هشدار نسبت به بحران اعتماد در جامعه؛ مردم و فعالان اقتصادی احساس نادیده گرفته شدن دارند
سرمایه اجتماعی در ایران دچار فرسایش شده است؛ نه از فقر مادی، بلکه از «نادیده شدن». مردم و حتی فعالان اقتصادی احساس میکنند سهمی در تصمیمسازی ندارند. وقتی دولت تنها سخن میگوید و جامعه تنها میشنود، نظام سیاسی دیر یا زود به بحران اعتماد دچار میشود.
سرمایه اجتماعی در ایران دچار فرسایش شده است؛ نه از فقر مادی، بلکه از «نادیده شدن».
مردم و حتی فعالان اقتصادی احساس میکنند سهمی در تصمیمسازی ندارند.
وقتی دولت تنها سخن میگوید و جامعه تنها میشنود، نظام سیاسی دیر یا زود به بحران اعتماد دچار میشود.
کد خبر: 745332 | ۱۴۰۴/۰۸/۱۲ ۱۲:۳۵:۰۰
«بازگشت گفتوگو به سیاست» عنوان یادداشت روزنامه اعتماد به قلم امیرحسین عباسی است که در آن آمده؛ در روزهایی که واژه «اعتماد» بیش از همیشه کمیاب شده، شاید بزرگترین سرمایه هر دولت نه در بودجه و ذخایر ارزی، بلکه در توان شنیدن باشد.
تصمیم اخیر رییسجمهور برای برگزاری نشستهای هفتگی با کارشناسان، تجار و بازرگانان را باید از همین زاویه دید؛ تلاشی برای بازگرداندن گفتوگو به متن سیاست، در زمانی که کشور بیش از هر دورهای به آن نیاز دارد.
گفتوگویی که از دل بحران برمیخیزد- ایران امروز در وضعیتی به سر میبرد که همزمان از چند جبهه درگیر است؛ از تبعات جنگ دوازده روزه در منطقه تا فشارهای اقتصادی و کاهش امید اجتماعی.
در چنین فضایی، طبیعی است که زبان رسمی سیاست به تدریج به سمت دستور، هشدار و توجیه میل کند.
اما مسعود پزشکیان، برخلاف انتظار، مسیر دیگری را برگزیده است: گفتوگو.
او نه با فرمان تازه که با دعوت به شنیدن کار خود را آغاز کرده است.
این دعوت، اگرچه در ظاهر اقدامی ارتباطی به نظر میرسد، در باطن حامل پیامی عمیقتر است: اینکه سیاست بدون شنیدن، دیگر کار نمیکند.
جامعهای که احساس میکند صدایش به جایی نمیرسد، دیر یا زود به انفعال یا خشم کشیده میشود.
پزشکیان ظاهرا این را دریافته که پیش از هر تصمیم اقتصادی، باید رابطه دولت و مردم ترمیم شود و ترمیم از گفتوگو آغاز میشود.
بعد از جنگ؛ نیاز به زبان انسانی سیاست- جنگ دوازده روزه نهتنها مرزهای سیاسی منطقه را لرزاند، بلکه روان جمعی جامعه ایران را نیز تحت تاثیر قرار داد.
پس از دورهای از التهاب و اضطراب، جامعه بهطور طبیعی به ثبات و اطمینان نیاز دارد؛ به نشانهای از عقلانیت و آرامش در سطح قدرت.
در چنین لحظهای، سیاستمداری که تصمیم میگیرد بنشیند و بشنود، در واقع «زبان انسانی سیاست» را بازمیگرداند.
نشستهای اخیر پزشکیان با فعالان اقتصادی و صنفی، اگرچه ممکن است هنوز از مرحله نماد فراتر نرفته باشند، اما نشانهای هستند از تلاشی برای گفتوگو در دل بحران.
او در تبریز با صادرکنندگان و کارآفرینان دیدار کرد، در تهران پای حرف اعضای اتاق بازرگانی نشست و در جلساتی دیگر با اصناف مختلف گفتوگو کرد.
روایت حاضران از این دیدارها این بود که رییسجمهور بدون متن آماده و تیم رسانهای پررنگ، صرفا شنید و یادداشت برداشت.
در سیاست ایرانِ پر از تریبون، همین «شنیدن» کمیاب است.
سیاست گوش دادن- از منظر جامعهشناسی سیاسی، یکی از شکافهای مزمن میان دولت و جامعه در ایران، «فاصله ادراک» است؛ یعنی آنچه تصمیمگیران تصور میکنند مردم میخواهند، با آنچه در میدان زندگی واقعی جریان دارد، فاصله دارد.
جلسات هفتگی رییسجمهور، اگر به درستی طراحی و پیگیری شوند، میتوانند بخشی از این فاصله را پر کنند.
پزشکیان تجربه طبابت دارد؛ حرفهای که اساسش بر شنیدن درد و شرح حال است.
شاید همین پیشزمینه باعث شده سیاست را هم با منطق طبابت ببیند: قبل از تجویز، باید تشخیص داد و قبل از تشخیص، باید گوش داد.
این همان چیزی است که میتوان آن را «سیاست گوش دادن» نامید، سیاستی که در آن قدرت نه فقط ابزار تصمیمگیری، بلکه ابزار شنیدن میشود.
از زبان قدرت به زبان مشارکت- جامعهشناسان میگویند سرمایه اجتماعی در ایران دچار فرسایش شده است؛ نه از فقر مادی، بلکه از «نادیده شدن».
مردم و حتی فعالان اقتصادی احساس میکنند سهمی در تصمیمسازی ندارند.
وقتی دولت تنها سخن میگوید و جامعه تنها میشنود، نظام سیاسی دیر یا زود به بحران اعتماد دچار میشود.
در چنین شرایطی، هر تلاش برای مشارکت دادن بدنه جامعه، ولو در قالب جلسات مشورتی میتواند ترمیمکننده باشد.
نکته مهم این است که پزشکیان در نخستین ماههای کاری خود، در میانه التهاب منطقهای و فشار اقتصادی، مسیر گفتوگو را برگزیده، نه نمایش قدرت.
این انتخاب، بیش از هر چیز نشانهای از نوعی عقلانیت آرام است.
رسانه و بازنمایی صمیمیت- از منظر رسانهای نیز این تصمیم ارزشمند است، زیرا میتواند تصویری تازه از رابطه دولت و جامعه ارایه دهد.
در دوران شبکههای اجتماعی، فاصله میان تصویر واقعی و تصویر رسانهای بسیار کوتاه شده است.
یک نشست صمیمی واقعی میتواند در چند دقیقه اعتماد هزاران مخاطب را برانگیزد، همانطور که یک نمایش تصنعی میتواند آن را نابود کند.
در هفتههای گذشته، تصاویر رییسجمهور در جمع فعالان اقتصادی منتشر شد؛ نه پشت میزهای بلند رسمی، بلکه در کنار مردم، بیتکلف و بیپیرایه.
این تصویر، اگر با واقعیت درونی سیاست همخوانی داشته باشد، میتواند نقطه عطفی در بازسازی چهره دولت باشد.
اما همین جا خطر هم نهفته است: اگر این جلسات صرفا به کار رسانهای و عکسهای خبری ختم شوند، نتیجه معکوس خواهد داشت.
اعتماد، در سیاست امروز ایران، بسیار شکننده است.
استمرار و صداقت، تنها راه حفظ آن است.
فراتر از اقتصاد- هر چند مخاطبان مستقیم این نشستها فعالان اقتصادیاند، اما پیام آن محدود به حوزه اقتصاد نیست.
در واقع، گفتوگو با تجار و بازرگانان نمادی است از الگویی گستردهتر که میتواند به فرهنگ سیاسی ایران بازگردد: گفتوگوی دولت با جامعه.
در کشوری که بخش خصوصی سالها خود را در حاشیه تصمیمها دیده، شنیده شدن میتواند به احیای انگیزه و امید منجر شود.
از همین منظر، این جلسات نه فقط به بهبود تصمیمسازی اقتصادی، بلکه به بازسازی حس «با هم بودن» در سطح ملی کمک میکنند.
شرط بقا: از گفتوگو تا تصمیم- اما گفتوگو اگر به تصمیم منجر نشود، فرساینده میشود.
جامعهای که بارها وعده شنیده، دیگر با حرف قانع نمیشود.
بنابراین بقای این سیاست منوط به آن است که نتایج جلسات قابل لمس باشد.
اگر فعالان اقتصادی ببینند پیشنهادهایشان در سیاستهای مالیاتی، گمرکی یا بانکی بازتاب یافته، گفتوگو به اعتماد تبدیل میشود.
در غیر این صورت، به نماد تازهای از «حرف بینتیجه» بدل خواهد شد.
پیشنهاد برخی کارشناسان تشکیل دبیرخانهای برای پیگیری مصوبات این جلسات است؛ نهادی که بتواند میان وعده و اجرا پیوند برقرار کند.
چنین سازوکاری میتواند مانع از آن شود که جلسات رییسجمهور سرنوشت بسیاری از نشستهای پیشین را پیدا کند: شروعی پر سروصدا و پایانی در سکوت.
از سیاست به جامعه- در نهایت، ارزش این تصمیم در چیزی فراتر از اقتصاد نهفته است.
این جلسات میتوانند به الگویی از گفتوگو در سایر حوزهها تبدیل شوند: میان دولت و دانشگاه، میان حاکمیت و رسانه، میان سیاست و جامعه.
جامعه ایران امروز بیش از هر چیز نیازمند بازسازی زبان گفتوگو است؛ زبانی که بتواند در میان تضادها، امکان تفاهم را زنده نگه دارد.
شاید رییسجمهور به خوبی دریافته که در فضای کنونی، هیچ سیاستی بدون گفتوگو دوام نمیآورد.
در زمانهای که سیاستمداران بیشتر میخواهند شنیده شوند تا بشنوند، تصمیم برای گوش دادن خود یک عمل سیاسی است، عملی آرام، اما ریشهدار.
پایان باز- اگر پزشکیان بتواند این مسیر را ادامه دهد، بیآنکه گرفتار هیاهوی تبلیغاتی شود، شاید بتوان گفت ایران بعد از سالها شاهد بازگشت نوعی سیاست انسانیتر خواهد بود؛ سیاستی که در آن حاکمیت نه پشت درهای بسته، بلکه در گفتوگو با جامعه تصمیم میگیرد و شاید همین، نخستین گام برای ترمیم اعتمادی باشد که سالهاست سیاست از آن تهی شده است.