فرشهای نفیس استان سمنان بدون برند؛ گرهکور معیشت بر زندگی بافنده
سمنان- با وجود ظرفیتهای بالای استان سمنان در تولید دستبافتهای ارزشمند، غفلت از برندسازی باعث شده سود اصلی به جیب دلالان برود، در حالی که بافندگان تنها دستمزدی اندک دریافت میکنند.
خبرگزاری مهر، گروه استانها: هنر فرش و دستبافت ها در استانهای کویری کشورمان رونق کم نظیری دارد و سمنان نیز از این قاعده مستثنا نیست.
هنری به غایت زیبا که البته سالها است در محاصره مشکلات دیگر مانند سابق رمقی ندارد.
در یک گزارش دو بخشی تلاش میکنیم با ابعاد مختلف صنعت فرش دستبافت در استان سمنان بپردازیم؛ در بخش اول روایت تولیدگران و بافندگان از دغدغهها و کمبودها و مشکلات را میخوانید و در بخش دوم به سراغ علل ایجاد این موانع و مشکلات تولیدی میپردازیم.
فرش هنر کویری ها است.
هنری که با فرهنگ عامه مردم در هم آمیخته و زیبایی خاصی دارد، فرشها و دستبافتهایی که نماد زندگی مردم استان سمنان هستند اما هیچگاه به جایگاه اصلی خودشان نرسیدند.
فعالان صنعت فرش و بافندگان دو مانع بزرگ را بر سر راهشان میبینند یکی فقدان بازارهای مناسب فروش که سبب میشود ماحصل دسترنجهایشان نصیب دلالان شود، دوم فقدان برندسازی و فروش دستبافتهای استان به نام دیگر نقاط کشور که سبب میشود نتوانند بازارهای مساعدی پیدا کنند.
بی توجهی به بافتهها
نکته شگفت انگیز اینجا است که همین حالا فرشهای بافته شده در شاهرود و دامغان و سنگسر در تهران حتی به کشورهای دیگر صادر میشود اما آمارشان نه در مرکز استان سمنان به ثبت میرسد و نه اساساً تولید این استان به شمار میآیند زیرا همه این فرشها بدون استثنا به نام دیگر نقاط کشورمان عرضه میشوند!
گویی نباید کسی بداند که این فرشها حاصل دسترنج بافندگان استان سمنان است.
مردم درون استان هم از این ظرفیتها غافل هستند و چندان توجهی به فرش تولیدی بافندگان استان ندارند.
همین چندی قبل بود که یکی از تولیدگران فرش استان سمنان میگفت فرشهای دستبافت داخل مغازههای شاهرود و سمنان همگی تولید همین طرود خودمان است اما به نام فرش کاشان فروخته میشود!
زیرا اگر به مردم بگویید که این فرش در روستای محل زندگی خودشان بافته شده فکر میکنند ارزشمند نیست!
و یا دست کم آن بهایی که باید را ندارد.
علی گلی یک فعال بازار فرش استان سمنان که سابقاً خود و همسرش تولید فرش و تابلو فرش را هم انجام میدادند در گفتگو با خبرنگار مهر، میگوید: فرش بافان و بافندگان استان سمنان به خصوص در شرق استان مشخصاً شهرستانهای شاهرود و دامغان تقریباً همه تولیدات خودشان را به دلالان میفروشند و بخش بسیار اندک آن توسط فروشندگان بومی استان و یا از طریق سفارشات اینترنتی به فروش میرسد.
برندسازی نداریم
نکته تأسف بار اما واقعی در صحبتهای علی گلی این است که فقدان برندسازی معرفی فرش و دستبافتهای استان سمنان سبب شده تا حتی مردم بومی این استان هم به دنبال فرشهای کاشان و یا اصفهان باشند در حالی که به گفته فروشندگان فرش عمده فرشهای دستبافت موجود در مغازههای استان سمنان کار دست هنرمندان بومی استان سمنان است که با طرح و نقشه قالی کاشان به مردم استان سمنان فروخته میشود!
همه اینها نشان میدهد که در زمینه برندسازی و معرفی ظرفیتهای عمده دستبافتها و تولید فرش در استان سمنان کار خاصی صورت نگرفته است و تنها نمونه موفق از برندسازی صنعت فرش در استان سمنان فرش خودرنگ یا همان تک رنگ نگ سریع است که البته بیشتر در حوزه صنایع دستی و تزئینی به شمار میآید.
فرش خودرنگ سنگ سریع که در آن هیچ رنگی استفاده نشده اما اوج هنر هنرمندان این ایل را به نمایش میگذارد در سه سال اخیر توانسته در سطح منطقهای و کشور به خوبی معرفی شود اما این موضوع هم به همت مردم سنگسر صورت گرفته است اما گزارش امروز به مقوله فرش و دستبافتهای استان سمنان به صورت عمده میپردازد فرشهایی که میتوانستند از الگوی فرش تک رنگ سنگسری بهرهگیری کرده و حداقل در تهران بازار فروش خوبی برای خودشان پیدا کنند.
برای شنیدن صحبتهای تولیدگران باید به میان شأن رفت.
اینجا کارگاه مستطیلی کم عرض اما دراز است کارگاههای نمور و تاریک روستایی که در فیلمها دیده میشود بسیار تفاوت دارد سالنی بزرگ تمیز سفید و البته بسیار پرنور با تهویه مناسب که دور تا دور آن را دارهای قالی برپا کردهاند و خانمها روی داربستها به ردیف کنار همدیگر نشستند دستهایشان هماهنگ بالا میآید در هوا چرخی میزند نخی را میقاپد دور تاری میتند به سرعت نخ را به گرهای تبدیل میکند انتهای آن را میبُرد تا نقشه خوان اعلام نقشه کند و بگوید دو پیش زرد تا دستها دوباره در هوا بچرخد و این بار نخ زرد را بگیرد.
روایت ارکستری هماهنگ اما پر از دغدغه
این ارکستر هماهنگ قرار است سمفونی از رنگ و طرح و نقشه و هنر و زیبایی را به نمایش بگذارد علی ربیعی مالک کارگاه که ۱۰ سالی میشود در حوزه فرش فعالیت میکند، به خبرنگار مهر میگوید: ما دو دسته بافنده در این کارگاه داریم که البته مشابه این مورد در تمام کارگاهها هم دیده میشود، گروهی هستند که به صورت مدام کار میکنند و گروه دیگر به صورت رجی میبافند یعنی به ازای هر رجی که ببافند هزینهای را دریافت میکند.
ربیعی بیان میکند: تقریباً ۱۰۰ درصد بافندگان ما خانم هستند و عمده آنان نیز محتاج نان شب، در نتیجه خرج خانوادههایشان را میدهند ما از بین ۱۷ خانمی که در اینجا مشغول به کار هستند سه خانم سرپرست خانوار هم داریم که درآمد بافندگان رجبی و ثابت ما در طول ماه بین ۹ تا ۱۳ میلیون تومان است متأسفانه بازار فروش فرش وجود ندارد و ما به سختی فرشها را میفروشیم و در نتیجه دلالهایی میآیند در ماه فرشی را میخرند و ما هزینه آن را بین همه به نسبت تقسیم میکنیم.
او در ادامه با بیان اینکه فرشهایی که در بازارهای تهران ۸۰ میلیون تومان فروخته میشوند از بافنده ۱۵ الی ۲۰ میلیون تومان هم خریداری نمیشود در صورتی که فروش فرش ۱۲ متری دستباف زیر ۴۰ میلیون تومان برای تولید کننده اصلاً صرفه ندارد.
وی افزود: ۳۰ تا ۳۵ میلیون تومان از این میزان پولی که گفته شد، فقط صرف نخ و کارگاه و بافنده و کارگر و غیره میشود.
در واقع انگیزهای برای تولید نداریم و اگر کارگاه را هم تعطیل کنیم حداقل ۲۰ خانوار از نان خوردن میافتند.
ربیعی که همسرش هم از بافندگان است در ادامه صحبتهای خود میگوید: متأسفانه فرشهای دستبافت استان سمنان با وجود کیفیت بسیار بالایی که دارند و طرح و نقشههای منحصر به فرد کویری آنچنان مشتری ندارند زیرا شناخ ته شده نیستند در نتیجه افرادی از اصفهان، کاشان، قم، تهران، استان گلستان و حتی خور و بیابانک به طرود و دامغان میآیند نقشه و طرح را میآورند سفارش میدهند و ما برایشان قالی میبافیم آنها هم قالیها را به نام قالی کاشان در بازارهای تهران و قم فروش میرسانند در صورتی که همه این قالیها دستبافت بافندگان استان سمنان هستند.
به نام اینجا به کام آنجا
علی تاکید دارد که پسرعموی او همین حالا در طرود کارگاه کوچک خانوادگی تولید فرش دارد و به تازگی هم یک فرش فروخته و مشکلات آن را میداند، علی تلفن همراه خود را بیرون آورده با محمدرضا تماس میگیرد تا به سوالات ما پاسخ دهد، محمد رضا که با مادر، همسر، دو خواهر و یکی از خانمهای همسایه شأن کار میکند میگوید: متأسفانه هیچ جا نیست که ما فرش مان را بفروشیم در نتیجه وقتی یک فرش تمام شد با افرادی که سابقاً هم با آنان کار میکردیم تماس میگیریم و میآیند و فرش را میبرند بعضاً حتی سفارش هم میگیریم ولی سفارش سالی شاید یک مورد الی دو مورد باشد.
ربیعی با بیان اینکه یکی از این دلالان برای ما تعریف میکرد که یک قالیباف مثلاً در کاشان حداقل ماهی ۲۰ میلیون تومان دستمزد میخواهد در صورتی که میتواند با ۶۰ درصد این دستمزد همان فرش را به شاهرودیها و دامغانیها سفارش بدهد زیرا اینجا دستمزد بافندگان بسیار پایینتر است.
وی میگوید: فرش تولیدی ما با همان طرح و نقشه و همان کیفیتی که در کاشان تولید میشود دو نرخ دارد قالی کاشان ۸۰ میلیون تومان و قالی تولیدی ما ۳۰ میلیون تومان خریداری میشود.
او همچنین میگوید: ما بازار فروش نداریم مجبور به پذیرش چنین موضوعاتی هستیم زیرا کس دیگری از ما خرید نمیکند مشکل اما اینجا است که همین قالی در تهران ۱۵۰ میلیون تومان به نام کاشان به مشتری فروخته میشود در صورتی که کل هزینه بافت این فرش برای ما در استان سمنان ۳۰ میلیون تومان الی ۴۰ میلیون تومان درآمده است.
بخش اول گزارش اینجا به اتمام میرسد در بخش دوم گزارش به بررسی دلایل ناکامی در برند سازی فرش استان سمنان میپردازیم فرشی که در ۹۰ درصد آن در روستاها تولید میشود و ضعف ساختارهای اقتصاد روستایی در استان سمنان به صنعت فرش هم سرایت کرده و تأثیر گذاشته است.
در بخش دوم به سراغ مدیران و کارشناسان ذی ربط با مسئله فرش میرویم تا از آنها درباره علل ناکامی توضیح بخواهیم.