مشاهدات مهدی زارع؛ استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزله از آخرین وضعیت دریاچه ارومیه در روز 9 آبان 1404؛ساکنان اطراف دریاچه، حاضر به پذیرش قصور خود در خشک شدن دریاچه ارومیه نیستند!
مهدی زارع گفت: لازم است که دست دولت برای سرمایهگذاری وسیع اقتصادی و زیرساختی باز باشد تا وضع اکولوژیک دریاچه را به تدریج به شرایط عادی و نسبتا عادی بازگرداند. در صورت انجام این اقدامات، در اولین گام، بخش شمالی دریاچه، بیش از سایر بخش شرایط احیا را دارد.
کد خبر: 745136 | ۱۴۰۴/۰۸/۱۱ ۰۸:۲۵:۰۰
طی 16 ماه اخیر، مسعود پزشکیان سه بار از دریاچه ارومیه بازدید کرده و در این بازدیدها قول به اقدام برای این دریاچه 40 هزار ساله داده اما گزارشهای منتشر شده طی این 16 ماه، هیچ خبر خوشی از تغییرات مثبت در وضعیت نگین فیروزهای شمال غرب ایران ندارد.
به گزارش اعتماد، آخرین گزارشی که درباره جدیدترین وضعیت دریاچه ارومیه میتوان ارایه داد، نتایج بازدید مهدی زارع؛ رییس مرکز پیشبینی زلزله پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی است که روز جمعه 9 آبان امسال ویدیویی در فضای مجازی منتشر کرد و در حالی که بر بستر خشک دریاچه ارومیه راه میرفت از آنچه مشاهده میکرد برای مخاطبان خود گفت: «جزیره اسلامی یا جزیره شاهی در ساحل شرقی دریاچه خشک شده ارومیه است.
موقعی که دریاچه آب داشته، حتی در بخش شرقی دریاچه هم آب میآمده و این بخش را پر میکرده ولی مدتهاست که حداقل طی بیش از 3 دهه گذشته، دیگر آب سوی شرقی ارتفاعات جزیره اسلامی نمیرسد و روستای سرای، روستایی در دامنه شرقی جزیره به خشکی کاملا وصل است و در مسیر همین جاده ارومیه-تبریز قرار گرفته و عملا از جزیره فقط اسم جزیره باقی است.
بنابراین واحد آذرینی که در ساحل شرقی دریاچه ارومیه دیده میشود، محدوده ارتفاعاتی را شکل میداده که یک زمانی حدود 4 دهه قبل در پیرامونش آب دریاچه ارومیه هم وجود داشته.»
مهدی زارع، در گفتوگویی کوتاه با «اعتماد» درباره مشاهدات خود از وضع دریاچه ارومیه، توضیح بیشتری میدهد و درباره چگونگی احیای دریاچه هم راهکارهایی برای دولت دارد.
شما روز 9 آبان 1404، از دریاچه ارومیه بازدید کردید.
در این بازدید چه وضعی را شاهد بودید؟
متاسفانه آنچه شاهد بودیم، گستردگی خشکی دریاچه بود در حالی که پیش از این، در پایان هر سال آبی و ابتدای سال آبی جدید و در دومین ماه سال آبی که مصادف با آبانماه است، به دلیل بارشها، شاهد ورودی آب به دریاچه بودیم اگرچه که حجم این ورودی هم، خیلی زیاد نبود ولی طی بازدید دو روزهای که پنجشنبه و جمعه این هفته از دریاچه داشتم، از همین ورودی ناچیز هم اثری نبود و منظره دریاچه این طور بود که انگار خشکی، از تابستان به آبان منتقل شده است و حتی در همان قسمتهایی هم که انتظار میرفت در دومین ماه سال آبی جدید، شاهد بارندگی باشیم، چنین نبود و آبی وجود نداشت و خشکی دریاچه، همچنان بسیار وسیع است.
شما از کدام مناطق دریاچه بازدید کردید؟
ما از میانه دریاچه و از محور شرق به غرب و محل جزیره اسلامی و روستای سرای که یکی از روستاهای جزیره است، بازدید کردیم.
جزیره اسلامی در شرق دریاچه واقع شده و پیش از انقلاب، جزیره شاهی نام داشت.
جزیره اسلامی هم البته سالهاست که دیگر جزیره نیست و فقط کوهی در شرق دریاچه است چون دیگر آبی در اطراف جزیره وجود ندارد.
آیا در این بازدید و به خصوص در بستر دریاچه با مردم محلی هم دیدار داشتید و با ساکنان اطراف دریاچه صحبت کردید؟
ما روز جمعه از دریاچه بازدید کردیم و با وجود خشک بودن دریاچه، مردم محلی هم طبق عادت برای تفریح به کنار دریاچه آمده بودند.
هنوز قایق و وسایل موج سواری در کنار دریاچه بود که البته دیگر در این دریاچه خشکیده قابل استفاده نبود ولی کافههای اطراف دریاچه فعال بودند اگرچه که دیگر رونق سابق را نداشتند.
در قسمت شمال تا وسط دریاچه و خارج از محوطه خاکریزی شده هم، مقدار کمی آب فوق شور دیده میشد.
روز جمعه با مردم محلی که به کنار دریاچه آمده بودند صحبتی نداشتیم ولی در همین سفر دو روزه به منطقه آذربایجان، متوجه شدیم که نظرات بسیار متفاوتی درباره وضعیت دریاچه ارومیه وجود دارد.
علاوه بر اینکه تمام مردم بابت تبعات احیا نشدن دریاچه نگران بودند و آرزوی احیای دوباره دریاچه را داشتند، بعضی دیگر، با نظرهای هیجانی معتقد بودند که احیای دریاچه، با روشهای بسیار سریع امکانپذیر است و بعضی دیگر هم به صراحت میگفتند که احیای دریاچه، وظیفه دولت و حکومت است.
اما جالب این بود که در کنار این نظرات، بسیار به ندرت میشنیدیم که مردم، سهم خودشان در خشک شدن دریاچه را بپذیرند در حالی که در همه این سالها، دریاچه ارومیه، جامعه بزرگی از ذینفعان را بهرهمند کرده است؛ جامعه ذینفعان دریاچه شامل تمام شهرهای اطراف دریاچه و تمام باغات و محصولات زراعی است که در تمام این سالها، بهطور مستقیم و غیرمستقیم، از طریق سد یا چاه، از آب حوضه دریاچه ارومیه بهرهمند شدهاند.
بنابراین، درصدی از جمعیت 7 میلیون نفری ساکن در اطراف دریاچه، به طور مستقیم و غیرمستقیم، جامعه ذینفعان دریاچهای هستند که دیگر آب ندارد.
وقتی بحث خشک شدن دریاچه ارومیه به دلیل غفلت و چشمپوشی عمدی و آگاهانه یا غیرعمدی و از سر ندانستن مطرح میشود، مقصران با سادهسازی میگویند دولتها باعث این وضع بودهاند و بعضیها، دولت اصلاحات و بعضیها، دولتهای نهم و دهم و بعضیها هم، حاکمیت و نظام را مقصر میدانند و معمولا در مورد تقصیر جامعه ذینفعان و بهرهبرداران دریاچه سکوت میکنند در حالی که این جامعه ذینفعان، هنوز مشغول به بهرهبرداری از تتمه آب دریاچه است.
وقتی با مردم صحبت میکنیم، چه مردمی که از تاثیرات خشک شدن دریاچه بر سلامتشان ابراز نگرانی میکنند و چه مردمی که دولتها را مقصر وضع امروز دریاچه میدانند و چه آنهایی که میگویند این دریاچه ظرف 6 ماه قابل احیاست، هیچ کدام حاضر نیستند بگویند کدام مردم و در کدام شهرستانها و به چه شکل از آب دریاچه استفاده میکنند و به نظر میرسد هموطنان علاوه بر چشمپوشی، مقصر جایگزین برای وضع امروز دریاچه دارند.
در چنین شرایطی، احیای دریاچه نیازمند یک تغییر اجتماعی بزرگ و همدلی مردم و حاکمیت است.
با وضعی که مشاهده کردید، دریاچه در چه شرایطی قابل احیا و بازگشت به روزگار قبل است؟
دولت برای احیای دریاچه باید هزینههایی برای تامین زیر ساخت بپردازد.
باید برای تغییر در محیط سرمایهگذاری شود.
کشاورزی در این منطقه باید مدرن شده و بعد از مسدود کردن چاههای اطراف دریاچه، شیوههای کسب و کار در این منطقه باید به روز شود.
دولت باید در دو استان آذربایجان شرقی و غربی سرمایهگذاری کند تا هر دو استان در یک بازه زمانی و به تدریج از وضع بحرانی خارج شوند.
با امکانات و بودجههای جاری و در شرایط فعلی، به نظر میآید چنین تغییراتی بعید باشد چون این تغییرات، باید در فضای متعادل بینالمللی و با بهرهگیری از همکاری در سطح جهانی اتفاق بیفتد علاوه بر اینکه به سرمایهگذاری علمی و مالی و در سطح ملی و منطقهای و بینالمللی نیاز داریم.
بنابراین، لازم است که دست دولت برای سرمایهگذاری وسیع اقتصادی و زیرساختی باز باشد تا وضع اکولوژیک دریاچه را به تدریج به شرایط عادی و نسبتا عادی بازگرداند.
در صورت انجام این اقدامات، در اولین گام، بخش شمالی دریاچه، بیش از سایر بخش شرایط احیا را دارد.
رییسجمهور در طول 16 ماه اخیر، 3 بار از دریاچه ارومیه بازدید کرده و قول به احیای دریاچه داده.
با توجه به این قول و با در نظر گرفتن اینکه ستاد احیای دریاچه ارومیه هنوز فعال است، پیشبینی شما در مورد اقدامات برای احیای دریاچه چیست؟
این سوال، سه جواب دارد.
جواب اداری و بروکراتیک به این سوال، همان جواب مسوولان دولتی است که میگویند به شرط تخصیص بودجه و مثلا در بازه برنامههای 5 ساله توسعه، احیای دریاچه امکانپذیر است.
جواب آخرالزمانی به این سوال، همان نگاه فعالان محیط زیست است که میگویند دریاچه نابود شده و از بین رفته است.
جواب من، بین این دو اما با تاکید بر یک نکته مغفول مانده است.
من دریاچه ارومیه را به زخمی در تن سرزمین ایران تشبیه میکنم و میگویم این زخم باید اول تعیین تکلیف و شناخته شود.
مساله پیچیده این است که خشک شدن و احیای دریاچه ارومیه، از جنس ساختن یک پارک یا پر کردن استخر آب شهری نیست.
عوامل متعدد در خشکی دریاچه را باید بشناسیم و وضع این عوامل باید تعیین شود که البته تعیین وضعیت هم با روال اداری موجود، تقریبا ناممکن است.
به یاد داشته باشیم که ستاد احیای دریاچه ارومیه در دولت یازدهم تشکیل شد که بعدها به نحوه عملکرد این ستاد هم انتقادات زیادی وارد شد و حتی گفتند که پیشنهاد ستاد درباره انتقال آب، یک پیشنهاد مخرب بود که البته مسوولان ستاد هم در دفاع از عملکرد خود گفتند که انتقال آب تنها یکی از راهکارهای پیشنهادی ستاد بود ولی به عنوان یک اقدام همهجانبه اجرا شد.
در دولت سیزدهم، این ستاد از یک مجموعه تخصصی در سطح ملی، به یک مجموعه استانی تنزل پیدا کرد و ریاست ستاد احیای دریاچه ارومیه، به استاندار آذربایجان غربی سپرده شد و در واقع، موضوع کلان ملی را به موضوع محلی و منطقهای تبدیل کردند در حالی که به نظر من دریاچه ارومیه، یک موضوع کلان ملی است.
به هر حال، زادگاه رییسجمهور، تبریز است و ایشان در شعارهایش از احیای دریاچه ارومیه گفته و در بازدیدهایش از همه درخواست میکند که برای کمک به احیای دریاچه ارومیه بیایند و این درخواست، قابل تقدیر است اما ایشان، اقدامات علمی برای احیای دریاچه را به دانشگاههای تبریز و ارومیه محدود میداند که چنین اظهارنظری چندان قابل پذیرش نیست چون این دو دانشگاه در کنار باقی فعالیتهای پژوهشی و علمی شان، برای احیای دریاچه ارومیه هم در حال مطالعه و بررسی هستند و بنابراین، به طور صددرصد بر احیای دریاچه معطوف نشدهاند علاوه بر اینکه مسیر فعالیت هر دو دانشگاه از یکدیگر سوا است و بنابراین، فعالیت منسجمی برای احیای دریاچه انجام نمیشود.
محدود شدن احیای دریاچه ارومیه به فعالیتهای علمی و پژوهشی دو دانشگاه محلی و استانی، نشان میدهد که حتی در دولت چهاردهم، احیای دریاچه ارومیه را یک موضوع ملی و کلان نمیبینند و این نگرش، قابل ایراد است و به نظر میرسد که در دولت چهاردهم در همان مسیر دولت سیزدهم حرکت میکنند و شاهد تغییر مثبت در نگرش به تبعات وضعیت دریاچه ارومیه نیستیم در حالی که خشک شدن این دریاچه، میتواند به یک بحران محیط زیستی و اکولوژیک و کلان برای منطقه قفقاز، غرب ترکیه و شمال غرب عراق هم تبدیل شود.
خشک شدن دریاچه ارومیه، میتواند به یک مساله مهم برای سلامت اجتماعی هم تبدیل شود چنانکه نتایج تحقیقات دانشگاههای علوم پزشکی منطقه در سالهای اخیر نشان میدهد که بیماریهای گوارشی و تنفسی و انواع سرطانها در ساکنان اطراف دریاچه تا چند برابر افزایش یافته است.
البته روز جمعه، هوا بسیار خوب و صاف و بدون گرد و غبار بود ولی روزهای دیگری که باد و توفان میوزد، گرد نمک از سطح دریاچه برمیخیزد و اولین قربانیان خیزش گرد نمک، ساکنان اطراف دریاچهاند چنان که گزارشهای دانشگاههای علوم پزشکی تبریز و ارومیه نشان میدهد که سلامت مردم این منطقه، تحت تاثیر وضعیت دریاچه ارومیه قرار گرفته است .برای احیای دریاچه ارومیه، لازم است که ستادی با مرکزیت ارومیه یا تبریز ایجاد شود اما متخصصان کشوری و حتی بینالمللی برای احیای دریاچه برنامه بدهند و فعال باشند و مولفههای متعدد در وضعیت دریاچه مورد بررسی قرار بگیرد.
با آنچه من در این سفر دو روزه شاهد بودم، به نظرم اقدام خاصی برای احیای دریاچه در پیش نیست و دریاچه ارومیه، عملا به یک دریاچه فصلی تبدیل شده که فقط در اواخر اسفند و اوایل فروردین تا اردیبهشت، کمی آب دارد و البته بخشهای زیادی از دریاچه را نمک پوشانده چنان که در بعضی قسمتها، ضخامت رسوبات نمک به بیش از 7 متر میرسد.
نتایج آخرین مطالعهای که تیر ماه امسال توسط کارشناسان پژوهشگاه هواشناسی و علوم جو بر پیامدهای اجتماعی و اقتصادی خشکسالی بر امنیت غذایی و معیشت جوامع محلی در حوضه دریاچه ارومیه انجام شده، نشان میدهد که خشک شدن زمینهای کشاورزی و باغی و کمبود منابع آبی، مهمترین اثرات مستقیم خشکسالی بوده و کاهش تولیدات کشاورزی، دامداری و درآمد خانوارها را به دنبال داشته است .
از دست دادن مشاغل وابسته به منابع طبیعی، تلفات دامها و افزایش مهاجرت روستاییان از دیگر پیامدهای برجسته گزارش شدهاند.
یافتهها همچنین نشان میدهد که امنیت غذایی خانوارها به شدت تحت تاثیر قرار گرفته است بهطوری که بخش قابل توجهی از درآمد خانوارها، صرف خرید مواد غذایی میشود و استطاعت مالی برای خرید غذای کافی و متنوع به شدت کاهش یافته که این امر، بیانگر شکنندگی امنیت غذایی و تضعیف تابآوری معیشتی است .
در این بررسی با اشاره به نتایج مطالعات بینالمللی در فاصله سالهای 2005 تا 2024، اعلام شده که طبق تخمین این مطالعات، دریاچه ارومیه هماکنون حاوی 8 میلیارد تن نمک است و این فاجعه که در واقع، بقایای از دست رفتن آب دریاچه است، بهطور مستقیم و غیرمستقیم، زندگی 7 میلیون نفر را در مناطق اطراف به دلیل افزایش حساسیت زمین و انتشار گرد و غبار شور تحت تاثیر قرار میدهد .
در بخش دیگری از این بررسی، ضمن آنکه با استناد به نتایج مطالعه سازمان جهانی غذا (FAO) روند کاهش کشت و باردهی باغات و مزارع به دلیل خشکسالی و خشک شدن دریاچه مورد هشدار قرار گرفته، اعلام شده است: «خشکیدگی و بحران آبی در حوضه دریاچه ارومیه طی دو دهه اخیر، نه تنها به عنوان یک مساله زیست محیطی، بلکه به عنوان چالشی چند بعدی با پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و امنیتی مطرح شده است .
کاهش شدید منابع آب و افت سطح دریاچه، ساختار معیشتی جوامع محلی را تحت تاثیر قرار داده و امنیت غذایی منطقه را با تهدید جدی مواجه ساخته است .
از آنجا که حدود یکسوم جوامع محلی این منطقه، معیشت خود را از راه کشاورزی تامین میکنند، تداوم وضعیت خشکسالی و پیامدهای ناشی از آن میتواند معیشت این دسته از افراد را بهطور مستقیم و امنیت غذایی آنها را که تحت تاثیر معیشت خانوار است، بهطور غیرمستقیم تحت تاثیر قرار دهد .
افزون بر این، تجربه زیسته جوامع محلی نشان میدهد که خشکسالی منجر به مهاجرت دایمی یا موقت، کاهش سرمایه اجتماعی و توان تطبیقپذیری جوامع محلی و در مجموع، کاهش تابآوری روستاییان در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی میشود.»