همدست قاتل فراری مربی بدنسازی: به خاطر هیچ، آدم کشتیم
یکی از مهاجمان به سروش ستوده، مربی ۲۹ ساله بدنسازی که در بین شاگردانش به «مربی اخلاق» مشهور بود، در حالی دستگیر شده که متهم اصلی قتل همچنان فراری است.
یکی از مهاجمان به سروش ستوده، مربی ۲۹ساله بدنسازی که در بین شاگردانش به «مربی اخلاق» مشهور بود، در حالی دستگیر شده که متهم اصلی قتل همچنان فراری است.
کد خبر: 745410 | ۱۴۰۴/۰۸/۱۲ ۱۲:۵۰:۵۸
یکی از مهاجمان به سروش ستوده، مربی ۲۹ ساله بدنسازی که در بین شاگردانش به «مربی اخلاق» مشهور بود، در حالی دستگیر شده که متهم اصلی قتل همچنان فراری است.
به گزارش سایت جنایی، متهم دستگیرشده و همدست فراریاش به نام ابوالفضل در خیابان فرعی درکه تهران سروش را قربانی سرقت نافرجام گوشی آیفون ۱۶ پرومکس کردند.
دو سارق سابقهدار سوار بر موتورسیکلت به سروش حمله کردند و یکی از آنها در درگیری سه ضربه چاقو به گردن، شانه و بازوی مربی وارد کرد و او را به قتل رساند.
در حال حاضر و چند هفته پس از قتل، همدست ابوالفضل که دستگیر شده، جزئیاتی را از این جنایت فاش کرد.
در ادامه گفتوگو با او را بخوانید:
*سابقه داری؟
بله، هم من و هم ابوالفضل هر دو حدود ۱۰ فقره سابقه کیفری گوشیقاپی و کیفقاپی داریم.
*همه جرائم را با ابوالفضل مرتکب شدی؟
نه، آخرین بار یک سال پیش از زندان آزاد شدم و با ابوالفضل تصمیم گرفتیم دست به سرقتهای تصادفی بزنیم.
*چطور با ابوالفضل آشنا شدید؟
بچهمحل بودیم.
از طرفی میدانستم او هم خلاف میکند.
*چه شد که تصمیم گرفتید با هم خلاف کنید؟
تخصص هر دو ما قاپیدن بود و چند بار در زندان با هم بودیم، اما دفعه آخر با هم همدست شدیم.
*از روز حادثه بگویید.
از کیانشهر، محل زندگیمان، با موتور راه افتادیم و به ولنجک رفتیم.
قصد داشتیم اول به قهوهخانه برویم و مواد مصرف کنیم، بعد در مسیر اگر سوژهای دیدیم سرقت کنیم.
*روش سرقتتان چه بود؟
در خیابانها پرسه میزدیم، افرادی را که مشغول تلفن بودند و حواسشان پرت بود انتخاب میکردیم و گوشی یا کیفشان را قاپ میزدیم.
*از قتل سروش بگو.
سوار موتور پرسه میزدیم که سروش و گوشی آیفونش توجهمان را جلب کرد.
من راننده بودم، ابوالفضل ترکنشین.
نزدیکش رفتیم و ابوالفضل گوشی را قاپید.
اما سروش زرنگ و قوی بود.
با یک حرکت دست ابوالفضل را گرفت.
او هم ترسید، با دست دیگر چاقویی را از زیر لباسش را بیرون آورد و به سمت او پرتاب کرد.
چاقو به گردن سروش خورد، او روی زمین افتاد و ما فرار کردیم.
*گوشی را چند فروختید؟
اصلاً گوشی را نبردیم.
در دست سروش ماند.
به خاطر هیچی با اتهام قتل روبهرو شدیم.
*چه مدت است سرقت میکنید؟
حدود یک سال، اما نه هر روز.
*زمانبندی سرقتهایتان چطور بود؟
هر چند وقت یک گوشی یا کیف میزدیم.