عراق؛ جبهه جدید حملات اسرائیل؟
با در نظر گرفتن تمامی مؤلفههای شکلدهنده بحران در منطقه غرب آسیا، میتوان به این نتیجه رسید که اسرائیل در حال حاضر در بالاترین سطح از ایجاد بحران در منطقه قرار دارد. متأسفانه این رژیم به پشتوانه قدرتهایی همچون ایالات متحده، از توان لازم برای دامن زدن به بحرانها نیز برخوردار است.
با در نظر گرفتن تمامی مؤلفههای شکلدهنده بحران در منطقه غرب آسیا، میتوان به این نتیجه رسید که اسرائیل در حال حاضر در بالاترین سطح از ایجاد بحران در منطقه قرار دارد.
متأسفانه این رژیم به پشتوانه قدرتهایی همچون ایالات متحده، از توان لازم برای دامن زدن به بحرانها نیز برخوردار است.
کد خبر: 745536 | ۱۴۰۴/۰۸/۱۳ ۱۱:۱۵:۰۰
لیلا پایدار- کیومرث یزدانپناه، استاد ژئوپلیتیک دانشگاه تهران، در گفتوگو با خبرنگار اعتمادآنلاین درباره ادعای ارتش اسرائیل مبنی بر گشودن جبههای جدید در عراق اظهار داشت: با در نظر گرفتن تمامی مؤلفههای شکلدهنده بحران در منطقه غرب آسیا، میتوان به این نتیجه رسید که اسرائیل در حال حاضر در بالاترین سطح از ایجاد بحران در منطقه قرار دارد.
متأسفانه این رژیم به پشتوانه قدرتهایی همچون ایالات متحده، از توان لازم برای دامن زدن به بحرانها نیز برخوردار است.
آنچه مسلم است، خبر اخیر درباره احتمال اقدام نظامی اسرائیل در خاک عراق نیز یکی از گزینههای محتمل به شمار میآید.
دادههای اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی، با همکاری نهادهای اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا، بر این نکته متمرکز است که در برخی از مناطق غربی عراق بهویژه نواحی هممرز با اردن و جنوبغرب این کشور پایگاهها و انبارهایی وجود دارد که محل نگهداری یا تولید تسلیحات تلقی میشود.
اسرائیل این مسئله را بهانه و دستاویزی برای انجام حملهای نظامی به بخشی از خاک عراق قرار داده است.
او در ادامه گفت: اگر چنین حملهای صورت گیرد که دور از انتظار هم نیست واکنش دولت عراق به احتمال زیاد در حد صدور بیانیههایی تهدیدآمیز و انتقاد از نقض حاکمیت ملی این کشور باقی خواهد ماند.
به باور من، این موضعگیریها کاملاً مدیریتشده است و عملاً پشتوانه اجرایی و جدی ندارد؛ همانگونه که پس از حمله نظامی اسرائیل به دوحه، مقامات قطری صرفاً در سطح لفظی واکنش نشان دادند و تهدیدهای آنان هیچگاه جنبه عملی به خود نگرفت.
کشورهای عرب منطقه نیز بعید است واکنش مؤثری در این زمینه از خود بروز دهند.
این استاد ژئوپلیتیک در ادامه خاطرنشان کرد: تنها مسئله باقیمانده، مربوط به نیروهای مقاومت و گروههای جهادی است.
ممکن است این نیروها اقداماتی محدود انجام دهند، اما در حال حاضر توان نظامی آنان در سطحی نیست که بتوانند تهدیدی جدی علیه سرزمینهای اشغالی یا اسرائیل ایجاد کنند.
با این حال، احتمال حملات پراکنده به پایگاههای نظامی آمریکا در عراق و اطراف آن وجود دارد، و همین امر از جمله نگرانیهای اصلی دولتهای آمریکا و اسرائیل است.
از همین رو، این دو تلاش میکنند با اقداماتی پیشدستانه و از طریق تهدید و هشدار به دولت عراق و گروههای مقاومت، مانع از هرگونه واکنش نظامی احتمالی علیه اسرائیل یا پایگاههای آمریکایی در منطقه شوند.
یزدانپناه تصریح کرد: بهنظر میرسد کابینه اسرائیل و شخص نتانیاهو در راستای منحرفکردن افکار عمومی از برخی اقداماتشان در سرزمینهای اشغالی، بهویژه در غزه، عمل میکنند و همزمان میکوشند بر چالشهای سیاسی و امنیتی داخلی سرپوش بگذارند.
از همه مهمتر، به نظر میرسد آنها میخواهند از این اقدامات برای تأمین منافع و آیندهٔ سیاسی خود بهرهبرداری کنند؛ چرا که با توجه به نزدیکبودن موعد انتخابات در اسرائیل، نتانیاهو حمله به کشوری دیگر را بهبهانهٔ «از میان بردن پایگاههای مقاومت» و «خلع سلاح آنها» مناسبترین ابزار برای پیشبرد پروژههای سیاسیاش میداند.
این استاد دانشگاه گفت: از سوی دیگر، گمان دارم بخشی از سناریوهای جدید صهیونیستی در تهدید کشورهای منطقه و بهویژه تهدید عراق بر این مبناست که با درگیر ساختن افکار عمومی کشورهای مسلمان و جامعهٔ جهانی نسبت به یک حملهٔ تازه، فضا را برای تکمیل پروژههای نظامیشان در غزه فراهم کنند.
این فضا به آنها امکان میدهد گامهای بعدی برای تخریب زیرساختهای غزه و کشتار مردم آنجا را محقق سازند؛ روشی که از زمان تکوین رژیم صهیونیستی تاکنون بخشی از شگردها و تاکتیکهای نظامیاش بوده است.
بهویژه اکنون که میتوان نتیجه گرفت هدف واقعی رژیم، بهنوعی «لنینگرادسازیِ» غزه است: یعنی از طریق تشدید محاصرهٔ همهجانبه و ادامهٔ خشونت بیرحمانه، شرایطی پدید آورند که سلطهٔ ژئوپلیتیکیشان در منطقه تثبیت شود.
همزمان با تمرکز بر غزه، مسئلهٔ قدس که دغدغهٔ اصلی کشورهای اسلامی و مردم فلسطین است از اولویت نخست خارج و به حاشیه رانده میشود تا تسلط طولانیمدت بر قدس برایشان میسر گردد.
به گفته یزدانپناه، در واقع، تهدید فعلی علیه عراق، با توجه به پتانسیلِ فراوانِ تشدید بحران در کابینه نتانیاهو، در راستای همان اهداف صورت میگیرد؛ یعنی هدف قراردادن سازههای ژئوپولیتیک عراق با بهانهٔ «خلع سلاح مقاومت» یا «ضربهزدن به مقاومت» در حقیقت دستاویزی است برای پیشبرد سایر سیاستهای جنایکارانهٔ رژیم و نیز هشداری غیرمستقیم و قوی به ایران.
این احتمال نیز وجود دارد که در پی چنین روندی، رژیم یا متحدانش بار دیگر به برخی اهداف داخل خاک ایران هم حمله کنند تا آنچه را که آنها مدعی میشوند«مهار ایران»، کامل کنند.
در مجموع عدم دستاورد آوری های موثر در چهار جنگ اخیر برای اسرائیل، نتانیاهو را تحت شدیدترین فشارهای سیاسی قرار داده است.
و شاید همین حجم از فشار در کنار استمرار ماجراجویی های امریکا در غرب آسیا ممکن است در ذیل سایه تهدید عراق و لبنان و غزه ، بستر ساز حمله وسیع تر و متفاوتی به ایران در آینده بشود.
چرا که دلایل متعددی وجود دارد که نشان می دهد کا با ایران هنوز تمام نشده و روند تحولات و تغییرات آنگونه که مد نظر بوده ، صورت نگرفته و ایران گفتار مبتنی بر محور مقاومت را با تاکید بیشتر از گذشته ، دنبال می کند.