«پایان معجزه آلمان»؛ چه بر سر قویترین اقتصاد اروپا آمده است؟
به گزارش مشرق، کانال تلگرامی لیبراسیون در مطلبی نوشت:
«آلمان امروز یکی از بدترین شبکههای تلفن همراه در اروپا را دارد.
سیستم فکس همچنان در ارتش و مطبهای پزشکی حکمرانی میکند و بسیاری از فروشگاهها هنوز فقط پول نقد میپذیرند.» «به عنوان مثالی از دلیل عقب افتادن کشور میتوان به این نکته اشاره کرد که در ابتدا مدیران صنعت خودروسازی آلمان - که عمدتا مرد بودند - خودروهای برقی را اسباببازی دخترانه میپنداشتند.» نمونه بارز این وضعیت در حال حاضر فولکسواگن است.
بزرگترین کارفرمای بخش خصوصی آلمان برای نخستین بار در ۸۷ سال گذشته درباره تعطیلی کارخانههایش در این کشور هشدار داده است.
«ساخت آلمان» روزگاری نماد فناوری پیشرفته و قابل اعتماد بود، اما به گفته مونشاو آلمان نتوانست صنعت مهندسی مکانیک خود را با مدل دیجیتال تطبیق دهد.
یکی از مشکلات، بحران ناشی از افزایش قیمت انرژی بود که به ویژه پس از حمله روسیه به اوکراین به یک مسئله مهم تبدیل شد.
اما در صنعت خودروسازی، مسئله دیگری هم رخ داد: ناکامی در نوآوری.
این صنعت نتوانست در خودروهای الکتریکی حرفی برای گفتن داشته باشد.
همچنان خودروهای قدیمی خود با سوخت فسیلی را میفروخت و در فناوریهای اشتباه سرمایهگذاری میکرد.
امروز، تسلا و خودروسازان چینی در خودروهای الکتریکی پیشرو هستند و آلمانیها عقب افتادهاند.
به نوعی، وسواس آلمان نسبت به صنعت، نشاندهنده ناتوانی این کشور در پذیرش این واقعیت است که اقتصادهای مدرن غربی بر پایه خدمات بنا شدهاند، نه تولید.
این بحران با بحرانهای قبلی متفاوت است.
در گذشته مشکلات آلمان حول رقابتپذیری و هزینهها میچرخید.
اما این بحران از نوعی است که در آن آلمان، به عنوان یک کشور، در حال فروش محصولاتی منسوخ است که دیگر در خط مقدم فناوری قرار ندارند.
علت این امر این است که آلمان از انقلاب دیجیتال قرن بیست و یکم عقب ماند و سالها در فناوریهای اشتباه سرمایهگذاری کرد.
در صنعت خودرو این موضوع بهوضوح دیده میشود، چون اثرات آن آشکار است.
همزمان شاهد روند کند دیجیتالی شدن صنایع موجود بودیم.
فناوری دیجیتال جایگزین دستگاههای مکانیکی میشد که آلمان در آنها پیشرو بود، اما این کشور نتوانست خود را با این تغییرات وفق دهد.
جامعه آلمان فناوریهراس است؟
بله.
و این تنها به حوزه دیجیتال محدود نمیشود.
در جامعه آلمان نوعی نگرش ضد فناوری وجود دارد.
همین موضوع را میتوان در مورد استفاده از پول الکترونیکی یا حتی کارتهای اعتباری مشاهده کرد.
به عنوان مثال، در مورد انرژی هستهای میتوان گفت آلمان هرگز نزدیک به وقوع یک حادثه هستهای نبود.
با این حال تصمیم گرفت نیروگاههای هستهای خود را تعطیل کند، در حالی که در دیگر کشورها، این نیروگاهها بخش بسیار مهمی از تامین انرژی ارزان هستند.
مرکل عمدتا بر سیاست خارجی تمرکز داشت.
او علاقهای به اصلاحات اقتصادی نداشت؛ فکر نمیکنم کسی به یاد بیاورد که در دوران او هیچگونه اصلاحات اقتصادی مهمی، به جز افزایش سن بازنشستگی، تصویب شده باشد.
البته او در آلمان چهرهای بدون جایگزین بود.
تشکیل هیچ ائتلافی بدون حمایت یا حضور او امکانپذیر نبود.
مرکل به لحاظ شخصی نیز بسیار محبوب بود، و دوران او یک دوره خوب بهشمار میرفت.
رشد اقتصادی قوی بود، و معمولا دولتها زمانی که همه چیز خوب پیش میرود، به سراغ حل مشکلات نمیروند.
آلمان در آن دوران از بسیاری از پیشرفتهای فنی فاصله گرفت.
همچنین در همان دوره بود که این کشور به شدت به چین و روسیه وابسته شد و تصمیم به تعطیلی نیروگاههای هستهای گرفت.
تصمیمات بسیاری گرفته شد که اکنون، در نگاه به گذشته، بهعنوان اقداماتی اشتباه تلقی میشود.
مرکل پشت یک توافق گسترده سرمایهگذاری با چین بود.
البته من شخصا او را مسئول تمام مشکلات کنونی آلمان نمیدانم و تقصیر را به گردن هیچ فرد خاصی نمیاندازم.
امروز، آلمان با یک اقتصاد بسیار کمرشد روبرو است و مردم میپرسند چه اتفاقی افتاده است.
در کتابم توضیح دادهام که این تصمیمهای نادرست در طی دهههای گذشته گرفته شده است.
نمیخواهم ارزش کار او را کم کنم.
فقط میگویم بسیاری از مشکلاتی که آلمان امروز با آن روبهرو است، نتیجه اشتباهاتی قابل پیشبینی بود که او در دوران صدارتش مرتکب شد.
این موضوع واضح بود.
سیاست انرژی احتمالا بارزترین مثال است، اما صنعت خودروسازی نیز نمونه دیگری است.
به غولهای بزرگ فناوری در جهان نگاه کنید.
تقریبا همه آنها آمریکایی هستند و تعداد کمی هم از چین.
هیچ غول فناوریای در اروپا وجود ندارد.
اما آلمان کشوری است که میتوانست چنین چیزی داشته باشد.
این کشور اقتصاد بزرگی دارد و پول زیادی در اختیار دارد.
اما این بخشی از میراث مرکل است که بازسازی آن بسیار دشوار خواهد بود.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.