قاره آفریقا؛ فرصت تازه سیاست خارجی ایران
آفریقا در سالهای اخیر به یکی از صحنههای شکلگیری نظم تازه جهانی بدل شده است؛ قارهای که بسیاری از قدرتهای مستقل در آن میکوشند از چارچوبهای قدیمی غربمحور عبور کنند و شکل تازهای از همکاری برابر را تجربه کنند
کد خبر: 745084 | ۱۴۰۴/۰۸/۱۰ ۱۶:۲۲:۴۱
آفریقا در سالهای اخیر به یکی از صحنههای شکلگیری نظم تازه جهانی بدل شده است؛ قارهای که بسیاری از قدرتهای مستقل در آن میکوشند از چارچوبهای قدیمی غربمحور عبور کنند و شکل تازهای از همکاری برابر را تجربه کنند.
برای ایران، این قاره صرفاً یک بازار اقتصادی نیست، بلکه بستری برای آزمودن سیاست خارجی متوازن و چندوجهی است؛ سیاستی که اگر درست اجرا شود، میتواند جایگاه ایران را در تعاملات بینالمللی تثبیت کند.
در معادلات جهانی، آفریقا جایگاهی تعیینکننده دارد.
این قاره با ۵۴ کشور عضو، بزرگترین بلوک رأی در مجمع عمومی سازمان ملل را تشکیل میدهد و نقشی برجسته در نهادهایی چون جنبش عدم تعهد و شورای حقوق بشر ایفا میکند.
در سالهای گذشته، آرای کشورهای آفریقایی بارها مسیر تصمیمگیریهای بینالمللی را تغییر داده است؛ از موضوع فلسطین و تحریمهای اقتصادی گرفته تا رأیگیریهای مرتبط با ایران.
همین واقعیت نشان میدهد که حضور فعال تهران در آفریقا تنها گسترش روابط سیاسی یا تجاری نیست، بلکه بخشی از راهبردی گستردهتر برای شکلدهی به ائتلافهای جدید در نهادهای چندجانبه جهانی به شمار میآید.
ایران نیز برخلاف بسیاری از بازیگران کنونی، پیوندهای تاریخی و فرهنگی عمیقی با بخشهایی از آفریقا دارد.
از دوران باستان تا قرون میانه، روابط تجاری و فرهنگی ایران با شرق آفریقا، از سواحل سومالی تا زنگبار، شبکهای از ارتباطات انسانی و تمدنی پدید آورده بود که در حافظه تاریخی دو منطقه باقی مانده است.
تنها در دوره پهلوی ایران موقتاً از مسیر طبیعی همکاری با ملتهای آفریقایی فاصله گرفت.
پس از انقلاب اسلامی این مسیر به راه پیشین خود بازگشت؛ جمهوری اسلامی با قطع رابطه با رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی و حمایت از جنبشهای ضداستعماری، دوباره جایگاه خود را در کنار ملتهای آفریقا بازسازی کرد.
اکنون، در شرایطی که ساختار قدرت جهانی در حال بازتعریف است، آفریقا بار دیگر به کانون توجه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای تبدیل شده است.
در این میان، ایران میتواند با تکیه بر ظرفیتهای فنی، انسانی و فرهنگی خود، الگویی متفاوت از حضور در قاره ارائه دهد؛ الگویی که بر همکاری متقابل و احترام به حاکمیت ملی استوار است، نه بر رقابت سیاسی یا نفوذ اقتصادی صرف.
کشورهایی مانند ترکیه، امارات و عربستان در سالهای اخیر با سرمایهگذاری گسترده در زیرساختهای اقتصادی آفریقا حضور پررنگی یافتهاند، اما رویکرد آنها عمدتاً بر منافع کوتاهمدت و ملاحظات ژئوپلیتیکی استوار است.
ایران، در مقابل، تجربهای متفاوت در اختیار دارد: توان اجرای پروژههای کمهزینه، تجربه مدیریت در شرایط تحریم و رویکرد فرهنگی در سیاست خارجی.
همین عوامل میتواند مبنای همکاریهای پایدار و برابر با کشورهای آفریقایی باشد.
در این مسیر، تمرکز بر سه محور میتواند مسیر سیاست آفریقایی ایران را روشنتر کند: نخست، گسترش همکاریهای فنی و زیرساختی در حوزههایی مانند انرژی، کشاورزی، دارو و فناوریهای بومی؛ دوم، توسعه همکاریهای علمی و آموزشی از طریق تبادل دانشجو و ایجاد مراکز مشترک پژوهش و فناوری؛ و سوم، توجه به همکاریهای فرهنگی و رسانهای برای تقویت شناخت متقابل و تصویر واقعگرایانه از ایران در میان جوامع آفریقایی.
طرحهایی مانند «ابتکار امنیت غذایی و سلامت آفریقا» میتواند مصداقی از چنین رویکردی باشد؛ برنامهای که ایران در آن مسئولیت تولید و توزیع دارو و فناوریهای بهداشتی را برعهده گیرد و برای تأمین غلات و کود، از ظرفیت اقتصادهایی مانند روسیه بهره ببرد.
این نوع همکاری، بر پایه آموزش، توسعه بومی و احترام به حاکمیت کشورها استوار است و میتواند الگوی جدیدی از مشارکت غیرمداخلهگرانه را به نمایش بگذارد؛ مدلی که برای ملتهایی با تجربه استعمار و بهرهکشی، معنایی روشن دارد.
با این حال، سیاست آفریقایی ایران با چالشهایی جدی روبهروست.
ساختار اداری و تصمیمگیری کشور هنوز متناسب با حضور فعال در قاره آفریقا نیست و در برخی دستگاهها، نگاه سنتیِ غربمحور همچنان دست بالا را دارد.
نبود زیرساختهای مالی، حملونقل و بیمهای میان ایران و کشورهای آفریقایی نیز مانعی در مسیر گسترش همکاریهای اقتصادی است.
در کنار این عوامل، رقابت فعال بازیگرانی مانند ترکیه و امارات فضای محدودی برای ورود تازهواردان باقی گذاشته است.
برونرفت از این وضعیت نیازمند بازتعریف سیاست آفریقایی ایران در قالب یک راهبرد منسجم است.
ایجاد نهادی ویژه برای هماهنگی میان وزارتخانهها و بخش خصوصی، و تقویت سفارتخانهها در کشورهای کلیدی قاره از گامهای ضروری در این مسیر است.
تجربهی کشورهایی مانند چین و روسیه نشان میدهد که داشتن چند سفارتخانهی پرتحرک و پررفتوآمد در پایتختهای مهم آفریقا، از آدیسآبابا و نایروبی تا پرتوریا، میتواند محور ارتباطات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی باشد.
گسترش نقش این نمایندگیها در شناسایی فرصتهای همکاری و حمایت از شرکتهای ایرانی، بهمراتب مؤثرتر از صدور بیانیههای دیپلماتیک خواهد بود.
در کنار این اقدام، حضور فعالتر در نهادهای منطقهای آفریقا میتواند جایگاه ایران را از سطح شریک سیاسی به سطح بازیگر راهبردی ارتقا دهد.
در نهایت، توسعه روابط با آفریقا فقط راهی برای متنوعسازی روابط خارجی نیست؛ بلکه آزمونی برای بلوغ سیاستی است که میخواهد از انتظار برای گشایش از سوی غرب فاصله بگیرد و بر پایه استقلال، احترام و همکاری برابر بنا شود.
آفریقا برای ایران نه میدان رقابت، بلکه میدان فرصت است؛ فرصتی برای بازآفرینی نقش تمدنی ایران در جهانی که بهتدریج از محور غرب فاصله میگیرد.
منصوره اخوان پژوهشگر مسائل بین الملل کارشناس مسائل بینالملل