جهان به سوی جنگ سرد جدید
در نهایت، این تنشها یادآوری میکنند که در دنیای چندقطبی امروز، قدرت واقعی نه در وعدههای زودگذر، بلکه در استقامت استراتژیک نهفته است
باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهدی سیف تبریزی* - در حالی که جهان با نگرانی به افقهای ژئوپلیتیک خیره شده، آزمایش اخیر موشک کروز هستهای روسیه، موسوم به بوروستنیک، موجی از واکنشهای دیپلماتیک را برانگیخت.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، این آزمایش را» نامناسب» توصیف کرد و با لحنی قاطع هشدار داد که ولادیمیر پوتین، همتای روسیاش، باید بر پایان دادن به جنگ اوکراین تمرکز کند، نه بر تست تسلیحات هستهای.
ترامپ در حالی که در هواپیمای ایرفورس وان سخن میگفت، افزود: «او باید جنگی را که قرار بود یک هفته طول بکشد، به پایان برساند؛ جنگی که حالا چهار سال است ادامه دارد.» این اظهارات، که با یادآوری حضور زیردریاییهای هستهای آمریکایی در نزدیکی سواحل روسیه همراه بود، نه تنها بر بعد نظامی، بلکه بر لایههای دیپلماتیک تنشها تأکید داشت.
از سوی دیگر، کرملین با آرامشی حسابشده به این انتقادات پاسخ داد.
سخنگوی کرملین، دمیتری پسکوف، اعلام کرد که روسیه بر اساس «منافع ملی خود» عمل میکند و این آزمایشها بخشی از تلاشهای مداوم برای تضمین امنیت ملی است.
این پاسخ، بدون ورود به جدال لفظی، بر اصل استقلال استراتژیک روسیه تأکید داشت و نشاندهنده استراتژی مسکو برای حفظ خونسردی در برابر فشارهای واشنگتن بود.
در واقع، این تبادل کلامی، هرچند کوتاه، نمادی از شکاف فزاینده میان دو قدرت اتمی است؛ شکافی که از ماهها پیش، با اقدامات زنجیرهای ترامپ در حمایت از اوکراین، ریشه دوانده و اکنون با پیشرفتهای هستهای روسیه، عمیقتر شده است.
از تهدید کلامی تا اقدامات نظامی
برای درک عمق این شکاف، باید به زنجیرهای از تصمیمات ترامپ بازگشت.
در اوایل مهر، ترامپ قول ارسال موشکهای کروز تاماهاک به کییف را داد؛ تسلیحاتی که میتوانستند روند اتفاقات نظامی در جبهه شرقی اروپا تغییر دهد.
این وعده، که در دیدار با ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، مطرح شد، به عنوان سیگنالی برای تشدید حمایت واشنگتن تفسیر شد.
اما تنها چند روز بعد، ترامپ این تصمیم را لغو کرد و استدلال کرد که تعداد این موشکها محدود است و ایالاتمتحده به لحاظ استراتژیک به آنها احتیاج دارد و از سوی دیگر ممکن است به «تشدید غیرضروری» درگیریها منجر شود.
این عقبنشینی، هرچند ظاهراً تاکتیکی، سؤالاتی را در مورد ثبات سیاست خارجی ترامپ برانگیخت و به کییف پیامی دوگانه فرستاد: حمایت میکنیم، اما محدود.
تحریم، موشک و داراییهای بلوکه شده
با این حال، ترامپ در مراحل بعدی، فشار بر روسیه را افزایش داد.
او اجازه استفاده از موشکهای برد بلند غربی – از جمله استروم شادو را به اوکراین داد تا اهدافی در عمق خاک روسیه را هدف قرار دهد.
این مجوز، که در میانه مهر اعلام شد، میتواند «خطوط قرمز» مسکو را تحریک کند و به نیروهای اوکراینی امکان دهد تا تأسیسات نظامی و لجستیکی در عمق خاک روسیه مورد حمله قرار دهند.
ترامپ این اقدام را «گامی منطقی» برای دفاع از متحدین خود توصیف کرده، اما منتقدان آن را عاملی برای فرسایشیتر شدن درگیریها در اوکراین میدانند.
موضوع داراییهای بلوکهشده روسیه نیز در این زنجیره قرار میگیرد.
ترامپ با چراغ سبز به اروپا، راه را برای استفاده از سود سالانه داراییهای منجمدشده بانک مرکزی روسیه – حدود ۲۰۰ میلیارد یورو – هموار کرد.
رهبران اتحادیه اروپا، تحت فشار واشنگتن، طرحی را برای وامدهی ۱۴۰ میلیارد یورویی به اوکراین بر اساس این سودها تصویب کردند.
این اقدام، که از بهار ۲۰۲۴ آغاز شده، سالانه تا ۳ میلیارد یورو درآمد ایجاد میکند و مستقیماً به بازسازی زیرساختهای اوکراینی اختصاص مییابد.
ترامپ این را «عدالت اقتصادی» خواند، اما از منظر روسها، این اقدام غارت آشکار داراییهای ملی روسیه تلقی میشود.
اوج این اقدامات، تحریمهای تازه علیه دو غول نفتی روسیه – لوکاویل و روسنفت – بود.
در ۳۰ مهر، وزارت خزانهداری آمریکا این شرکتها را هدف قرار داد و آنها را «ماشین پولسازی جنگ» نامید.
این تحریمها، که بیش از ۵ درصد تولید جهانی نفت را تحت تأثیر قرار میدهد، صادرات روسی به اروپا و آسیا را مختل کرده و قیمت جهانی نفت را موقتاً افزایش داده است.
ترامپ این گام را «ضربهای مهلک» به بودجه نظامی مسکو توصیف کرد و از روسیه خواست فوراً به آتشبس تن دهد.
اما این تحریمها، هرچند تأثیرگذار، با چالشهایی روبهرو هستند؛ روسیه با مسیرهای جایگزین تجاری، مانند فروش به هند و چین، بخشی از خسارت را جبران کرده و حتی سهام شرکتهای تحریمشده را تثبیت نموده است.
این چرخه اقدامات، از وعدههای نظامی تا فشارهای اقتصادی، نشاندهنده استراتژی ترامپ برای فشار حداکثری بر مسکو از چند جبهه است، اما همزمان، ثبات تصمیمگیریهای ترامپ را زیر سؤال میبرد.
پاسخ مسکو: افزایش توان هستهای و عملیات میدانی
در مقابل این فشارها، روسیه بدون ورود به دام جنگ لفظی، بر تقویت موقعیت میدانی و استراتژیک خود تمرکز کرده است.
مسکو، به جای پاسخهای کلامی، عملیات نظامی در اوکراین را تشدید کرده؛ به ویژه با تمرکز بر زیرساختهای انرژی کییف.
از اوایل مهرماه، حملات موشکی و پهپادی روسیه به نیروگاهها و شبکههای انتقال برق اوکراین افزایش یافته و بیش از ۲۹۰۰ حمله به بخش انرژی ثبت شده است.
این حملات، که اغلب با ترکیبی از پهپادهای انتحاری و موشکهای بالستیک انجام میشود، زمستان پیش رو را برای اوکراینیها به چالشی تاریک و سرد تبدیل کرده است.
این استراتژی، نه تنها فشار اقتصادی بر کییف وارد میکند، بلکه پیامی روشن به غرب میفرستد: هرگونه گسترش درگیری، با هزینه متقابل روبهرو خواهد شد.
همزمان، روسیه بر بهروزرسانی «سهگانه هستهای» خود – شامل موشکهای زمینی، دریایی و هوایی – سرمایهگذاری کرده است.
مانورهای هستهای اخیر، که در ۳۰ مهر با حضور مستقیم پوتین برگزار شد، شامل پرتاب موشک بالستیک قارهپیما «یارس» بود.
این آزمایش، بخشی از تمرینهای آمادگی نیروهای استراتژیک روسیه بود و بر قابلیتهای بازدارنده مسکو تأکید داشت.
پوتین، این اقدام را «تضمین امنیت ملی» توصیف کرد.
این مانورها، نشاندهنده پیشرفت مداوم در سهگانه هستهای روسیه است؛ پیشرفتی که از ژوئن ۲۰۲۵ با اعلام افزایش تولید موشکهای «اورشنیک» شتاب گرفته است.
اوج پاسخهای مسکو، در ۳ آبان رخ داد.
پوتین، با پوشیدن لباس نظامی و حضور در «اتاق جنگ» ستاد کل نیروهای مسلح، شخصاً بر آزمایش موشک کروز هستهای جدید نظارت کرد.
این تست، که جزئیات فنی آن محرمانه مانده، به عنوان پاسخی مستقیم به تحرکات ترامپ تفسیر میشود.
موشک بوروستنیک، با برد ادعایی «نامحدود» و قابلیت دور زدن دفاعهای هوایی غربی، نه تنها پیشرفت فنی، بلکه پیامی استراتژیک است؛ پیامی که میگوید روسیه آماده حفظ تعادل قدرت اتمی است، حتی اگر به قیمت افزایش تنشها تمام شود.
این چرخه اقدامات، شکاف میان روسیه و آمریکا را عمیقتر کرده است.
آنچه در ظاهر دیپلماتیک، به عنوان «اختلافات کنترلشده» جلوه میکند، در باطن، به یک رقابت ساختاریافته تبدیل شده؛ رقابتی که مرزهای جنگ سرد را به یاد میآورد و نشان از شروع جنگ سردی جدید دارد.
ترامپ، با استراتژی «فشار حداکثری»، سعی در وادار کردن مسکو به عقبنشینی دارد، اما این رویکرد، بدون توجه به واقعیتهای میدانی، ممکن است به بنبست منجر شود.
از سوی دیگر، روسیه با تمرکز بر بازدارندگی و استقامت، نشان میدهد که فشارهای خارجی نمیتواند اراده ملی این کشور را تحت تاثیر قراردهد.
در منظر سیاسی، هر دو طرف تلاش میکنند اختلافات را «کنترلشده» نشان دهند.
ترامپ از مذاکرات بالقوه با پوتین سخن میگوید، در حالی که کرملین بر «دست دوستی» برای تمدید معاهده استارت جدید تأکید دارد.
اما این ژستها، در سایه آزمایشهای هستهای و تحریمها، بیشتر به عنوان پوششی برای تشدید پنهان اختلافات عمل میکنند.
افزایش شکاف، نه تنها بر روابط دوجانبه، بلکه بر ثبات جهانی تأثیر میگذارد.
چرخه تنش
در نهایت، این تنشها یادآوری میکنند که در دنیای چندقطبی امروز، قدرت واقعی نه در وعدههای زودگذر، بلکه در استقامت استراتژیک نهفته است.
روسیه، با بهروزرسانی سهگانه هستهای و تمرکز بر اهداف میدانی، مسیری را طی میکند که امنیت ملی را در اولویت قرار میدهد؛ مسیری که، هرچند پرهزینه، بر پایه اصول حاکمیتی بنا شده.
جهان منتظر است تا ببیند آیا این چرخه به آتشبس ختم میشود یا به عمق بیشتری فرو میرود.
آنچه مسلم است، این است که اقدامات روسیه، در این معادله، نه تنها دفاعی، بلکه پیشبرنده ثبات بلندمدت است.