خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

یکشنبه، 11 آبان 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

سارقان فیلم و سریال‌های که در یاد ماندند؛ از «دست‎های آلوده» تا «کنکل»

مهر | فرهنگی و هنری | یکشنبه، 11 آبان 1404 - 12:58
سریال «الگوریتم» سراغ ماجرای پرونده‌ای واقعی از سرقت بانک رفته است و همین بهانه‌ای شد تا شخصیت‌های سارق ۱۰ فیلم و سریال را مرور کنیم و به دلائل جذابیت ژانر سرقت بپردازیم.
سرقت،دزدي،فيلم،بازي،سريال،سوژه،روايت،بانك،روايتگر،محصول،دست، ...

به گزارش خبرنگار مهر، ماجرای پرکشش سرقت از صندوق امانات یکی از بانک‌های مطرح کشور که چند سال پیش به‌وقوع پیوست، برای بسیاری از پیگیران سریال‌های روز دنیا، یادآور قصه فیلم و سریال های مشابه برای سرقت های بزرگ بود و همان زمان درام این اتفاق آنقدر بود که چند تن از کارگردانان علاقه‌مند شدند تا سراغ این سوژه واقعی بروند.
سرقت از بانک البته سوژه جدیدی نیست و شاید از مهمترین سریال ها با مضمون سرقت بانک که در ذهن بسیاری مانده است سریال اسپانیایی و محبوب «سرقت پول» باشد.
سریال «الگوریتم» که این شب‌ها در حال پخش از شبکه یک سیماست، در یکی از خطوط اصلی روایت خود به ماجرای سرقت از صندوق امانات بانک ملی اشاره دارد.
پخش سریال «الگوریتم» از شبکه یک سیما، حالا از قسمت ۱۶ عبور کرده و بخش مهمی از روابط و شخصیت‌های کلیدی آن برای مخاطب معرفی شده است.
سریال تازه بیژن میرباقری که با فیلمنامه آرش قادری و تهیه‌کنندگی ابوالفضل صفری به سرانجام رسیده، تا اینجا توانسته مخاطبان را با خود همراه کند و بخش عمده‌ای از این توفیق را هم می‌توان مرهون جذابیت ذاتی ژانر پلیسی در سریال‌های تلویزیونی دانست.
به بهانه پخش این سریال و به تصویر کشیدن یک سرقت برنامه‌ریزی‌شده در آن، سراغ بازخوانی خاطرات سینمایی و تلویزیونی خود از سارقان خاص رفته‌ایم؛ سارقانی که هر چند همگی یک ویژگی مشترک دارند و آن وسوسه به‌دست آوردن پول کلان است اما انگیزه‌ها و چالش‌هایی که با آن مواجه می‌شوند، آنها را از یکدیگر متمایز کرده است.
مسعود با بازی مهدی زمین‌پرداز، سارق اصلی در روایت «الگورتیم» است و در این گزارش موقعیت و انگیزه‌های او را در قیاس با ۹ شخصیت مشابه در فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی طی چهار دهه گذشته، روایت کرده‌ایم.
مسعود با بازی مهدی زمین‌پرداز؛ الگوریتم محصول ۱۴۰۴
سوژه دزدی: هر چند سوژه محوری سریال «الگوریتم» شبکه‌ای از تبهکاری و فساد است اما آنچه به سوژه این گزارش مرتبط می‌شود، ماجرای یک سرقت بزرگ از صندوق امانات یک بانک است.
این ماجرا، اقتباسی از یک پرونده واقعی است که هنوز چند سالی از آن نمی‌گذرد و در موعد وقوع، به‌شدت در کانون توجه قرار گرفت.
براساس روایت سریال، فردی به نام مسعود که به‌ظاهر به‌عنوان نیروی خدماتی به استخدام بانک درآمده، در یک بازه زمانی طولانی و برمبنای یک نقشه دقیق، مقدمات این سرقت را فراهم می‌کند.
هم‌دست‌ها: مسعود با بازی مهدی زمین‌پرداز در اقدام به سرقت و اجرای نقشه‌اش هیچ همدستی ندارد و به‌تنهایی و در یک شب، در بانک مخفی می‌شود و با کلیدهایی که از قبل کپی کرده بود، سرفرصت همه صندوق‌های امانات بانک را تخلیه کرده و با لباس مبدل، از بانک خارج می‌شود.
مسعود اما همدستی بزرگ برای تخلفاتش دارد و آن کسی جز سمیر نیست.
کاراکتری که هدایت شبکه‌ای بزرگ از سایت‌های شرط‌بندی را هم برعهده دارد و در طول داستان متوجه اعتمادش به مسعود می‌شویم و البته می دانیم آنها هنوز نقشه‌هایی بزرگ‌تر در سر دارند.
روایتگر دزدی: بیژن میرباقری در مقام کارگردان، تلاش کرده است تا روایت «الگوریتم» را بر پایه ۲ عنصر مهم طراحی کند؛ یکی شخصیت‌پردازی چندلایه و طراحی کاراکترهای مرموز و دیگری پای‌بندی به قواعد ژانر پلیسی که طبیعتاً اجزایی همچون یک گروه تیزهوش پلیس، تعقیب و گریز و البته صحنه‌های اکشن، اجزایی جدایی‌ناپذیر از آن هستند.
تیزهوشی و ذکاوت شخصیت سارق هم به جذابیت این روایت افزوده است.
گروه سارقان؛ کنکل محصول ۱۴۰۴
سوژه دزدی: داستان قسمت اول سریال از یک کارخانه آغاز می‌شود و سرقتی که در آن رخ داده است.
مامور آگاهی در حال بازجویی از کارکنان کارخانه است، یک نفر دستگیر می شود و پایان بندی همان قسمت اول با یک غافلگیری همراه است؛ غافلگیری ای که بارها و در هر قسمت مخاطب را پای خود نگه می دارد.
هم دست‌ها: سارق در سریال «کنکل» برخلاف دیگر فیلم و سریال هایی که در این گزارش مرور شده است یک نفر نیست بلکه یک گروه پنج نفره با هم نقشه می ریزند و همکار هستند.
گروهی که همه در یک کارخانه کار می کنند و بازیگرانش را مهدی پاکدل، هانیه توسلی، صابر ابر، پدرام شریفی و ستاره پسیانی تشکیل می دهند.
روایتگر دزدی: رامتین لوافی پور نویسنده و کارگردان این سریال است که پیش از این چند فیلم سینمایی از جمله «هت تریک» را از او دیده ایم.
لوافی پور در «کنکل» با روایتی که گاهی غیرخطی می شود و از زمان حال به عقب برمی گردد، سعی دارد از قصه گویی کلیشه ای فاصله بگیرد.
جمیل با بازی مهدی سلطانی؛ دیوار محصول ۱۳۹۱
سوژه دزدی: جمیل با بازی مهدی سلطانی از آن کاراکترهایی است که گویی کار دیگری جز دزدی به ذهن‌شان نمی‌رسد!
او که سال‌ها در زندان بوده، در آستانه آزادی و به‌رغم اطلاع از مقدمات ازدواج تنها دخترش، باردیگر گروهی را گردهم می‌آورد تا سرقتی بزرگ‌تر رقم بزنند و با پول بادآورده آن، به زعم خودش، آینده دخترش را نجات دهد.
سرقت مسلحانه از بانک، ایده‌ای است که جمیل سال‌ها در ذهن خود پرورش داده و سرانجام هم آن را اجرایی می‌کند.
هم‌دست‌ها: جمیل به‌واسطه سابقه‌ای که در سرقت و فعالیت‌هایی خلاف قانون داشته، همواره با شبکه‌ای از نیروهای معتمد و به تعبیری همدست در ارتباط است.
یکی از شاخص‌ترین همدستان او اما نصرت با بازی کامران تفتی بود.
جوانی که تا نیمه راه همراه جمیل بود اما از ورود به جریان سرقت مسلحانه هراس داشت و به همین دلیل تصمیم گرفت مسیرش را از او جدا کند اما با گلوله جمیل، از پا درآمد!
روایتگر دزدی: سیروس مقدم سریال «دیوار» را براساس فیلمنامه‌ای از سعید نعمت‌اله کارگردانی کرد و آنچه در این همکاری شاخص بود، تمرکز روی روابط انسانی به‌جای وجوه ژانری و اکشن بود.
به تعبیری حتی ماجرای سرقت و کشمکش‌های میان سارقان در سریال هم زمینه‌ای برای پرداخت بیشتر شخصیت جمیل بود تا در خدمت خط اصلی داستان و ارائه روایتی دراماتیک از سرنوشت او و خانواده‌اش قرار بگیرد.
یاشار با بازی شهرام حقیقت‌دوست؛ مخمصه محصول ۱۳۸۵
سوژه دزدی: در نقطه کانونی روایت «مخمصه» یک گروه تبهکار قرار دارد که یاشار با بازی شهرام حقیقت‌دوست نقش محوری در طراحی و اجرای عملیات‌های این گروه دارد.
مهمترین عملیات این گروه که در فیلم به تصویر کشیده می‌شود هم سرقت از یک بانک است که یاشار در آن به دل خطر می‌زند و به‌عنوان یک سارق مسلح همه کارمندان بانک را برای تسلیم در برابر خود، تهدید می‌کند.
هم‌دست‌ها: اصلی‌ترین همدست و به‌نوعی مغز متفکر فعالیت‌های تبهکارانه یاشار را باید امیر دلاوری دانست.
سارقی سابقه‌دار و به‌شدت متبحر که مسعود رایگان در یک نقش‌آفرینی متفاوت به آن جان بخشیده است و به‌نوعی در رأس گروه تبهکاران قرار دارد.
یاشار با هدایت امیر است که نقشه سرقت از بانک را طراحی و برای اجرای آن اسلحه به دست می‌گیرد.
روایتگر دزدی: یکی از ویژگی‌های بارز و مشترک در ساخته‌های سینمایی محمدعلی سجادی، وجوه روان‌شناختی داستان‌ها و خلق شخصیت‌هایی چند لایه است.
ماجرای سرقت در فیلم «مخمصه» هم بیشتر بستری است برای به چالش کشیدن کاراکترهایی که هر یک وجوهی ناپیدا دارد و سجادی به‌خوبی از این ظرفیت برای روایت داستانی مرموز و پرتعلیق بهره گرفته است.
ناتاشا با بازی رویا نونهالی؛ خواب و بیدار محصول ۱۳۸۱
سوژه دزدی: ناتاشا تنها نماینده از زنان سارق در این گزارش است اما بیراه نیست اگر این شخصیت را یکی از مشهورترین و ماندگارترین سارقان مرموز و تبهکار در سریال‌های تلویزیونی بدانیم.
ناتاشا با بازی رویا نونهالی، شخصیت پیچیده‌ای است که پس از سال‌ها به ایران بازگشته و به‌دنبال طراحی و اجرای یک سرقت بزرگ است.
او دست به اسلحه هم می‌برد و یک سرقت مسلحانه را به سرانجام می‌رساند.
اینجا هم پای سرقت از بانک در میان است.
هم‌دست‌ها: هر چند ناتاشا خرده همدست‌هایی هم برای اجرای نقشه اش به‌ویژه برای سرقت مسلحانه در کنار خود داشت اما اصلی‌ترین همدست او در روایت سریال را می‌توان اصغر کپک دانست.
کاراکتری با بازی مهدی فخیم‌زاده که در واقع ناپدری ناتاشا محسوب می‌شد و از ترس او تلاش می‌کرد در اجرایی شدن نقشه‌هایش با او همراهی کند.
اصغر البته زیر فشار پلیس هم بود و به همین دلیل فقط تلاش می‌کرد خودش را از موقعیت شری که در آن گیر افتاده نجات دهد.
روایتگر دزدی: مهدی فخیم‌زاده زمانی پرچم‌دار ساخت سریال‌های پلیسی بود و «خواب و بیدار» بی‌شک یکی از موفق‌ترین تجربه‌های او محسوب می‌شود.
فخیم‌زاده این سریال را به سفارش محمدباقر قالیباف که آن زمان فرماندهی نیروی انتظامی را برعهده داشت، مقابل دوربین برد و دقیقاً به همین دلیل وجه انتظامی و پلیسی سریال بر وجه روایت سارقان و ماجرای سرقت در آن، می‌چربید.
نادر با بازی فریبرز عرب‌نیا؛ عطش محصول ۱۳۸۱
سوژه دزدی: یکی از جذاب‌ترین سرقت‌هایی که در قالب فیلم سینمایی به تصویر کشیده شد، مربوط به همین فیلم «عطش» بود.
سرقت از یک طلافروشی آن هم از طریق حفر تونل از هتل مجاور آن.
طراح ایده و مغز متفکر طراحی این سرقت هم کسی نبود جز نادر با بازی فریبرز عرب‌نیا که هرچند به تازگی از زندان آزاد شده اما وسوسه یک سرقت بزرگ او را باردیگر به بیراهه کشانده و برای رسیدن به هدف ۲ نفر دیگر را هم با خود همراه می‌کند.
هم‌دست‌ها: نادر برای اجرایی شدن ایده سرقت از طلافروشی به دو همدست نیاز دارد که هر یک سابقه‌ای در همدستی با او داشته‌اند و حالا بعد از سال‌ها بار دیگر برای یک طعمه بزرگ، با هم همراه می‌شوند.
اشکان با بازی بهرام رادان و کوروش با بازی شهرام حقیقت‌دوست، همین ۲ رفیق قدیمی هستند که حالا با وسوسه نادر پای کار دزدی آمده‌اند و این عملیات سه نفره را به سرانجام می‌رسانند.
روایتگر دزدی: نقطه کانونی روایت فیلم «عطش» که در نام‌گذاری آن هم لحاظ شده، ماجرا طمع‌ورزی و زیاده‌خواهی است.
به تعبیری هر چند فیلم روایتی پرجزئیات از اجرای نقشه سرقت ارائه می‌دهد اما اصل ماجرا از بعد از سرقت آغاز می‌شود و جایی که دوستان برای دور زدن یکدیگر به جان هم می‌افتند و اتفاقاً جان‌شان را هم پای این زیاده‌خواهی از دست می‌دهد.
محمدحسین فرح‌بخش این فیلم را در قالب بازسازی فیلم موفق «خداحافظ رفیق» از امیر نادری ساخته بود.
سیامک با بازی ابوالفضل پورعرب؛ دست‌های آلوده محصول ۱۳۷۸
سوژه دزدی: ماجرای فیلم از جایی آغاز می‌شود که چهار جوان تصمیم می‌گیرند برای رسیدن به رویاهای خود، دست به یک سرقت بزرگ بزنند؛ ایده اولیه از سیامک و دیبا با بازی ابوالفضل پورعرب و هدیه تهرانی است و تصمیم‌شان سرقت از مراسم عروسی یک خانواده به‌شدت متمول و پول‌دار است.
سرقت با موفقیت انجام می‌شود اما تلاش مشترک سیامک و نامزدش یعنی نسرین برای فروش جواهرات، پای خلاف‌کاران بزرگ‌تری را به ماجرا باز می‌کند.
هم‌دست‌ها: همان‌طور که اشاره شد همدست اصلی سیامک برای این سرقت دیباست اما نادر و رویا با بازی امین حیایی و الهام ایمانی هم با آنها همراه می‌شوند و سرقت چهارنفره پیش می‌رود.
پس از سرقت جواهرات پای نسرین به‌عنوان نامزد سیامک هم به میان باز می‌شود که ایفای نقش او را زنده‌یاد عسل بدیعی برعهده داشت.
روایتگر دزدی: «دست‌های آلوده» یکی از خاطره‌انگیزترین فیلم‌های سیروس الوند است.
فیلمی که تمرکز اصلی‌اش بر سراب رویا و آرزوی پول‌داری یک شبه است.
زاویه نگاه فیلم به سرقت، بیش از آنکه برپایه هیجانات ژانری باشد، بر تعامل و ارتباط کاراکترها متمرکز است و به همین دلیل هم جنبه ملودرام فیلم به جنبه اکشن و پلیسی‌اش می‌چربد؛ به‌خصوص که شخصیت‌ها سرانجامی تراژیک پیدا می‌کنند.
عادل با بازی ابوالفضل پورعرب؛ نرگس محصول ۱۳۷۰
سوژه دزدی: داستان فیلم «نرگس» بیش از آنکه درباره یک سرقت خاص باشد، درباره یک زندگی برپایه سرقت است.
عادل جوانی است که روزگار خود را با دزدی سپری و با خرده‌دزدی از مردم کوچه و خیابان و فروش اجناس سرقتی، درآمدی برای خود دست و پا می‌کرده اما زمانی که تصمیم می‌گیرد با همراهی مال‌خری به نام یعقوب دست به یک دزدی بزرگ‌تر از گاوصندوق فردی متمول بزند، یعقوب به دام می‌افتد و پول‌های بادآورده هم برای عادل مرهم نمی‌شود!
هم‌دست‌ها: زنده‌یاد فریماه فرجامی در نقش آفاق چنان هنرنمایی‌ای از خود به یادگار گذشته که تا همین امروز هم می‌توان این شخصیت را یکی از جان‌دارترین زنان تاریخ سینمای ایران به‌شمار آورد.
او بیش از آنکه همدست عادل باشد، دایه، سرپناه و هم‌پیاله او محسوب می‌شود که زندگی در جلد یک سارق را به عادل آموخته است.
عادل و آفاق هرچند سال‌ها با دزدی مشترک گذران زندگی کرده‌اند اما همه چیز از جایی به هم می‌ریزد که عادل می‌خواهد مستقل عمل کند و روی پای خود بایستد!
روایتگر دزدی: بی‌شک فیلم «نرگس» یکی از قله‌های سینمای ایران در روایت معضلات اجتماعی است.
فیلمی که رخشان بنی‌اعتماد با فیلمنامه‌ای مشترک با فریدون جیرانی آن را به تصویر درآورد و سرقت در آن نه یک انتخاب از سر بدذاتی کاراکترها که گویی گریزگاهی برای فرار از نداری‌ها و از سر استیصال است.
گریزگاهی که البته سرانجامی تلخ برای آفاق، عادل و معشوقه‌اش یعنی نرگس، رقم می‌زند.
محمود با بازی جهانگیر الماسی؛ شبح کژدم محصول ۱۳۶۵
سوژه دزدی: شخصیت محمود فیلمسازی است که فیلم‌کوتاهی به نام «شبح کژدم» درباره یک سرقت نوشته و حالا می‌خواهد نسخه بلند سینمایی آن را بسازد.
ناکامی او در این مسیر اما باعث می‌شود او تصمیم به سرقت از یک جواهرفروشی بگیرد و در مسیر همین سرقت، خودش در دنیای واقعی در جایگاه کاراکتر اصلی فیلمی که می‌خواست آن را بسازد، قرار می‌گیرد!
هم‌دست‌ها: محمود دوست نزدیکی دارد که یکی از سیاهی‌لشکرهای سینماست و حسن رضایی هم نقش او را ایفا می‌کند.
محمود برای همراه کردن حسن با خود، همچون یک کارگردان او را برای نقش‌آفرینی واقعی در جریان دزدی، آموزش می‌دهد و اینگونه حسن تبدیل به هم‌دست اصلی او در جریان سرقت از جواهرفروشی می‌شود.
هر چند در روز سرقت، حسن غش می‌کند و همه چیز مطابق برنامه پیش نمی‌رود.
روایتگر دزدی: کیانوش عیاری در فیلم «شبح کژدم» دست به نوعی حدیث نفس زده است.
او در سال‌هایی که با چالش‌ها و موانع در مسیر فیلمسازی خود مواجه بود، ایده این فیلم به ذهنش رسید و در واقع می‌توان گفت ایده محوری او، نه ماجرای سرقت، که چالش‌های یک فیلمساز برای روایت یک سرقت بود.
آنچه فیلم را ماندگار کرده است هم اتفاقاً همین یکی شدن فیلمساز با اثر خود است و سرنوشت تلخی که او مطابق شخصیتی که در فیلمنامه‌اش خلق کرده بود، پیدا می‌کند.
جمال با بازی جمشید هاشم‌پور؛ یوزپلنگ محصول ۱۳۶۴
سوژه دزدی: پس از وقوع انقلاب، بسیاری از صاحب منصبان حکومتی فرار را بر قرار ترجیح دادند و اموال بسیاری را هم پشت سر خود به جا گذاشتند.
داستان فیلم «یوزپلنگ» درباره گنجینه طلای یکی از همین افراد است که در خانه ویلایی و مصادره شده او به جا مانده و ۲ دوست که از قبل نسبت به این گنجینه باخبر شده بودند، برای سرقت آن نقشه می‌کشند و به دل خطر می‌زنند.
جمال با بازی جمشید هاشم‌پور، محور اصلی طراحی و اجرای این سرقت است.
هم‌دست‌ها: نقش دوست نزدیک و همدست اصلی جمال در فیلم را رضا رویگری ایفا می‌کند.
دوستی که از همان سکانس ابتدایی فیلم، در کنار جمال است و با او وارد خانه ویلایی می‌شوند تا با انفجار در گاو صندوق، گنجینه جواهرات را به دست بیاورند و به دست هم می‌آورند.
اتفاقی که آنها را به دردسر می‌اندازد ابتدا سر رسیدن نگهبان و قتل اوست و در مرحله بعد، فروش قطعه‌ای از جواهرات و ردگیری پلیس!
روایتگر دزدی: زنده‌یاد ساموئل خاچکیان، یکی از ستون‌های احیای ژانرهای سینمایی در سینمای ایران محسوب می‌شود و تجربه‌های درخشانی در حوزه‌های داستانی مختلف داشته است.
«یوزپلنگ» هم بیش و پیش از هر ویژگی دیگری، یک فیلم تماماً اکشن و پلیسی است و براساس قواعد ژانر به تصویر درآمده است.
به همین دلیل هم سکانس ابتدایی و سکانس پایانی فیلم، پر از صحنه‌های درگیری و اکشن است.