خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

دوشنبه، 12 آبان 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

پهپاد شاهد در روسیه نماد شد +فیلم

مشرق | سیاسی، اجتماعی و حوادث | دوشنبه، 12 آبان 1404 - 11:11
ماجرای اسباب بازی‌هایی که ما نمی‌سازیم و آن‌ها می‌سازند.
فرهنگي،ايران،نظامي،نسل،شاهد،ايراني،ملي،نماد،فناوري،نگاه،قدرت ...

به گزارش مشرق، چندی پیش خبرهایی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد مبنی بر اینکه در روسیه، نسخه‌ای اسباب‌بازی از پهپاد «شاهد» ایران ساخته و در بازار فروخته می‌شود.
در نگاه نخست شاید این موضوع چیز عجیبی نباشد؛ کشورهای مختلف سال‌هاست از تجهیزات نظامی خود یا دیگران، ماکت و اسباب‌بازی تولید می‌کنند و می‌فروشند.
اما وقتی این خبر را در بستر تحولات فرهنگی و رسانه‌ای منطقه و حتی در پرتو تاریخ خودمان ببینیم، معنای عمیق‌تری پیدا می‌کند.
در روزهای جنگ ۱۲ روزه اخیر، در غزه، نام ایران و تولیدات نظامی‌اش، از پهپاد گرفته تا موشک و سامانه‌های دفاعی در تیتر بسیاری از رسانه‌های جهان عرب و حتی غرب تکرار شد.
این حضور رسانه‌ای و ذهنی، ولو غیرمستقیم، نوعی «ظرفیت فرهنگی» ایجاد کرد.
مردمی که در فضای مجازی از توان دفاعی ایران می‌نوشتند، نوجوانانی که تصاویر پهپادها را در استوری‌هایشان می‌گذاشتند، یا حتی آن‌هایی که از دل مقاومت، به ایران به چشم کشوری مقتدر نگاه کردند.
این لحظه، لحظه‌ای بود که می‌شد از آن برای خلق محصول فرهنگی استفاده کرد؛ محصولی که ضمن انتقال پیام قدرت و خودباوری، بتواند به‌صورت نرم و مردمی، نمادهای ملی را در ذهن نسل جدید تثبیت کند؛ اما ما این فرصت را نادیده گرفتیم.
در حالی که می‌توانستیم از همین موج، اسباب‌بازی، ماکت، بازی رایانه‌ای یا انیمیشن بسازیم، روس‌ها پیش‌دستی کردند و از «شاهد» ایرانی، اسباب‌بازی تولید کردند.
یعنی نمادی که از ذهن و فناوری ایرانی آمده، حالا در بازارهای خارجی با نام و برند غیرایرانی فروخته می‌شود.
این دقیقاً همان جایی است که ضعف ساختاری ما در پیوند دادن صنایع فرهنگی با دستاوردهای ملی آشکار می‌شود.
از اف۱۴ تا شاهد
اگر به گذشته نگاه کنیم، در دهه شصت نمونه‌ای موفق از پیوند نماد نظامی و فرهنگ عمومی را تجربه کرده بودیم.
اسباب‌بازی‌های ساده‌ اف۱۴، همان جنگنده‌ای که در آن زمان نماد قدرت هوایی ایران بود.
در خانه‌ بسیاری از بچه‌ها پیدا می‌شد.
آن ماکت‌های سبک و ابتدایی که با نخ از سقف آویزان می‌کردیم، در واقع نقش مهمی در تخیل کودکانه‌ یک نسل داشتند.
آن نسل با اف۱۴ و خلبان ایرانی خیال‌پردازی می‌کرد و از همان مسیر، نوعی غرور ملی در ذهنش شکل می‌گرفت.
اما از آن دوران تا امروز، این جریان تقریباً متوقف شده است.
ایران در سال‌های پس از جنگ، هم در عرصه نظامی پیشرفت‌های قابل‌توجهی داشته، هم در عرصه فرهنگی ظرفیت‌های گسترده‌ای پیدا کرده، اما هیچ حلقه‌ای این دو را به هم وصل نکرده است.
درحالی‌که در بسیاری از کشورها، صنایع دفاعی الهام‌بخش صنایع فرهنگی‌اند.
آمریکا، ژاپن و حتی چین از هواپیما، تانک و ربات نظامی‌شان برای تولید اسباب‌بازی، انیمه، بازی و فیلم استفاده می‌کنند.
در نتیجه، بچه‌ها از همان کودکی با نمادهای ملی خودشان ارتباط عاطفی برقرار می‌کنند و «قدرت» را در قالبی فرهنگی و نرم تجربه می‌کنند.
جی.آی.جو و گاندام
یکی از جذاب‌ترین ابعاد تولیدات نظامی ایران در سال‌های اخیر، وجه «روایی» آن‌هاست.
هر یک از این ابزارها، از پهپادهای انتحاری گرفته تا موشک‌های نقطه‌زن، پشت خود داستانی از خوداتکایی و مقاومت دارد.
این داستان‌ها اگر وارد عرصة بازی، انیمیشن یا حتی اسباب‌بازی شوند، می‌توانند با زبانی ساده اما اثرگذار به نسل کودک‌ونوجوان منتقل شوند.
به‌عنوان‌مثال، در کشوری مثل آمریکا، شرکت «هاسبرو» دهه‌هاست که از اسباب‌بازی‌هایی مثل «جی.آی.جو» برای روایت نوعی قهرمان‌سازی ملی استفاده می‌کند.
در ژاپن، مجموعه‌های «گاندام» از ربات‌های جنگی الهام گرفته‌اند، اما تبدیل به نماد فرهنگی و حتی توریستی شده‌اند.
ما هم می‌توانستیم و هنوز هم می‌توانیم از پهپاد شاهد یا موشک دزفول و خرمشهر، کاراکترهای فرهنگی بسازیم؛ نه به‌عنوان ابزار جنگ، بلکه نمادهای هوش، نوآوری و استقلال.
غیبت نگاه استراتژیک در صنایع فرهنگی
ما معمولاً فرهنگ را جدا از صنعت می‌بینیم.
اسباب‌بازی در ایران اغلب به چشم کالایی تفننی یا سرگرمی کودکانه دیده می‌شود، نه ابزاری برای ساختن حافظه‌ جمعی.
نتیجه این است که بازار اسباب‌بازی کشور ما وابسته و تکراری شده؛ پر از برندها و کاراکترهای خارجی، از «باربی» گرفته تا «بن‌تن» و «مک‌کویین».
این وابستگی فقط اقتصادی نیست؛ فرهنگی است.
چون کودک ایرانی در جریان بازی با آن‌ها، ناخودآگاه در دنیای دیگری زندگی می‌کند و با نمادهای بیگانه ارتباط عاطفی برقرار می‌کند.
در چنین شرایطی، تولید اسباب‌بازی از روی پهپاد شاهد یا هر نماد ملی دیگر، فقط یک حرکت تجاری نیست؛ اقدامی است استراتژیک در حوزه‌ فرهنگ.
این کار می‌تواند به احیای بازار داخلی کمک کند، اشتغال‌زایی کند و از همه مهم‌تر، پیوندی تازه میان فناوری بومی و تخیل نسل آینده بسازد.
چرا دیگران از ما می‌سازند و ما نه؟
سؤال کلیدی این است: چرا روس‌ها به سراغ ساخت اسباب‌بازی از محصولات ایرانی رفته‌اند؟
پاسخ ساده است؛ چون آن‌ها ارزش تجاری و فرهنگی این نماد را تشخیص داده‌اند.
پهپاد شاهد در افکار عمومی جهان، تبدیل به «برند» شده است.
روس‌ها می‌دانند مخاطب، حتی در قالب شوخی یا کنجکاوی، به چنین اسباب‌بازی‌ای واکنش نشان می‌دهد.
آن‌ها به‌خوبی درک کرده‌اند که جنگ امروز فقط در میدان نظامی رخ نمی‌دهد، بلکه در میدان نمادها و محصولات فرهنگی هم جریان دارد.
در مقابل، ما هنوز با نگاه بخشی و محدود به موضوع می‌نگریم.
تولیدکننده‌ اسباب‌بازی نمی‌داند چطور باید به فناوری نظامی نزدیک شود، سازمان فرهنگی نمی‌داند با صنعت بازی چطور ارتباط برقرار کند، و نهاد نظامی هم تصور می‌کند این نوع استفاده از محصولاتش سطحی یا غیرجدی است.
نتیجه، همان خلأی است که امروز می‌بینیم: دیگران از دستاوردهای ما محصول فرهنگی می‌سازند، اما خودمان فقط تماشا می‌کنیم.
فرصتی برای بازآفرینی
بازار اسباب‌بازی ایران در سال‌های اخیر دچار رکود و تکرار شده است.
طراحی‌ها اغلب تقلیدی‌اند، داستانی پشتشان نیست و از منظر آموزشی و فرهنگی جذابیت محدودی دارند.
ورود عناصر بومی، به‌ویژه عناصر الهام‌گرفته از فناوری و پیشرفت داخلی می‌تواند این چرخه را تغییر دهد.
تصور کنید مجموعه‌ای از پهپادها، موشک‌ها و وسایل نقلیه نظامی ایرانی به شکل رنگارنگ و فانتزی، برای گروه‌های سنی مختلف طراحی شوند؛ با بسته‌بندی شکیل، داستان همراه و حتی قابلیت مونتاژ و یادگیری مهندسی ساده.
چنین محصولی می‌تواند هم به تقویت خودباوری نسل جدید کمک کند، هم به رشد صنعت خلاق داخلی.
این نوع تولیدات نه تبلیغ جنگ است و نه ترویج خشونت؛ بلکه روشی است برای تبدیل فناوری به فرهنگ و قدرت سخت به قدرت نرم.
ما در دهه شصت، با اسباب‌بازی ساده‌ اف۱۴، ناخودآگاه در ذهن کودکانمان تصویر یک ایران مقتدر ساختیم.