۲۳ شاعر، یک کتاب و هزار تجربه؛ چرا «با اهل انجمن» مهم است؟
جواد محقق میگوید در کتاب «با اهل انجمن» سراغ ۲۳ شاعر انجمندار رفته و برای انتقال تجربیات و خاطرات آنها به نسل جدید شاعران و انجمنداران، با آنها گفتگو کرده است.
خبرگزاری مهر: گروه فرهنگ و ادب – جواد شیخ الاسلامی: کتاب «با اهل انجمن» به تازگی توسط انتشارات سوره مهر، راهی بازار نشر شده است.
این کتاب راهورسم انجمنداری و مهارت و ظرافتهای حضور در حوزه شعر و شاعری است که در گفتگو با شاعران به دست آمده است.
جواد محقق در کتاب با اهل انجمن با ۲۳ شاعر انجمندار یا انجمنرو گفتگو کرده و تجربههای آن را پیش روی مخاطب علاقهمند به انجمنهای ادبی قرار داده است که شاعرانی چون مرتضی امیری اسفندقه، محمود اکرامیفر، اسماعیل امینی، مصطفی رحماندوست، علیرضا قزوه، محمدکاظم کاظمی و عبدالجبار کاکایی از آن جملهاند.
به بهانه انتشار این کتاب سراغ جواد محقق شاعر پیشکسوت و پژوهشگر برجسته رفتیم تا بیشتر درباره این کتاب صحبت کنیم.
متن مشروح این گفتگو را میخوانید:
انجمنهای ادبی در ایران سابقه هزارساله دارند ولی تا به حال درباره این انجمنها کار پژوهشی نشده است.
اگرچه میتوان دایره این پژوهش را وسیعتر کرد، اما شما در قدم اول به سراغ تجربیات انجمندارها و انجمنروها در دهههای اخیر رفتهاید.
خودتان بگویید تألیف کتاب «با اهل انجمن» بر اساس چه ضروریتهایی انجام شد؟
آن سالهایی که معاون بنیاد شعر و ادبیات داستانی بودم، وقتی قرار شد کتابهایی درباره شعر و داستان در بیاوریم، طرحی مطرح شد که در حوزه داستان نتیجهاش ترجمه ۱۰ کتاب در فوت و فن داستاننویسی بود که انصافا مجموعه خوبی از کار درآمد.
طبیعی بود که شعر به دلیل ویژگیهای تاریخی و بومیاش با داستان که تقریبا قالبی وارداتی و مدرن است تفاوت جدی داشت؛ به خصوص که این بیشتر جوششی بود و آن کوششی.
در نتیجه خیلی به آموزش فوت و فن بسته نبود و باید کاری دیگر برایش میکردیم.
پیشنهاد کردم که با توجه به سابقه تاریخی و گستردگی جغرافیایی انجمنهای ادبی، برای ثبت و ضبط تجربههای انجمنداری، خاطرات و توصیههای شاعران امروزمان را دریابیم و طی گفتگوهایی با آنها، مجموعه را در اختیار شاعران و دستاندرکاران انجمنهای ادبی و علاقهمندان به تاسیس انجمنهای جدید بگذاریم که به صورت دستینه (یا همان هندبوک که فرنگی) به کار گرفته شود.
البته مصاحبهها گاه اندکی به حواشی شعر و شاعری دوستان هم ورود کرده و به شیرینی گفتگوها افزوده است که آنها هم در جای خود و در راستای اهداف کار بیفایده نمینمود و در نتیجه حذف نشد.
مفصل این حرفها به صورتی دقیقتر در مقدمه کتاب هست که دوستان میتوانند به آن مراجعه کنند.
پیش از آنکه با افراد منتخب شروع به گفتگو کنید، چه تصویری از این طرح داشتید و در مراحل انجام آن دچار به تغییراتی شد؟
اصلا چه شد که این افراد برای گفتگو انتخاب شدند؟
معیار انتخاب برای افراد مصاحبهشونده شناخت من از شاعرانی بود که یا موسس انجمنهایی در استانهای کشور بودند یا صاحب و گرداننده فعلی آنها و یا کسانی که در انجمنهای ادبی مختلف شرکت و طبعاً تجربه و اطلاعات بیشتر و بهتری در این زمینه داشتند.
این افراد باید چه ویژگیهایی میداشتند؟
طرحی که من نوشته بودم شامل اسامی ۵۰ شاعر در استانهای گوناگون بود که تمام کشور را پوشش داد اما کار در نیمه راه بود که ماجرای ادغام بنیاد شعر و ادبیات داستانی با دو مجموعه دیگر در وزارت ارشاد، یعنی خانه کتاب و موسسه نمایشگاهها، مطرح شد.
۱۰ کتاب داستاننویسی را به مترجمان مختلفی داده بودند که همزمان آماده شود که شد و رفت زیر چاپ.
ولی من مصاحبههای پنجاه نفر کشور را در استانهای مختلف به دلیل یکدستی گفتگو باید خودم انجام میدادم که طبعا زمان بیشتری میبرد.
به خصوص که کار پیادهسازی نوارها و تدوین آنها هم بود.
با اینهمه من به شدت مشغول بودم که خبر ادغام بنیاد پیش آمد.
دوستان مسئول گفتند کتاب را بدهید بفرستیم برای آمادهسازی.
گفتم ولی مصاحبهها هنوز به نیمه هم نرسیده.
گفتند «طرح ادغام جدی است؛ اگر چاپ نشود، معلوم نیست در ادامه کار ما باشیم تا تکمیل شود.
بهتر است همین بیست و چند گفتگو را چاپ کنیم که کار بر زمین نماند.
اگر خودمان بودیم که جلد دومش را هم تکمیل میکنیم، اگر نبودیم لااقل این مقدر به دست مخاطب برسد؛ به خصوص که حجم آن هم قابل توجه است».
پس از یکی دو هفته تأمل به ناچار موافقت کردم و کار، همین شد که میبینید.
اثری در بیش از ششصد صفحه که پیش روی شماست.
امیدوارم مصاحبههای دیگر اسامی آن فهرست پنجاهنفره هم به مدد نهادی متولی انجام شود که شرمنده صاحبنامان آن شهرها و استانها هم نمانم.
اگرچه این مجموعه در همین حدود هم کارساز و قابل تأمل است.
سوالات کتاب را چطوری طراحی کردید؟
آیا بسته به هر فرد، سوالات تغییر میکرد یا همان سوالات از افراد مختلف پرسیده میشد؟
مثلا بعضی سوالات مثل تفکیک زن و مرد، در بسیاری از گفتگوها تکرار شد.
دلیلش چه بود؟
برای شما موضوع مهمی بود؟
کلا درباره سوالات دوست دارم بیشتر صحبت کنید.
مجموعهای از سوالهای مرتبط با تجربههای انجمن داری یا انجمنیاری را به صورت مشترک با همه آنها در میان میگذاشتم، اما سوالهایی هم به تناسب پاسخها پیش میآمد که همانجا طرح میشد یا در خلال خاطرههایی که میگفتند به نظر میرسید پرسیدنش لازم است.
ضرورت بعضی پرسشها و پاسخها هم با توجه به اهمیتی که در تداوم انجمنها داشت و جلوگیری میکرد از شایعات یا تنشهای مرسوم میان افراد یا نهادهای مرتبط، برایم مهم بودند که تقریبا از اکثر مصاحبهشوندگان میپرسیدم تا تنوع راهکارهای برونرفت از آنها در تجربههای احتمالی دوستان صاحب انجمن یا اعضای انجمنها به تداوم انجمنهای تازه تأسیسشده کمک کند.
البته جواب دادن به همه سوالات در اختیار مصاحبهشونده بود و من اصراری بر هیچکدام نداشتم.
خود شما به واسطه آشنایی با فضای شعر و انجمنهای ادبی، در بسیاری مواقع حرفهای مصاحبهشونده را تکمیل میکردید.
این آشنایی چقدر به غنای گفتگوها و کتاب کمک کرد؟
در کتاب به موضوعات خیلی زیادی میپردازید.
حتی به شعر کشورهای دیگر.
این کتاب به معنای واقعی اقیانوسی از موضوعات مختلف و متنوع را پیش روی مخاطب میگذارد.
سوالات به جای شما در خیلی از اوقات، مسیر گفتگو را جهت میدهد و وارد حیطهای جدید میکند.
حافظه شما خیلی خوب است یا سوالات را از پیش آماده داشتید؟
تأکیدهای من در بعضی جاها در واقع نوعی یادآوری برای بازگشت به مسیر اصلی گفتگو یا غنای بیشتر مصاحبه و گاهی هم کش نیامدن بیش از حد آن پرسش و پاسخ بود و نباید به حساب خودنمایی یا تحقیر مخاطب که همگی دوستان و بعضا استادان من بودند و هستند، گذاشته شود.
مثل یک مجری که یکی از اصلیترین کارهایش مدیریت جلسه یا گفتگو است.
کتاب «با اهل انجمن» مناسب چه کسانی است؟
کسی که این کتاب را بخواند، چه رهآوری از آن خواهد داشت؟
به چه کسانی کتاب را توصیه میکنید؟
این کتاب، اگرچه برای اداره انجمنهای ادبی و جلسات شعر و شاعری و نیز موسسان یا علاقهمندان به تأسیس یا اداره این جلسات تهیه و تدوین شده، اما به دلیل اطلاعات فراوان از سابقه و گستره انجمنها و نوع اداره یا آموزشهای آنها و تاریخچه بخشی از فعالیتهای شعری و ادبی کشور، برای همه شاعران و علاقهمندان به شعر و ادب ایران مفید است و رنگینکمانی از این هماهنگی همراه با تنوع را یکجا به مخاطب عرضه میکند.
فضای مجازی در حال حاضر تأثیر زیادی روی سیر و سلوک شاعران جوان دارد.
به چالشهای شعر و شاعر شدن در زمانه حاضر هم در کتاب پرداختهاید یا نه؟
اصولا درباره فضای مجازی در این کتاب بحثی شده یا خیر؟
از فضای شعری موجود در فضای مجازی حرفی به میان نیامده است.
به چند دلیل؛ اولا بیشتر شاعران انجمندار و انجمنیاری که به این محافل رفت و آمد میکردند و میکنند و با آنها مصاحبه شده، از نسل متولدان دهههای بیست تا شصت و هفتادند و اغلب، خیلی اهل فضای دیجیتال نبودند و هنوز هم بعضا نیستند.
دوم این که در ایام تصمیم و مصاحبه هم هنوز این فضا به شکل گسترده رواج نداشت و خود من هم ورودی به آن نداشتم.
حتی هنوز هم معمولا در نشستهای مجازی شرکت نمیکنم و دلبسته دیدارها و گفتگوهای حضوریام!
بعضی از شهرها، مثل همدان که پایتخت شعر کودک و نوجوان است، نقشی جدی در رشد کمی و کیفی شعر در کشور داشتهاند.
یا خراسان که هم در شعر انقلاب و هم در شعر کودک و نوجوان و طنز و… چهرههای زیادی به کشور معرفی کرده است.
تجربیات موفق اینگونه شهرها در کتاب به خوبی مورد توجه قرار گرفته است؟
به نحوی که دیگر شعرها و انجمنها از این تجربه الگو بگیرند و بهره ببرند.
همینطور است.
همدان همواره در چند ده سال یا یکی دو قرن اخیر محل نشو و نمای شعر و ادب بوده و بزرگانی در خور داشته و دارد؛ مثل خراسان و بعضی استانهای دیگر.
اما همان تکمیل نشدن کتاب باعث شد که از بعضی از این انجمنداران یا انجمنیاران هم غفلت شود.
خودم هم یکی از همین افراد بودم که موسس یکی از اولین و فعالترین انجممهای ادبی استان و حتی کشور بودم و خاطرات و تجربههای فراوانی از آنها دارم که چون این طرف کار ایستاده بودم، نخواستم آن طرف کار هم باشم.
شاید اگر جلد دومی داشت، در انتها تجربههای خودم را هم ضمیمه کنم.
انشاالله.