خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

پنجشنبه، 08 آبان 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

کدام کشورها هیچ‌وقت تحت استعمار نبوده‌اند؟

اعتماد | همه | پنجشنبه، 08 آبان 1404 - 17:24
در این نوشتار، مفهوم «استعمار» را روشن و درباره کشورهایی که در تاریخ مدرن هرگز به مستعمره تبدیل نشده‌اند بحث می‌کنیم و در نهایت برخی دلایل و عوامل مؤثر بر این وضعیت را بررسی خواهیم کرد.
مستعمره،استعمار،خارجي،كشورهايي،اروپايي،قرار،كشور،كشورها،داخل ...

در جهانی که تاریخش شاهد امپراتوری‌ها، فتح‌ها و استعمارهای فراوان بوده است، تنها شمار اندکی از کشورها بوده‌اند که توانسته‌اند استقلال سیاسی خود را در برابر فشارهای خارجی حفظ کنند.
این کشورها، ولو با چالش‌ها و تأثیرات نیمه‌مستقل یا تحت تأثیر کشورهای بزرگ‌تر، هرگز به شکلی کامل به مستعمره بدل نشده‌اند.
در این نوشتار، مفهوم «استعمار» را روشن و درباره کشورهایی که در تاریخ مدرن هرگز به مستعمره تبدیل نشده‌اند بحث می‌کنیم و در نهایت برخی دلایل و عوامل مؤثر بر این وضعیت را بررسی خواهیم کرد.
مفهوم استعمار و دامنه آن
برای آنکه بتوانیم بگوییم کشوری «هرگز مستعمره نشده» است، باید مفهوم استعمار را به درستی درک کنیم.
استعمار معمولاً به فرایندی گفته می‌شود که در آن یک قدرت خارجی نه فقط بر امور بیرونی یک کشور مانند تجارت، دیپلماسی یا امنیت خارجی تسلط دارد، بلکه کنترل مستقیم اداری، حکومتی و سیاسی بر آن کشور اعمال می‌‌کند؛ گاهی همراه با مستقر کردن مقامات خارجی، تغییر نظام حکومتی، استقرار ارتش خارجی و بهره‌کشی از منابع محلی.
با این حال، در بررسی‌های تاریخی اختلاف نظر وجود دارد.
برخی کشورها به «منافع ویژه» خارجی تن داده‌اند، یا بخشی از سرزمینشان به قدرتی خارجی واگذار شده است، یا تحت فشار اقتصادی یا نظامی قرار گرفته‌اند، اما هرگز «استعمار کامل» را تجربه نکرده‌اند.
بنابراین فهرست کشورهایی که «هرگز مستعمره نشده‌اند» بسته به تعریف مورخان می‌تواند متفاوت باشد.
بسیاری از منابع فهرستی از کشورهایی ارائه می‌دهند که «هرگز تحت تسلط کامل قدرت استعماری خارجی قرار نگرفته‌اند»، به ویژه در برابر قدرت‌های اروپایی دوران استعمار.
برای نمونه، وب‌سایت World Atl‌as فهرستی از ۱۰ کشوری ارائه می‌دهد که هرگز به استعمار اروپایی در نیامده‌اند.
همچنین ThoughtCo می‌گوید که در آفریقا دو کشور به طور معمول نام برده می‌شوند که هرگز به استعمار کشیده نشده‌اند: اتیوپی و لیبریا.
در ادامه، بر پایه پژوهش‌های معتبر تاریخی، به معرفی کشورهایی خواهم پرداخت که به عنوان نمونه‌های بارزِ «هرگز مستعمره نشدن» شناخته می‌شوند.
کشورهای مشهور به اینکه هرگز مستعمره نشدند
در این بخش وضعیت تاریخی چند کشور را بررسی می‌کنیم که معمولاً به عنوان مثال‌هایی از مقاومت در برابر استعمار کامل شناخته شده‌اند.
البته ذکر این نکته ضروری است که برخی از آن‌ها در دوره‌هایی مشکلات، حملات یا فشارهایی را تجربه کرده‌اند که نزد بعضی مورخان به‌عنوان «تسلط جزئی» یا «استعمار موقت» تلقی شده‌اند.
ژاپن
ژاپن یکی از کشورهایی است که تقریباً همیشه در فهرست کشورهای «هرگز مستعمره شده» قرار می‌گیرد.
در دوران مدرن که امپراتوری‌های اروپایی بخش عمده‌ای از آسیا را به سلطه خود درآوردند، ژاپن توانست از طریق اصلاحات داخلی، تقویت نیروهای نظامی و دیپلماسی مقتدر، استقلال سیاسی خود را حفظ کند.
در قرن نوزدهم، با اصلاحات میجی، ژاپنی‌ها موفق شدند خود را به سطح صنعتی‌سازی کشورهای غربی برسانند و در نتیجه از تبدیل شدن به هدف استعمار جلوگیری کنند.
البته در دوره پس از جنگ جهانی دوم، ژاپن تحت اشغال دولت ایالات متحده قرار گرفت، اما آن کنترل اشغال‌گرانه عمدتاً به عنوان اشغال نظامی تلقی می‌شود نه استعمار طولانی‌مدت با تغییر کامل نظام حکومتی محلی.
تایلند (سیام سابق)
تایلند یکی از موارد برجسته در منطقه آسیای جنوب‌شرقی است که به‌طور گسترده به عنوان تنها کشور جنوب‌شرقی آسیا شناخته می‌شود که هرگز به استعمار اروپایی در نیامده است.
پادشاهان سیام موفق شدند با اتخاذ سیاست توازن میان قدرت‌های استعماری بریتانیا و فرانسه و با انجام اصلاحات داخلی و مدرن‌سازی، از تسلط مستقیم آنان جلوگیری کنند.
سیام علی‌رغم فشار و امتیازات اقتصادی به قدرت‌های اروپایی، همیشه حکومت داخلی خود را حفظ کرد و هیچ‌گاه تبدیل به مستعمره کامل نشد.
این وضعیت مورد شبهه و بحث است، اما غالباً به عنوان نمونه‌ موفق مقاومت دیپلماتیک و داخلی در برابر استعمار شناخته می‌شود.
اتیوپی (حبشه)
در آفریقا که بخش اعظم قاره طی قرن ۱۹ و اوایل قرن بیستم توسط قدرت‌های اروپایی مستعمره شد، اتیوپی یکی از معدود کشورهایی است که توانست استقلال خود را حفظ کند.
در جنگ آدوا (۱۸۹۶)، نیروهای اتیوپیایی تحت رهبری منلیک دوم موفق شدند ارتش ایتالیا را شکست دهند و بدین ترتیب از اشغال کامل جلوگیری کنند.
البته در دوره‌ای کوتاه (۱۹۳۶ تا ۱۹۴۱) ایتالیا توانست موقتاً اتیوپی را اشغال کند، اما این اشغال به عنوان استعمار کامل شناخته نمی‌شود، زیرا حکومت محلی پس از مدتی بازیابی شد.
با این حال، برخی منابع به این نکته اشاره می‌کنند که در سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم، قدرت‌های خارجی نفوذ اقتصادی و سیاسی در اتیوپی داشتند، اما بدون تبدیل شدن آن به مستعمره کامل.
لیبریا
لیبریا نیز موردی ویژه است، اگرچه تفاوت‌هایی با وضعیت کشورهای دیگر دارد.
این کشور در قرن نوزدهم توسط آمریکایی‌های آزادشده تأسیس شد و از ابتدا با حاکمیت داخلی شکل گرفت، در نتیجه هرگز به مستعمره اروپایی تبدیل نشد.
البته برخی تحلیل‌ها می‌گویند لیبریا تحت تأثیر فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک کشورهای غربی بوده است، اما هیچ‌گاه سلطه کامل حکومتی نپذیرفته است.
نپال
نپال در هیمالیا نیز گاه در فهرست کشورهایی درج می‌شود که هرگز مستعمره نشده‌اند.
در جنگ‌های انگلیسی‌نپالی (۱۸۱۴–۱۸۱۶)، انگلیسی‌ها موفق نشدند نپال را به مستعمره بدل کنند، اگرچه بعضی مناطق مرزی را تحت نفوذ خویش قرار دادند.
پس از آن، نپال با پذیرفتن معاهداتی توانست استقلال خود را حفظ کند.
با این حال، برخی مورخان بر این نکته تأکید دارند که نپال در دوره‌های مختلف تحت تأثیر قدرت‌های خارجی بوده و استقلال آن همیشه کامل نبوده است.
ایران
ایران یکی از امپراتوری‌های تاریخی بزرگ در آسیا است که هرگز به مستعمره کامل قدرت اروپایی بدل نشده است.
با این حال، ایران در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم با دخالت‌های گسترده بریتانیا و روسیه روبه‌رو بود، که به تقسیم نفوذ اقتصادی و سیاسی انجامید، اما هرگز حاکمیت رسمی به قدرت خارجی واگذار نشد.
مثلاً قراردادهایی چون «کنسِسیون‌های نفت» و معاهداتی مانند قرارداد ۱۹۰۷ میان روسیه و بریتانیا بر تقسیم نفوذ در ایران دلالت دارد، ولی تسلط کامل استعماری رخ نداد.
چین
چین با وجود فشارهای شدید خارجی از جمله جنگ‌های تریاک و امتیازات نابرابر مجبور به واگذاری برخی مناطق یا حق امتیاز شده است، اما به عنوان یک کشور واحد و به شکل کامل به مستعمره تبدیل نشده است.
قدرت‌های اروپایی برخی مناطق چین و بنادر آن را مستقیماً کنترل می‌کردند، اما کنترل بر کل سرزمین چین هرگز رخ نداد.
از این رو، چین در برخی فهرست‌ها به عنوان کشوری که «هرگز مستعمره نشده» قرار می‌گیرد، اگرچه با قید «به‌طور کامل».
کره
کره در منطقه شرق آسیا نیز موردی است که بعضی آن را در فهرست کشورهایی می‌دانند که هرگز مستعمره نشده‌اند، دست‌کم در برابر قدرت‌های اروپایی.
با این حال، در سال ۱۹۱۰ کره به قلمرو ژاپن تبدیل شد و تا پایان جنگ جهانی دوم تحت تسلط ژاپنی‌ها قرار گرفت؛ این وضعیت به عنوان استعمار ژاپنی (نه استعمار اروپایی) تلقی می‌شود.
بنابراین، اگر محدود به استعمار اروپایی باشیم، کره می‌تواند در فهرست باشد، اما اگر معیار گسترده‌تر باشد، نه.
بوتان
بوتان، کشور کوچک هیمالیایی، نیز در برخی فهرست‌ها به عنوان کشوری شناخته می‌شود که هرگز مستعمره نشده است.
کوهستانی بودن، جمعیت کم و دیپلماسی محتاطانه باعث شده‌اند که بوتان از فشار مستقیم استعمارگران پنهان بماند یا با حداقل محدودیت ادامه دهد.
نکات پیچیده و شبهات تاریخی
همان‌طور که پیش‌تر بیان شد، تعریف دقیق استعمار و مستعمره‌سازی همواره محل اختلاف میان مورخان است.
برخی از موارد زیر باید مد نظر قرار گیرند.
یک کشور ممکن است بخشی از سرزمین خود را واگذار کند یا امتیازات اقتصادی به قدرت خارجی بدهد، بدون آنکه کل کشور مستعمره شود.
برخی کشورها به صورت «محافظه‌کار» (protectorate) در آمدند؛ یعنی امور خارجی‌شان تحت نظارت قدرت خارجی قرار گرفت، اما داخلیان حکومت خود را حفظ کردند.
در مواردی «اشغال موقت» یا «دخالت نظامی» روی داده، اما به معنای استعمار کامل نیست.
برخی کشورها در دوره‌ای کوتاه تسلط خارجی را تجربه کردند، اما این تسلط طولانی نبوده یا حکومت خارجی کامل مستقر نشده است.
بنابراین هر کشور که در فهرست «هرگز مستعمره نشده» قرار می‌گیرد، دارای استثناها و تردیدهایی است.
برای مثال، اتیوپی در دوره اشغال موقت توسط ایتالیا در دهه ۱۹۳۰ تجربه تسلط خارجی را داشت، اما آن دوره موقتی بود و پس از جنگ جهانی دوم استقلالش بازسازی شد.
همچنین، ایران تحت فشار شدیدی از بریتانیا و روسیه قرار داشت و گاه از لحاظ اقتصادی و دیپلماتیک وابسته شده بود، اما هرگز حکومتی خارجی جایگزین حکومت داخلی نشد.
عوامل مؤثر بر اینکه چرا این کشورها مستعمره نشدند
چرا این کشورها توانستند از تبدیل شدن به مستعمره جلوگیری کنند، در حالی که بسیاری دیگر تسلیم شدند؟
چند عامل تاریخی و جغرافیایی در این زمینه نقش مهمی داشته‌اند:
موقعیت جغرافیایی دشوار
در برخی کشورها، شرایط طبیعی و موقعیت جغرافیایی نقش محافظتی داشته‌اند.
برای مثال راه نفوذ زمینی به نپال در میان کوه‌های هیمالیا دشوار است.
بوتان نیز در میان مناطق صعب‌العبور کوهستانی قرار دارد.
قدرت نظامی داخلی و توان دفاعی
در کشورهایی مانند اتیوپی، قدرت نظامی و توان بسیج کردن نیروهای محلی مؤثر بوده است؛ در جنگ آدوا، اتیوپیایی‌ها توانستند ارتش ایتالیا را شکست دهند.
دیپلماسی هوشمندانه و سیاست توازن
کشورهایی مانند تایلند توانستند با اتخاذ سیاست‌هایی که بین قدرت‌های استعماری رقابت ایجاد می‌کرد، استقلال خود را حفظ کنند.
آن‌ها بخشی از امتیازات را می‌پذیرفتند اما از واگذاری کامل حاکمیت خودداری می‌کردند.
اصلاحات داخلی و مدرنیزاسیون پیشگیرانه
ژاپن نمونه بارز این راهبرد است؛ اصلاحات میجی باعث شد ژاپن بتواند با قدرت‌های اروپایی برابری کند و تهدید استعمار را دفع کند.
هویت ملی قوی و اتحاد داخلی
احساس همبستگی ملی و قدرت رهبری داخلی یکی از عوامل مهم مقاومت بوده است.
در کشورهایی که جمعیتشان دارای هویت مشترک قوی بودند، مقاومت علیه نفوذ خارجی آسان‌تر شده است.
محدودیت‌ها و احتیاط‌ها در فهم این موضوع
در پردازش موضوع «کدام کشورها هرگز مستعمره نشده‌اند» باید با دقت عمل کرد.
هیچ لیستی نمی‌تواند قطعی باشد، زیرا تعاریف متفاوتی برای «استعمار» وجود دارد.
گاه نفوذ دیرپای اقتصادی و سیاسی آن‌چنان شدید است که تفاوت میان استعمار و وابستگی محلی دشوار می‌شود.
بسته به افق تاریخی مورد مطالعه مثلاً قرن پانزدهم تا بیستم یا دوران مدرن بعد از جنگ جهانی دوم، فهرست کشورها متفاوت خواهد بود.
منشاء برخی منابع نادقیق یا دارای دیدگاه‌های ملی‌گرایانه است، که ممکن است واقعیت‌های پیچیده را ساده‌سازی کند.
با توجه به شواهد تاریخی و بررسی منابع موثق، می‌توان گفت که شمار کشورهایی که واقعاً هرگز به مستعمره کامل بدل نشده‌اند بسیار انگشت‌شمار است.
از جمله کشورهایی که غالباً در این دسته قرار می‌گیرند می‌توان به ژاپن، تایلند، اتیوپی و لیبریا اشاره کرد.
همچنین کشورهایی مانند نپال، چین، بوتان و کره گاهی در این فهرست جای می‌گیرند، هرچند با تردیدهایی همراه هستند.
در نهایت، این که کشوری بتواند در دوران سلطه‌گری جهانی استقلال خود را حفظ کند نتیجه ترکیبی از شرایط جغرافیایی، توان نظامی، هوشمندی دیپلماتیک و احساس هویت ملی بوده است.