فردا خود به خود بهتر از امروز نمی شود؛تجربه تلخ برخی ناراضیان در تاریخ
رضا داوری اردکانی گفت: این پندار بیهوده و بدی است که گمان کنیم همیشه در همه جا بی آنکه طرح و عزم ساختن فردای خوب وجود داشته باشد فردا خود به خود بهتر از امروز خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری مهر، استاد رضا داوری اردکانی در یادداشت کوتاهی نوشت:
اصل پیشرفت به جهان جدید و مدرنیته تعلق دارد و پیشینیان هرگز به پیشرفت تاریخی و اینکه فردا به ضرورت بهتر از امروز و دیروز است قائل نبوده و نمی توانستهاند قائل باشند زیرا آدمی در نظرشان مأمور دگرگون کردن جهان نبوده است.
این همه تحول که در دو سه قرن اخیر روی داده در فضای تکنوساینس و بر اثر تحول در وجود انسان و تلقی او از خود بعنوان اراده مسخرکننده طبیعت و جهان بوده است.
این پندار بیهوده و بدی است که گمان کنیم همیشه در همه جا بی آنکه طرح و عزم ساختن فردای خوب وجود داشته باشد فردا خود به خود بهتر از امروز خواهد شد.
در تاریخ کم اتفاق نیفتاده که گروههایی از ناراضیان گفته اند وضعی که هست برود، هرچه میخواهد به جایش بیاید.
وقتی این پندار غالب شود که با رفتن یک بد شرایط بد و بدی هم از میان میرود و توجه نمیشود که شاید چیزی که به جایش میآید بد و بدتر باشد، امید صلاح و اصلاح نمیتوان داشت.
فروپاشی اتحاد شوروی مخالفانش را خوشحال کرد و بسیاری از آنها پنداشتند که به جای استبداد خشن و فاسد، سیاست صلاح و اصلاح و آزادی خواهد آمد.
من که از نوجوانی با فلسفه زندگی کرده و ناظر اوضاع جهان بوده ام جز در جهان علم و تکنولوژی و اقتصاد در هیچ جا پیشرفتی ندیده ام مگر آنکه اقتباس و انتشار علم و تکنولوژی را پیشرفت بدانیم که متأسفانه این پیشرفت هم بیشتر کمی و آماری و صوری و تبلیغاتی شده است.
در جهان کنونی دلبستگی به علم نیز رو به کاستی دارد؛ گویی بود و نبود علم چندان مهم نیست بلکه شهرت کافی است.
ساده بگویم دانشگاهی که من و هم نسلانم هفتاد سال پیش در آن درس میخواندیم در قیاس با اکثر دانشگاههای کنونی، بیشتر بوی علم میداد.
اکنون عطر و بوی علم دوستی کمتر به مشام میرسد.
«راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمی جایی؟
در اجاقی، طمع شعله نمی بندم، خردک شرری هست هنوز؟
قاصدک ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم میگریند.»