خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

دوشنبه، 12 آبان 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

فارن افرز: اسرائیل با توهم «قدرت مطلق» نظم خاورمیانه را ویران می‌کند

باشگاه خبرنگاران | بین‌الملل | یکشنبه، 11 آبان 1404 - 23:41
استراتژی ویرانی اسرائیل ناشی از توهم «قدرت مطلق» است که به صلح نمی‌انجامد. این رویکرد، اسرائیل را منزوی کرده و نظم منطقه‌ای را نابود می‌کند.
اسرائيل،نظم،توهم،قدرت،نظامي،لينچ،عربي،فلسطين،صلح،ويراني،سياس ...

باشگاه خبرنگاران جوان؛ سمیه خلیلی - به نقل از مجله معتبر فارن افرز (Foreign Affairs)، اسرائیل و متحدانش در پی حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳، با اتکا به برتری نظامی موقت خود، در دام توهم ساختن یک نظم جدید منطقه‌ای با تکیه بر قدرت مطلق افتاده‌اند.
مارک لینچ، استاد علوم سیاسی دانشگاه جورج واشنگتن، هشدار می‌دهد که این استراتژی مبتنی بر ویرانی، نه تنها به صلح منجر نخواهد شد، بلکه انزوای بی‌سابقه‌ای را برای اسرائیل رقم زده است.
این گزارش تحلیلی نشان می‌دهد که چگونه اقدامات تل‌آویو و توهم «هژمونی منطقه‌ای»، نظم آمریکایی فرسوده منطقه را بیش از پیش تضعیف کرده و مسئله فلسطین را قاطعانه به مرکز سیاست عربی بازگردانده است.
توهم قدرت و افول نظم منطقه‌ای
مارک لینچ، استاد علوم سیاسی دانشگاه جورج واشنگتن، در گزارشی تحلیلی برای مجله فارن افرز، به نقد رویکرد استراتژیک اسرائیل پس از حملات ۷ اکتبر پرداخته است.
به عقیده لینچ، اسرائیل و ایالات متحده دچار این توهم شده‌اند که می‌توانند یک نظم جدید و مطلوب خود را در خاورمیانه طراحی و مهندسی کنند؛ تصوری که از نظر تاریخی غلط و غیرقابل اجراست.
توهم اصلی در تل‌آویو، اعتقاد به «برتری استراتژیک پایدار» پس از حملات گسترده نظامی و ترور رهبران محور مقاومت در منطقه است.
اسرائیل، با ترور‌های هدفمند رهبران مقاومت و بمباران‌های شدید در نوار غزه، لبنان و حتی سوریه و حملات محدود به ایران، این برداشت را تقویت کرده که به قدرت مطلق نظامی دست یافته است.
اما لینچ قویاً تأکید می‌کند که این برتری، عمیقاً موقتی و شکننده است.
دلیل این شکنندگی، وابستگی ساختاری و حیاتی اسرائیل به تسلیحات و حمایت دیپلماتیک آمریکا است که ضعف‌های ذاتی ساختار دفاعی و سیاسی اسرائیل را پنهان می‌کند.
قدرت هژمونیک اسرائیل، برخلاف تصور، خود یک محصول وارداتی از حمایت بی‌پایان واشنگتن است و نه یک قدرت بومی و پایدار.
این همگرایی کنونی میان واشنگتن و تل‌آویو، که بر محور عملیات نظامی مشترک می‌چرخد، موقتی است و به محض پایان فاز نظامی، جای خود را به تنش‌های جدید خواهد داد، به‌خصوص با توجه به فشار‌های داخلی و بین‌المللی بر دولت آمریکا برای تغییر رویکرد.
اسرائیل با این توهم قدرت، در مسیر نابودی زیرساخت‌های صلح در منطقه گام برمی‌دارد.
ضربه به نظم آمریکایی و انزوای اسرائیل در جهان عرب
اقدامات اسرائیل نه تنها در میدان نظامی، بلکه در حوزه دیپلماسی نیز آثار مخربی به دنبال داشته است.
نویسنده فارن افرز به نمونه‌هایی از جمله اقدام اسرائیل برای ترور رهبران حماس در قطر – در جریان مذاکرات صلح و تبادل اسرا – اشاره می‌کند.
این اقدام، خشم گسترده‌ای در میان کشور‌های خلیج فارس، که میزبان مذاکرات بودند، ایجاد کرده است و حتی با واکنش و سرزنش‌های غیرمنتظره‌ای از سوی چهره‌هایی مانند دونالد ترامپ نیز روبه‌رو شد.
این رفتار، ضربه‌ای مهلک به فرآیند عادی‌سازی روابط و توافقات ابراهیم وارد کرده است.
پیش از این، بسیاری از دولت‌های عربی اسرائیل را به عنوان یک شریک احتمالی یا یک عامل محافظ در برابر محور ایران می‌دیدند.
اما در پی این حوادث و ویرانی گسترده غزه، نگرش به شکل بنیادین تغییر کرده است.
اکنون بسیاری از دولت‌های عربی، اسرائیل را نه تنها محافظ بلکه یک تهدید جدی برای امنیت و ثبات منطقه‌ای خود قلمداد می‌کنند.
این امر، انزوای دیپلماتیک اسرائیل را به مرز‌های بی‌سابقه‌ای رسانده است.
لینچ توضیح می‌دهد که این تنش‌ها، افول تدریجی نظم آمریکایی در خاورمیانه را تسریع کرده است.
پس از سقوط شوروی، آمریکا نظمی دو بلوکی را تحمیل کرد: بلوک هم‌پیمانان (اسرائیل، اعراب میانه‌رو، ترکیه) در برابر محور مقاومت (ایران و متحدانش).
اما این نظم، به دلیل اشتباهات استراتژیک آمریکا (مانند جنگ عراق)، بحران مالی ۲۰۰۸ و خیزش‌های عربی فرسوده شد.
گرچه چین و روسیه هنوز نتوانسته‌اند یک بدیل واقعی و باثبات برای هژمونی آمریکا ایجاد کنند، اما اقدامات اسرائیل، مشروعیت باقی‌مانده نظم آمریکایی را به‌شدت تضعیف کرده و فضای خالی برای ظهور بازیگران جدید و نفوذ سایر قدرت‌ها را فراهم ساخته است.
بازگشت مسأله فلسطین و بحران مشروعیت داخلی
یکی از پیامد‌های محوری استراتژی «ویرانی برای صلح» اسرائیل، بازگشت پرقدرت مسأله فلسطین به مرکز سیاست عربی است.
ویرانی گسترده غزه و فشار بی‌امان افکار عمومی در جهان عرب و جهان اسلام، دولت‌هایی مانند عربستان سعودی را مجبور کرده است تا مسئله فلسطین را بار دیگر در بالاترین اولویت‌های خود قرار دهند.
ریاض با احیای «ابتکار صلح عربی»، بر موضع خود تأکید می‌کند که عادی‌سازی روابط با اسرائیل تنها در صورت تشکیل یک دولت فلسطینی مستقل و به رسمیت شناخته شدن آن ممکن خواهد بود.
این موضع، به منزله یک «وتوی دیپلماتیک» بر تلاش‌های اسرائیل برای دور زدن مسأله فلسطین و عادی‌سازی صرفاً امنیتی است.
در همین حال، اسرائیل خود درگیر یک بحران مشروعیت داخلی و اخلاقی عمیق شده است.
جامعه اسرائیلی هنوز در شوک حمله حماس است و دولت نتانیاهو با انتقادات بی‌سابقه‌ای در مورد شکست امنیتی و ناکارآمدی سیاسی روبه‌رو است.
از سوی دیگر، انزوای بین‌المللی، اتهامات حقوقی به جنایات جنگی و تخریب چهره جهانی این رژیم، هزینه‌های اخلاقی و سیاسی جنگ را به‌شدت بالا برده است.
این بحران داخلی، توان اسرائیل برای تثبیت هرگونه نظم خارجی را به طور جدی زیر سوال می‌برد.
لینچ در نهایت نتیجه‌گیری می‌کند که توهم هژمونی اسرائیل به پایان رسیده است.
اسرائیل نه توان اشغال و اداره دائمی سرزمین‌های جدید را دارد، نه می‌تواند از راه قدرت صرف نظامی، نظم پایداری بسازد.
هرگونه تلاش برای اعمال نظم بدون در نظر گرفتن رضایت و همکاری دیگر قدرت‌های منطقه‌ای و بدون حل ریشه‌ای مسأله فلسطین، محکوم به شکست است.
صلح در خاورمیانه، بر خلاف خیال‌پردازی اسرائیل، از طریق ویرانی به دست نمی‌آید، بلکه نیازمند یک گفتمان فراگیر، پذیرش محدودیت‌ها و تعهد به عدالت است.
این توهم قدرت اسرائیل، در نهایت به نابودی خود نظم منطقه‌ای کمک می‌کند.