معتقدند سخنان روحانی بیش از آنکه دغدغه اصلاح داشته باشد، نشانه تلاشی است برای بازگشت به متن سیاست.
وی با بازسازی دوقطبیها میکوشد همزمان با نزدیک شدن به انتخابات خود، جایگاه خود را به عنوان یکی از افراد موثر در جبهه اصلاحات و اعتدال تثبیت کند، اما مشکل اینجاست که جامعه امروز، از این نوع سیاستورزی خسته است.
تجربه سالهای اخیر نشان داده مردم، بهویژه نسل جوان، بهدنبال گفتمان کارآمدی هستند، نه بازیهای قدیمی قدرت.