صلح پایدار ابزاری مؤثر برای کاهش مخاطرات طبیعی است
پژوهشگران دانشگاههای تهران و وین در پژوهشی مشترک نظریهای بینرشتهای رابطه مستقیم بین برقراری صلح منطقهای و کاهش خسارات ناشی از مخاطرات طبیعی را بررسی کردند.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از دانشگاه تهران، این تحقیق که توسط ابراهیم مقیمی، استاد دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران و توماس گلاد، استاد دانشگاه وین انجام شده است، با مطالعه تطبیقی دو حوضه دانوب در اروپا و دجله-فرات در خاورمیانه نشان میدهد که همکاریهای بینالمللی و برقراری صلح، تأثیر مستقیمی بر کاهش اثرات مخاطرات طبیعی مانند خشکسالی، طوفانهای گردوغبار و سیلاب دارد.
بر اساس یافتههای پژوهشگران این تحقیق، بسیاری از مخاطرات طبیعی، از گردوغبار و خشکسالی گرفته تا سیلابها، دارای ماهیت منطقهای هستند و مرزهای سیاسی آنها را متوقف نمیکند.
نویسندگان معتقدند که درک و مدیریت منطقهای این رویدادها بدون همکاری و صلح میان کشورهای همجوار ممکن نیست.
از اینرو، صلح منطقهای نهتنها یک ارزش سیاسی، بلکه یک ضرورت علمی و زیستمحیطی است.
در این پژوهش دو منطقه مورد مطالعه شامل حوضه دجله و فرات در جنوبغرب آسیا و حوضه دانوب در اروپا مورد مطالعه قرار گرفتهاند که هر دو با مخاطرات طبیعی اما در بسترهای سیاسی متفاوت روبهرو هستند.
در حوضه دجله و فرات، رقابتهای سیاسی، ساخت سدها و جنگهای طولانیمدت باعث افزایش خشکسالی، فرسایش خاک و تولید گردوغبار شده است.
در مقابل، در حوضه دانوب، همکاری میان کشورهای اروپایی و شکلگیری اتحادیه اروپا نمونهای از تحقق نسبی صلح منطقهای بر پایه مدیریت مشترک منابع طبیعی است.
این تفاوت نشان میدهد که صلح پایدار، خود ابزاری مؤثر برای کاهش خطرات طبیعی و افزایش تابآوری اجتماعی و زیستمحیطی است.
نویسندگان این مقاله علمی، با تطبیق حوزه عملکرد نیروهای سیاسی با پهنه وقوع پدیدههای خطرناک طبیعی، نشان دادهاند که هر جا همکاری و همزیستی سیاسی افزایش یافته، شدت و فراوانی خسارات طبیعی نیز کاهش یافته است.
برعکس، در مناطق درگیر جنگ و خصومت، محیطزیست بهشدت آسیبپذیرتر شده است.
تأکید بر مقیاس منطقهای در کاهش آسیبپذیری مردم و محیط در برابر خطرات طبیعی؛ بررسی اثرات منفی عملکرد نیروهای سیاسی بر فرآیندهای طبیعی؛ ارائه نظریهای که محیطزیست و نیروهای سیاسی را به اهمیت صلح منطقهای در کاهش مخاطرات آگاه میکند و تقویت تحقیقات میانرشتهای برای ادغام علوم طبیعی و سیاسی در مدیریت خطرات به عنوان نوآوری اصلی مقاله در چهار محور معرفی شده است.
نویسندگان در ادامه مقاله، صلح سرد؛ حالتی که کشورها بدون درگیری مستقیم اما با بیاعتمادی زندگی میکنند (نمونه دانوب کنونی)، جنگ سرد یا درگیری پنهان؛ وضعیتی که در حوضه دجله و فرات دیده میشود و مانع توسعه پایدار است و صلح گرم؛ بالاترین سطح صلح، با همکاری فعال، اعتماد متقابل و هدف مشترک برای کاهش خطرات و حفاظت از منابع طبیعی را سه الگوی صلح معرفی کردهاند.
نتایج این پژوهش بیانگر این است که مخاطرات طبیعی و جنگها خساراتی مشابه دارند، از ویرانی و فقر تا مهاجرت، آسیبهای روانی و زیستمحیطی و بنابراین راهحل مقابله با هر دو نیز در همزیستی مسالمتآمیز و همکاری میان کشورها نهفته است.
صلح، تنها یک مفهوم سیاسی نیست، بلکه به تعبیر نویسندگان «یک راهبرد اخلاقی و علمی» برای حفظ تعادل میان انسان و طبیعت است.
پژوهشگران این تحقیق، برای تحقق نظریه صلح منطقهای، آموزش و ترویج دانش صلح و مخاطرهشناسی در نظامهای آموزشی و رسانهها؛ تبدیل کاهش خطر از طریق صلح به یک ارزش اجتماعی اساسی و پایبندی به توسعه پایدار مبتنی بر منطقه طبیعی و پرهیز از توسعههای خصومتآمیز یا ناپایدار را به عنوان سه راهبرد کلیدی پیشنهاد کردهاند.
همچنین در نتایج حاصل از این پژوهش آمده است که صلح منطقهای، نهتنها بهعنوان پیششرط عدالت و توسعه انسانی، بلکه بهعنوان یک راهبرد علمی برای کاهش خطرات طبیعی باید در سیاستگذاریهای ملی و بینالمللی جایگاهی ویژه یابد.
به گفته نویسندگان، جهان طبیعت ذاتاً در صلح است، تنها در سایهصلح میان انسانهاست که میتوان به تعادل طبیعی و پایداری زیستمحیطی بازگشت.
نتایج این پژوهش از طریق این لینک قابل دسترس است.