ثروت از دل آتش؛وعده دولت برای پایان فلر سوزی
دهههاست جنوب در آتش فلرها میسوزد؛ حال دولت چهاردهم با طرحی ۸۰۰ میلیوندلاری میخواهد شعلهها را خاموش و آسمان خوزستان را دوباره روشن کند.
به گزارش خبرنگار مهر، صدها مشعل بزرگ و کوچک سالها نماد آلودگی، سوزاندهشدن ثروت و ناکامی سیاست در صنعت نفت ایران بودهاند.
اکنون دولت چهاردهم مدعی است تا پایان سال ۱۴۰۶، نزدیک به ۹۰ درصد گازهای مشعل مناطق نفتخیز جنوب را جمعآوری میکند؛ طرحی که میتواند بهجای دود، فرصت بسازد و سرنوشت خوزستانِ آلوده و فرسوده را تغییر دهد.
اما آیا این بار اراده سیاسی و سرمایهگذاری واقعی میتواند شعلههای قدیمی را خاموش کند؟
اقتصاد در دل آتش؛ فلرینگ و میراث اتلاف در جنوب
سالهاست که شبهای خوزستان با آتش روشن میشود، نه از جشن بلکه از شعلههای دائمی فلرها که ثروت ملی را به هوا میفرستند.
در سراسر این استان، دوازده مشعل عظیم و صدها شعله پراکنده حوالی اهواز، مارون، بیبیحکیمه و مسجدسلیمان، به نمادی از آلودگی و بی مهندسی بدل شدهاند.
برآورد شرکت ملی نفت نشان میدهد که تنها در مناطق جنوبی کشور روزانه بیش از ۵۲۰ میلیون فوتمکعب گاز همراه، بدون استفاده، در مشعلها سوزانده میشود؛ رقمی معادل یک میدان بزرگ گازی مستقل.
اما اکنون، پس از دو دهه تعلل و هزینههای زیستمحیطی، دولت چهاردهم به ریاست مسعود پزشکیان، زنجیرهای از ۱۲ قرارداد جمعآوری گازهای مشعل را امضا کرده تا در قالب بستهای ۴۰ گانه، مسیر پایان فلرینگ را باز کند.
این قراردادها با مدل سرمایهگذاری BOO، به معنای ساخت، بهرهبرداری و مالکیت توسط بخش خصوصی و شرکتهای دانشبنیان طراحی شدهاند.
ارزش مجموع آنها بیش از ۸۰۰ میلیون دلار برآورد شده است؛ سرمایهای که برخلاف گذشته، مستقیماً از بودجه دولتی تأمین نمیشود بلکه با مشارکت سرمایهگذاران داخلی تأمین خواهد شد.
بهاینترتیب، دولت میخواهد بدون تحمیل فشار مالی به خزانه و در چارچوب سیاست اصل ۴۴ قانون اساسی، از بخش خصوصی برای مهار آلودگی بهره گیرد.
اگر برنامه طبق جدول پیش برود، تا پایان سال ۱۴۰۶ بیش از ۹۰ درصد گازهای همراه نفت جمعآوری خواهد شد؛ اقدامی که نهتنها ارزش اقتصادی، بلکه پیامدهای محیطزیستی و اجتماعی گستردهای دارد.
قراردادهایی برای اعتماد؛ از رگسفید تا مارون
نخستین نشانه جدیت این طرح را میتوان در تجربه موفق میدان رگسفید دید.
در فاز نخست این پروژه پایلوت، روزانه ۸۰ میلیون فوتمکعب گاز جمعآوری و وارد مدار شد، و انتظار میرود با تکمیل فاز دوم، ظرفیت آن از ۱۲۰ میلیون فوتمکعب عبور کند.
این موفقیت به الگویی فنی برای پروژههای تازه تبدیل شده است؛ پروژههایی که در اهواز ۱ تا ۴، بیبیحکیمه، مارون، گلخاری و مناطق نرگسی و لالی دنبال میشوند.
رئیسجمهور در مراسم امضای قراردادها که بهصورت زنده از شبکه استانی پخش شد، صراحتاً گفت: «نباید حتی یک روز تأخیر کنیم.» این جمله، عصاره نگاه اجرایی پزشکیان است که میخواهد دولت خود را از قید بوروکراسی و کندی سنتی وزارت نفت رها کند.
او تأکید کرد که هر مانع اداری باید در همان روز برطرف شود و دولت موظف است مسیر سرمایهگذاری را برای بخش خصوصی هموار سازد.
مدل BOO؛ سرمایهگذاری بدون بودجه نفتی
یکی از محورهای کلیدی طرح، استفاده از مدل BOO است.
در این الگو، شرکت خصوصی با تأمین سرمایه، تأسیسات را احداث و برای مدت حدود ۲۰ سال بهرهبرداری میکند تا از محل فروش گاز یا فرآوردههای گازی درآمد کسب کند، سپس مالکیت تأسیسات به دولت بازمیگردد.
بهزبان دیگر، دولت از این طریق، اجرای طرحهای پرهزینه را بدون فشار بودجهای پیش میبرد و در عوض، ریسک درآمدزایی را به بخش خصوصی میسپارد.
این مدل در عین کارآمدی، یک آزمون اعتماد متقابل است؛ آیا شرکتهای داخلی میتوانند در فضای متغیر اقتصادی ایران، سرمایهگذاری ۸۰۰ میلیون دلاری را با حداقل ریسک ادامه دهند؟
کارشناسان یادآور شدهاند که نرخ ارز، پیچیدگی انتقال پول و رفع موانع ثبت تجهیزات خارجی، سه چالش جدی اجرای پروژههاست.
اگر این بخشها بهموقع مدیریت نشود، «پایان فلرینگ» بار دیگر به وعده تبدیل خواهد شد.
لبه تکنولوژی و محیطزیست؛ از آلودگی تا احیا
مساله فلرینگ تنها اقتصادی نیست؛ مسألهای انسانی است.
خوزستان طی سالهای اخیر از آلودهترین استانهای ایران بوده است.
در بعضی فصول، مدارس اهواز، ماهشهر و شادگان بهدلیل غلظت آلایندهها تعطیل میشوند و یکی از عوامل جدی این وضعیت همان شعلههای نفتیاند که شبانهروز میسوزند.
علیرضا پیرامون، مدیرعامل شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب، این طرح را بزرگترین بسته واگذاری به بخش خصوصی در تاریخ مناطق نفتخیز میداند و میگوید هدف اصلی آن «تبدیل شعلههای فلر به منبع ثروت، اشتغال و توسعه محلی» است.
او یادآور میشود که امروز حدود ۷۵ درصد از ۳.۸ میلیارد فوتمکعب گاز تولیدی روزانه جمعآوری میشود و با اجرای کامل طرح، پوشش به ۱۰۰ درصد خواهد رسید.
پیرامون تأکید میکند که پروژهها دارای پیوست محیطزیستیاند و گازهای جمعآوریشده پس از فرآوری، یا به شبکه سراسری تزریق میشوند یا برای تقویت فشار مخازن نفتی به کار میروند.
این امر، علاوه بر کاهش آلودگی، باعث افزایش ضریب بازیافت در میادین جنوبی هم میشود و ارزش افزودهای مضاعف ایجاد میکند.
همزمان، راهاندازی نخستین کارخانه MGL در اهواز، که در مدت ۱۰ ماه به بهرهبرداری میرسد، نشانهای از استفاده از فناوری داخلی برای تفکیک و ذخیره گاز است.
این کارخانه، طبق اعلام وزارت نفت، در شرایط آبوهوایی خوزستان طراحی شده و از سامانههای خودکار کنترل نشت بهره میبرد تا سطح ایمنی و راندمان به حداکثر برسد.
از شغل تا شفافیت؛ پیامدهای چندلایه طرح
برآورد وزارت نفت نشان میدهد که در صورت اجرای کامل بسته ۴۰ گانه، بیش از ۱۵۰۰ شغل مستقیم در استانهای نفتخیز جنوب و کهگیلویه و بویراحمد ایجاد میشود.
این رقم اگرچه نسبت به حجم اشتغال در بخش نفت ناچیز است، اما برای سکونتگاههای اطراف میادین گازی، تحولی ملموس به شمار میرود.
علاوهبراین، ارزش اقتصادی طرح چشمگیر است.
اگر قیمت هر فوتمکعب گاز جمعآوریشده تنها ۰.۲ دلار باشد، روزانه ۵۲۰ میلیون فوتمکعب گاز، ارزشی معادل ۱۰۴ میلیون دلار در روز ایجاد میکند؛ رقمی که حتی با نرخهای داخلی، بازگشت زودهنگام سرمایه را تضمین میکند.
از منظر زیستمحیطی، وزارت نفت وعده داده با اجرای کامل پروژه، انتشار روزانه حدود ۲۹ هزار تُن گاز گلخانهای متوقف و شعلههای ۲۷۰ مشعل خاموش شود.
این اقدام میتواند خوزستان را از فهرست مناطق بحرانی آلودگی خارج و کیفیت هوای اهواز، ماهشهر و حمیدیه را بهطور محسوسی بهبود بخشد.
اما کارشناسان هشدار میدهند که تحقق اهداف اعلامی نیازمند نظارت سختگیرانه بر زمانبندی و کیفیت تجهیزات است.
برخی پیمانکاران بخش خصوصی در سالهای گذشته، بهدلیل تأخیر در تأمین مالی یا نوسان نرخ ارز، پروژهها را نیمهکاره رها کردند.
بنابراین وزارت نفت باید در کنار تسهیل سرمایهگذاری، ضمانتهای اجرایی قوی برای استمرار پروژهها فراهم کند.
فلرینگ؛ آزمونی برای سیاست، نه فقط فناوری
جمعآوری گازهای مشعل، از نظر نمادین، چیزی فراتر از یک پروژه فنی است.
این طرح در واقع سنجش میزان پایبندی دولت چهاردهم به سه وعده بنیادین است:
شفافیت، محیطزیست و اعتماد به بخش خصوصی.
موفقیت آن نه تنها به مهارت مهندسان و تامینکنندگان بستگی دارد، بلکه به استمرار اراده سیاسی، رفع بوروکراسی و حمایت واقعی از سرمایهگذار وابسته است.
پزشکیان وعده داده تا پایان سال ۱۴۰۶، بیش از ۹۰ درصد گازهای مشعل خاموش میشود و تا پایان برنامه هفتم، جمعآوری روزانه ۴۴ میلیون مترمکعب گاز همراه محقق خواهد شد.
اگر چنین شود، خوزستان نه تنها از دود مشعلها، بلکه از سایه ناکامی مزمن در مدیریت انرژی رها میشود.
اما اگر دوباره بوروکراسی، بیثباتی و کمبود سرمایه دست بالا را بگیرد، شعلهها همچنان خواهند سوخت؛ همانگونه که در سالهای متمادی گذشته سوخته اند.
پایان فلرینگ در خوزستان فقط یک اقدام مهندسی نیست؛ یک بازآزمایی ملی است از اینکه ایران میتواند از اتلاف سرمایه ملی به تولید پایدار برسد.
ارزش اقتصادی پروژه، پیامد زیستمحیطی گسترده و بُعد اجتماعی آن از کاهش آلودگی تا ایجاد اشتغال همگی به این پرسش گره خوردهاند آیا دولت چهاردهم میتواند از زیر سایه دود، تصویری تازه از توسعه نفتی ایران بسازد؟