واژههای فارسی را به سخره نگیریم؛ واسپاری به لشکر واژههای بیگانه!
برخی واژههای مصوب فرهنگستان، ابتدا با واکنش منفی و حتی تمسخر مواجه شدند، اما در گذر زمان پذیرفته شدند و امروزه به روانی و با بسامدی بالا به کار میروند؛ گویی عدهای سر جنگ با واژهها دارند.
به گزارش خبرنگار مهر، برخی از واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ابتدا با واکنش منفی و حتی تمسخر عمومی مواجه شدند، اما در گذر زمان پذیرفته شدند و امروزه به روانی و با بسامدی بالا به کار میروند.
برخی هم همچنان به عنوان نمونههایی طنزآمیز در فضای عمومی باقی ماندند.
واژههایی مثل پیامک (برای اساماس)، رایانه (برای کامپیوتر)، خمیراک (برای پاستا یا ماکارونی)، برگَک (برای چیپس)، دندان آبی (برای بلوتوث)، هفتک (برای تیک)، گَرایه (برای ترند)، نماپاد (برای پادکست) و… مورد شوخی و طنز قرار گرفتند؛ بعضی حتی دستمایه ساخت کلیپهای طنز یا لطیفههای اینترنتی شدهاند؛ بهگونهای که خیلیها نمیدانند کدام کلمه مصوب فرهنگستان است و کدام واژه برساخته ذهن طنزنویسان و بذلهگویان.
برخی از این واژهها بعد از گذشت یک یا دو نسل به مرور در زبان رسمی و کاربردی جا افتادهاند، هرچند در ابتدا مورد تمسخر و مخالفت قرار میگرفتند؛ نمونههای تاریخی مثل دانشکده (به جای فاکولته) و دانشگاه (به جای یونیورسیتی) نیز ابتدا توسط نویسندگانی چون صادق هدایت به سخره گرفته میشد اما امروز کاملاً رایج شدهاند.
رویکرد فرهنگستان، بازخورد جامعه
طبق گفته نسرین پرویزی معاون گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، این فرهنگستان واژههای جدید را به مدت سه سال به صورت آزمایشی منتشر میکند تا بازخورد کارشناسان هر حوزه و مردم و رسانهها را ببیند؛ اگر واژهای در زبان عمومی جا نیفتد، امکان تجدیدنظر در مورد آن وجود دارد.
اما بسیاری از متخصصان زبان، طنز و مخالفتهای اولیه را بخشی از فرآیند طبیعی دگرگونی زبان میدانند، و معتقدند گاهی برای جا افتادن واژه باید از گذر زمان و تغییر نسلی عبور کرد.
بهعنوان مثال واژههای جایگزین در ورزش چندان جا نیفتاد و به کار نرفت، در نهایت بسیاری از واژههای مصوب فرهنگستان با فرازونشیب و اغلب با طنز و مخالفت وارد فضای زبان فارسی میشوند، اما برخی پس از سالها جای خود را در زبان باز میکنند و برخی دیگر هرگز مورد استفاده قرار نمیگیرند.
شاید باورش سخت باشد که دو کلمه «رسانه» و «همایش» که امروز کاملاً عادی به کار گرفته میشوند و مخالفت با آنها عجیب بهنظر میرسد؛ در گذشتهای نهچندان دور با انتقادهایی تند و منفی روبهرو شده بودند.
گویی عدهای به دلیل نخواندن و آشنا نبودن با واژهها سر جنگ دارند.
نمونه واژهها و داستان مخالفتها
طبق آنچه سمانه ملکخانی _کارشناس و پژوهشگر گروه واژهگزینی فرهنگستان_ در کانال این گروه منتشر کردهاست: «در مجله راهنمای کتاب (۱۳۵۷)، کتابی با نام پیرامون ساخت و نقش رسانهها (جمشید اکرمی، ۱۳۵۶) معرفی شده بود که در عنوان و مقالات آن این واژهها بهکار رفته و با انتقاد تند معرف کتاب روبهرو شدهاند.
نویسنده این جملات مشخص نیست (سردبیر؟)؛ ولی با گذشت سالها و همت فارسیدوستان در کاربرد این واژهها (که منجر به رواج یافتن و عادی شدنشان شده)، وضعیت وارونه شده و اکنون احتمالاً این ما هستیم که تصور میکنیم این منتقد، بهقول خودش، چقدر بیسلیقه و بیذوق بوده است.»
نمونهای دیگر که توسط ملکخانی ذکر شده، اشاره به کلماتی دارد که در منابع ادبی هم استفاده میشده، ولی در قامت واژهای مصوب با مقاومت و مخالفت مواجه شده؛ بسیاری از واژههای مصوب نخستین فرهنگستان ایران (مانند شهرداری، دادگستری، دامپزشک، پزشک، دانشگاه، دانشکده، کارمند و غیره)، چنان رایج و زیبا بهنظر میرسند که اغلب مردم اصلاً نمیدانند اینها برگزیده یا ساخته فرهنگستان بوده، و شماری از آنان هم که میدانند، تصور میکنند این واژهها از آغاز بهآسانی پذیرفته شدهاند.
اما آن فرهنگستان نیز از طعنه و توهین در امان نبود و این روال ناپسند، بهجای همکاری و پیشنهاد برای اصلاح، دهههاست که ادامه دارد.
مرحوم دکتر حسین گلگلاب، عضو فرهنگستان ایران، گفته است: «از فرهنگستان برخی انتقاد میکنند، و یکی از بزرگترین منتقدانش سید حسن تقیزاده بود که مطالبی در نشریات خارجی نوشت و مورد غضب رضاشاه قرار گرفت… این هم شعری که سروده یکی از مخالفین فرهنگستان است:
دوشنبه وزیر ما سرافرازی کرد
با ریش خود اندیشهکنان بازی کرد
با جمله وزیران پی اصلاح امور
یک سر به «نشست» رفت و «انبازی» کرد
و از طرف دفتر مخصوص دستور داده شد که استعمال آنها ممنوع شود».
«انبازی» و «نشست» از واژههای کهن زبان فارسی و مصوب فرهنگستان ایران در برابر «شرکت» و «جلسه» بودند؛ «انباز» صورت دیگری از «هنباز/همباز» است (از -hama* (هم) و -bāǰa (قسمت، سهم).
«نشست» نیز، که امروزه در نشست علمی، نشست سران، نشست گروهی، و همنشست (برای سمپوزیوم) و غیره فراوان بهکار میرود، به معنی «جلسه» در شاهنامه فردوسی هم سابقه دارد:
نشستی بیاراست شاهنشهی
نهاده به سر بر کلاهی مِهی
یادآوری این مخالفتها، این نمونهها ازآنرو درخور توجهاند که بدانیم متأسفانه واژهگزینی در ایران فرایندی سخت و طولانی دارد و با مقاومت زیاد همراه است.
خوب است این موارد را به یاد داشته باشیم تا اشتباهات را تکرار نکنیم و بهسادگی و به بهانهها و اشکالتراشیهای واهی، واژههای فارسی را به لشکر واژههای بیگانه نسپاریم.